حادثهای که واکنشهای بینالمللی بسیاری را به دنبال داشته و تروریستی بودن آن هم مطرح شده است.
حدود ساعت ۸صبح دیروز، هفتم بهمن ماه، وقتی خودروی سوناتای مشکی رنگ، مقابل سفارت جمهوری آذربایجان در خیابان راستوان واقع در خیابان نیستان سوم پاسداران توقف کرد، ۳دیپلمات از ماشین پیاده و وارد سفارتخانه شدند. اما هنوز دقایقی از ورود آنها به سفارت نگذشته بود که ناگهان صدای تصادف هولناکی از خیابان به گوش رسید. یکی از کارکنان سفارت به سمت ورودی در رفت تا ببیند چه اتفاقی رخ داده اما به محض اینکه در را باز کرد، مردی درحالیکه اسلحه کلاشنیکف بهدست داشت به زور وارد سفارتخانه شد و شروع به تیراندازی کرد.
گلولهها به ۲ نفر از کارکنان آنجا اصابت کرد تا اینکه نفر سوم وارد ماجرا شد و به جدال با مرد مسلح پرداخت و موفق شد او را مهار و از سفارتخانه به بیرون هل دهد. اما این پایان ماجرا نبود، چرا که مرد مسلح پس از خروج از ساختمان سفارت، همچنان به سمت در و ساختمان تیراندازی میکرد.
ورود تیم جنایی به صحنه جرم
گزارش این حادثه هولناک به پلیس اعلام شد و طولی نکشید که قاضی محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران به همراه قاضی محمدرضا صاحب جمعی بازپرس دادسرا در مقابل سفارت آذربایجان حاضر شدند.
از سوی دیگر سرهنگ علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت به همراه سرهنگ مرتضی نثاری، معاون جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران و تیمی از کارآگاهان تجسس نیز در محل حادثه حضور یافتند و بررسیهای همه جانبه درباره ابعاد این حادثه مرگبار شروع شد. تیمهای جنایی وقتی به محل حادثه رسیدند که مرد تیرانداز بازداشت شده و خطر رفع شده بود.
شهریاری درباره جزئیات این حادثه به خبرنگار همشهری گفت: متهم این پرونده بالای ۴۰سال سن دارد و ساکن شهر ارومیه است. انگیزه او از این اقدام جنون آمیز، شخصی بوده است. آنطور که تحقیقات اولیه نشان میدهد همسراو از فروردینماه امسال ناپدید شده و این مرد ماجرای مفقود شدن همسرش را به پلیس ارومیه اعلام کرده بود.
سرپرست دادسرای جنایی تهران تصریح کرد: متهم در بازجوییهای اولیه عنوان کرد که پس از ناپدید شدن همسرش، شروع به تحقیق و بررسی کرده و متوجه شده که او به آذربایجان رفته است؛ اما بعد به این نتیجه رسیده که همسرش در سفارت آذربایجان است و با همین تصور از ارومیه راهی تهران میشود. وی به همراه فرزندانش از ارومیه سوار بر ماشین پراید خود شده و راهی تهران میشود و صبح جمعه وقتی به مقابل سفارت میرسد، با ماشیناش بهخودروی سوناتای دیپلمات سفارت که چند لحظه قبلتر مقابل ساختمان پارک کرده بود میکوبد.
شهریاری تصریح کرد: پس از این تصادف عمدی، یکی از کارکنان سفارت در را باز کرد که ببیند چه اتفاقی افتاده و مرد مسلح به محض بازشدن در وارد ساختمان میشود. سپس با اسلحه شروع به تیراندازی میکند و بهگفته خودش، هدفش فردی که کشته شده نبوده است. او به گمان اینکه همسرش داخل سفارت است دست به تیراندازی زده است. آنطور که مسئولان سفارت عنوان کردهاند، فردی که در این حادثه کشته شد مدیر تیم حفاظت بوده است. مجروحان هم از کارکنان سفارت هستند که خوشبختانه خطری آنها را تهدید نمیکند.
شهریاری گفت: در جریان این حادثه یکی از کارکنان سفارت با دیدن مرد تیرانداز از پشت سر به او حمله کرده و او را به بیرون میاندازد که وی اینبار به سمت ساختمان سفارت تیراندازی کرده و حتی با بنزین، خودروی سوناتای دیپلمات را نیز به آتش میکشد که آتشنشانان حریق را مهار و مرد تیرانداز در نهایت با کمک یکی از کارکنان سفارت در خیابان دستگیر میشود که تحقیقات از او به شکل ویژه ادامه دارد.
