شاید شما هم از این دست آگهیها دیدهاید: «معاوضه عروسک با تخممرغ»، «معاوضه کتاب درسی با روغن»، «معاوضه کفش زنانه با برنج» و آگهیهای دیگری که بهتازگی در فضای مجازی برای معاوضه وسایل شخصی و اثاثیه منزل با مواد غذایی منتشر میشود.
بدونشک در نگاه اول، این آگهیها بسیار دردناک به نظر میرسد و حس فقر و گرسنگی آگهیدهنده تا مغز استخوان مخاطب را میسوزاند. در هر صورت، فقر واقعیتی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت و مردم هم علاقهمند به کمک به همنوعانشان هستند. ولی واقعاً پشت همه این آگهیها، خانوادهای گرسنه منتظر تماس شماست تا عروسکش را به شما بدهد و یک کیلو برنج یا چند تا تخممرغ بگیرد؟ و یا کلاهبرداران و باندهای حرفهای تکدیگری در کارند و یا خلاقیتی نو برای...؟
من میخواهم به چند نفر زنگ بزنم اما متوجه میشوم با هیچ یک از این آگهیدهندهها نمیتوان تلفنی صحبت کرد. بیشتر آنها شماره تماس خود را مخفی کردهاند و فقط امکان چت وجود دارد یا اگر تلفنی در آگهی درج شده، کسی به آن تماس پاسخ نمیدهد. بر خلاف دیگر آگهیدهندههایی که همیشه به گوش هستند، تماس تلفنی با این افراد نتیجهای ندارد اما با دقت بیشتر در این آگهیها نکات قابلتوجهی بهچشم میخورد.
یکی از آگهیدهندههایی که درخواست «معاوضه کتاب درسی با برنج و روغن» دارد و آدرس خود را نازیآباد اعلام کرده است، هر روز دستکم یکبار آگهی خود را بهروز میکند. او برای اینکه تاریخ آگهی خود را بهروز کند و آن را از نردبان آگهیها بالا ببرد، باید هر بار هزینهای از ۲۰ تا ۳۵ هزار تومان پرداخت کند و این موضوع، باور به مستأصل ماندن او را سخت میکند.
این تنها آگهی «معاوضه کالا با مواد غذایی» است که تلفن آگهیدهنده در آن درج شده است و به همین دلیل سماجت زیادی برای تماس با او به خرج میدهم. آگهیدهنده پاسخگوی تلفن نیست اما در پاسخ به پیامکها با ضدونقیضگویی ادعا میکند که خودش نیازمند نیست و قصد دارد برای زن سالمندی مواد غذایی جمع کند.
جای خالی خیریههای مردمی
همچنان که اکثر کسانی که فقیرند، متکدی نیستند، همه متکدیان نیز لزوماً فقیر نیستند. ظاهراً تکدیگری به یک شغل برای برخی تبدیل شده و گهگاه آن را با استفاده از شیوههای جدید، بهروز میکنند. سوءاستفاده از شیوههای خاص برای تحت تأثیر قرار دادن مردم، شگرد این گروههاست و به نظر میرسد حالا استفاده از فضای مجازی به یک ترفند جدید برای آنها تبدیل شده است. اولین بار که یک آگهی برای تعویض وسیلهای با برنج و روغن منتشر شد، خیلیها را تحت تأثیر قرار داد، اما حالا انگار میتوان راحتتر گفت که این نوع آگهیها به یک شیوه جدید برای متکدیان حرفهای و سوءاستفادهکنندگان تبدیل شده است.
کافی نبودن سازکارهای موجود برای تحت پوشش قراردادن خانوادههای بیبضاعت و کمبضاعت و کمتعداد بودن سازمانهای غیردولتی فعال در این زمینه، از یکسو و فرصتطلبی کلاهبرداران از سوی دیگر، بازشناسی نیازمندان واقعی را برای مردم بسیار دشوار میکند، ضمن آنکه احساسات آنان را بشدت تحت تأثیر قرار میدهد، آنقدر که تصوری ناخوشایندتر از وضع و حال واقعی پیدا میکنند.دکتر مریم یوسفی، جامعهشناس، در اینباره میگوید: «این نوع آگهیها بشدت احساسات مخاطب را تحت تأثیر قرار میدهد و به همین دلیل میتواند روشی برای سوءاستفاده قرار گیرد.»او درباره اینکه کلاهبرداران همیشه دنبال روش جدیدی هستند، توضیح میدهد: «ممکن است در ابتدا فرد یا افرادی به دلیل نیاز شدید، وسیلهای را آگهی کرده تا آن را با مواد غذایی معاوضه کنند و این آگهی مورد توجه کلاهبرداران قرار بگیرد.