با دستگیری مرد تیرانداز، وی برای بررسی سلامت روحی و روانی به پزشکی قانونی منتقل شده است که بهگفته محمدرضا صاحب جمعی، بازپرس شعبه ششم دادسرای جنایی تهران، احتمال دارد که متهم مشکل روحی داشته باشد. بازپرس جنایی گفت: با توجه به اظهارات اولیه متهم بهنظر میرسد که وی صحت روانی نداشته باشد که باید منتظر نتیجه بررسی پزشکی قانونی باشیم تا نظرشان را در این زمینه اعلام کنند.
مادرم در باکو است
روز گذشته، متهم در حالی خود را از ارومیه به تهران رساند که دختر جوانش و پسر ۷سالهاش نیز همراه او بودند. آنها شاهد حمله هولناک پدرشان به سفارتخانه بودند و از این اقدام او وحشتزده شده بودند.
پسر ۷ساله روز گذشته در جریان تحقیقات اولیه درحالیکه از اقدام پدرش در شوک بود گفت: پدر و مادرم مدام با هم درگیری داشتند. پدرم همیشه مادرم را کتک میزد و روزی نبود که با هم دعوا نکنند. پدرم حتی خواهرم را هم کتک میزد و همیشه با اودعوا میکرد.
دختر جوان که دانشجوست نیز گفت: پدر و مادرم مدتها بود که با هم اختلاف داشتند. مادرم اصالتا باکویی است و چون از اذیتهای پدرم خسته شده بود، ۲۹فروردین امسال خانه را ترک کرد و به کشور آذربایجان رفت؛ جایی که زادگاهش بود و خانوادهاش در آنجا زندگی میکردند.
وی ادامه داد: مادرم از دست پدرم به باکو فرار کرد و در این مدت من با مادرم در تماس بودم. او معمولا وقتهایی که پدرم در خانه نبود در واتساپ تماس تصویری میگرفت و با هم صحبت میکردیم اما از ترس چیزی درباره تماسهایم با مادرم به پدرم نمیگفتم. تا اینکه قبل از این حادثه او من و برادرم را سوار ماشین کرد و خواست تا همراهش باشیم. اصلا نمیدانستیم چه نقشهای در سر دارد تا اینکه به پایتخت رسیدیم. وقتی به تهران رسیدم تازه فهمیدم هدف و نقشه او چیست اما هرچه به پدرم میگفتم که مادرم به باکو رفته و در این مدت با او در تماس بودم، حرفم را قبول نمیکرد. میگفت مادرت را در سفارتخانه پنهان کردهاند و در نهایت هم نقشهاش را عملی کرد. وقتی این حادثه هولناک رقم خورد، من فقط سعی داشتم برادر کوچکم را که بیتابی میکرد آرام کنم تا این صحنه دلخراش را نبیند.
روایت یک شاهد
نوار زرد رنگ که صحنه جرم را نشان میدهد، مقابل ساختمان سفارتخانه آذربایجان کشیده شده است. تیم جنایی همچنان در حال تحقیق در محل حادثه هستند؛ متهم نیز با خودروی مخصوص حمل مجرمان به اداره آگاهی تهران منتقل شده است. کمی آنطرفتر خودروی پزشکی قانونی توقف کرده تا جنازه فردی که در این حادثه کشته شده است را به پزشکی قانونی انتقال بدهد.
ساکنان محل از اتفاقی که افتاده وحشتزده هستند.
یکی از آنها به خبرنگار همشهری میگوید: داخل خانه بودم که حدود ساعت ۸:۲۰صدای مهیبی را شنیدم. صدای تصادف بود و از پنجره بیرون را نگاه کردم که دیدم خودروی پراید سیاه رنگی بهخودروی سوناتا کوبید. کسی داخل سوناتا نبود اما داخل خودروی پراید، دختر جوانی و پسربچهای که حدودا ۷یا ۸ساله بود، نشسته بودند. راننده مردی جوان بود که از ماشین پیاده شد. ناگهان دیدم اسلحه در دست دارد که به سمت سفارت رفت. او به زبان ترکی فریاد میکشید و آنطور که من فهمیدم میگفت: همسرم کجاست؟ زن من اینجاست! مرد مسلح وارد سفارتخانه شد و بعد صدای تیراندازی آمد. دلخراشترین صحنه، آنجایی بود که پسربچه از ماشین پیاده شد و فریاد کشید: بابا بیا برویم. او گریه میکرد و پدرش فریاد زنان به او گفت: برو داخل ماشین. بعد دختر جوان پسربچه را با خودش به داخل ماشین برد. شماره پلاک خودرو ایران ۱۷بود و بهنظر میرسید مرد مسلح تهرانی نیست.