به هرحال همیشه افرادی هستند که با تحریک احساسات مردم سعی دارند آنها را سرکیسه کنند. در خیابان هم شاهدیم افرادی خود را بشدت نیازمند معرفی میکنند، اما گاه متوجه میشویم اغلب این افراد یا عضو یک باند هستند یا از همین راه به ثروت زیادی رسیدهاند.» برای افرادی که قصد دارند به فقرا کمک کنند تشخیص نیازمند واقعی از افراد فرصتطلب و راحتطلب دشوار و در شرایطی غیرممکن است. این جامعهشناس، راحتطلبی را یکی از دلایل روی آوردن به تکدیگری از سوی این افراد میداند: «کلاهبردارانی که با روشهای مختلف سعی دارند خود را بیچاره نشان دهند تا کمک مالی بگیرند، معمولاً از راحتطلبی به این کار روی آوردهاند نه صرفاً فقر. وقتی نانی که از این راه به دست میآید به این افراد مزه میدهد، دیگر دنبال کار نمیروند چون بدون زحمت میتوانند پول خوبی به دست بیاورند.»
این جامعهشناس با تأکید بر لزوم فعالیت تشکلهای مردمنهاد در حوزه خیریه میگوید: «بیشتر سازمانهای مردمنهادی که در زمینه خیریه فعالیت میکنند کارآمدی لازم را ندارند. این در حالی است که شکلگیری و فعالیت کارآمد چنین تشکلهای مردمی در شرایط فعلی بیش از گذشته اهمیت دارد تا مردم بتوانند با خیال راحت کمکهای خود را به دست مستمند واقعی برسانند.»
احساسات، سیبل آگهیدهندهها
مرور آگهیهای معاوضه لوازم شخصی با غذا، ابهامات زیادی را به ذهن میآورد. بهعنوان مثال آگهی معاوضه تلویزیون چندین میلیون تومانی با برنج و روغن، منطقی بهنظر نمیرسد. چرا آگهیدهنده، تلویزیون خود را برای فروش آگهی نکرده تا با پول آن برنج و روغن بخرد که احتمالاً مقدار بسیار بیشتری هم میتواند به دست آورد؟
محمد، دانشجوی جوانی است که با چنین آگهیهایی مواجه شده و اگرچه ابتدا قصد کمک داشته، اما در نهایت منصرف شده است. او میگوید: «اگر شهروندی به قدری مستأصل باشد که بخواهد وسایل مورد نیاز خانه خود را با مواد غذایی معاوضه کند خیلی دردناک است، اما من وقتی این آگهی را دیدم، شک کردم. مورد آگهی شده با درخواست معاوضه تناسبی نداشت. شخصی میخواست تلویزیون ال جی مدل جدید را با ماکارونی معاوضه کند که منطقی بهنظر نمیرسید. او میتوانست با فروش تلویزیون، براحتی مواد غذایی مورد نظرش را بخرد، مگر آنکه قصد دیگری داشته باشد.»
این دانشجوی جوان به موضوع دیگری هم اشاره میکند: «بیشتر موارد آگهیشده وسایل مربوط به کودکان است مانند عروسک، سه چرخه، کتاب اول ابتدایی و اسباببازی که احساسات مردم را تحریک میکند یا به نظر میرسد بعضی از این آگهیها کاملاً هدفمند و با برنامهریزی انجام میشود. مثلاً منطقی به نظر نمیرسد کسی که اجاره آپارتمان در شهرک اکباتان را پرداخت میکند، برای معاوضه پنج متر سفره با برنج آگهی داده باشد.»
اغلــــب قریـــــب به اتفـــــاق ایــــن آگهیدهندهها، پاسخگو نیستند اما آگهیهای خود را مرتب بهروز میکنند و این موضوعی است که شاید تأییدکننده حرفهای این دانشجوی جوان باشد.
شکی نیست که وضعیت اقتصادی، بسیاری از اقشار مردم را به ستوه آورده و به تنگنا رسانده است، ولی بهنظر نمیرسد پشت آگهیهای معاوضه لوازم شخصی با غذا، فقر باشد یا دستکم میتوان گفت بررسیهای ما اینطور نشان میدهد. اما آن روی سکه هرچه باشد، بالاخره نمایان خواهد شد.
در هر صورت، این به خودی خود، یک جرم سایبری نیست، موضوع این است که شاید پشت این آگهیها هدف دیگری مطرح باشد مانند کسی که درخواست دارد پنج متر سفره را با برنج معاوضه کند. آیا هدف آگهیدهنده این نیست که روان جامعه را هدف قرار دهد؟ برای پیگیری این موضوع با مسئولان پلیس فتا نیز تماس گرفتیم ولی متأسفانه کسی حاضر به اظهارنظر در این باره نشد.