او ادامه میدهد: چند لحظه بعد یکی از کارمندان سفارت مرد مسلح را به بیرون پرتاب کرد. او دوباره شروع کرد به تیراندازی و این بار به سمت در و پنجره ساختمان. بعد از پشت ماشینش بنزین و پتک برداشت. با پتک چند ضربه به در سفارت زد و بعد بنزین را روی ماشین سوناتا ریخت. میخواست سوناتا را آتش بزند، حتی روی لاستیکها بنزین ریخت اما آتش نگرفت. دوباره تلاش کرد که این بار یک قسمت ماشین و بخشی از لباسهای خودش هم گر گرفت اما همان لحظه آتشنشانی رسید و آتش را خاموش کرد.
این شاهد عینی گفت: تا قبل از ساعت ۱۰همهچیز تمامشده بود. متهم لباسهایش را که آتش گرفته بود از تنش خارج کرد و بعد اسلحه را روی زمین به زیر یکی از ماشینها هل داد و همان لحظه یکی از کارکنان سفارت بیرون آمد و مرد تیرانداز را دستگیر کرد؛ البته خودش هم دیگر تسلیم شده بود، انگار که به مرادش رسیده بود. همان لحظه پلیس رسید و او را به داخل ماشین انتقال دادند.
سوءاستفاده سیاسی از حادثهای جنایی
بهدنبال حمله مسلحانه دیروز به سفارت جمهوریآذربایجان در تهران و در شرایطی که تحقیقات تیم جنایی و همچنین گفتههای فرزندان مهاجم مسلح نشان میدهد که فرد مهاجم که احتمالا دارای مشکلات روحی و روانی است، با انگیزه شخصی دست به این اقدام هولناک زده، اما بهنظر میرسد باکو در ادامه فضاسازیهای اخیر خود علیه ایران، میکوشد این حادثه «جنایی» را یک اقدام «تروریستی» جلوه دهد.
برهمین اساس هم بود که رئیسجمهوری جمهوریآذربایجان در نخستین واکنش خود به این حادثه، تلاش کرد اقدام فرد مهاجم با انگیزه شخصی را یک «حمله تروریستی» عنوان و موج تازهای علیه جمهوریاسلامی ایران ایجاد کند.
الهام علیاف در حساب توییتری خود با تأکید بر اینکه «حمله تروریستی به نمایندگی دیپلماتیک غیرقابلقبول است»، نوشت: «قویا حمله تروریستی علیه سفارتمان در تهران را محکوم میکنم. من عمیقا با خانواده و بستگان رئیس نیروهای گارد سفارت که برای محافظت از سفارت و کارمندان آن کشته شد، ابراز همدردی میکنم. ما خواستار رسیدگی سریع به این اقدام تروریستی و مجازات تروریستها هستیم.
علاوهبر این، رسانههای جمهوریآذربایجان، به نقل از وزارت خارجه این کشور، از احضار سیدعباس موسوی، سفیر ایران در باکو در واکنش و اعتراض به حمله به سفارت آذربایجان در تهران خبر دادند.
همچنین آیخان حاجیزاده، سخنگوی وزارت امورخارجه جمهوریآذربایجان در ادامه فضاسازیهای مقامهای باکو، در گفتوگوها با رسانهها ضمن اینکه طرف ایرانی را «مسئول کامل حمله به سفارت این کشور در تهران» دانست، اعلام کرد دولت باکو درصدد است تا در آینده نزدیک سفارت خود در ایران را تخلیه کند.
اظهارات شتابزده مقامات آذربایجان در حالی صورت میگیرند که ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان در واکنش به اقدام مسلحانه در سفارت جمهوری آذربایجان در تهران، آن را شدیدا محکوم کرد و گفت: نیروهای انتظامی و امنیتی بلافاصله وارد عمل شده و فرد ضارب را دستگیر کردند که هماکنون تحت بازجویی قرار دارد. وی ضمن تسلیت و ابراز همدردی عمیق با خانواده مقتول و دولت و ملت آذربایجان، گفت: با دستور ویژه مقامات سیاسی و امنیتی کشور، موضوع با اولویت و حساسیت بالا در حال بررسی است تا ابعاد این اقدام مشخص شود.
کنعانی خاطرنشان کرد: نتیجه بررسیهای اولیه مقامات و دستگاههای ذیربط، حاکی از انگیزههای شخصی در ورای این اقدام است، فلذا با توجه به ورود فوری دستگاهها و نهادهای ذیربط انتظامی، امنیتی و قضایی، توصیه میشود رسانهها از انتشار اخبار غیرموثق و گمانهزنیها در این رابطه اجتناب کنند.
ساعاتی پس از این حادثه، مولود چاووشاوغلو، وزیر امور خارجه ترکیه نیز با انتشار پیامی در حساب رسمی کاربری خود در توییتر به حمله مسلحانه در سفارت آذربایجان در تهران واکنش نشان داد. وی نوشت: حمله به سفارت جمهوری آذربایجان در تهران را محکوم میکنیم. وی در ادامه ضمن ابراز همدردی با خانواده فرد جان باخته در این حادثه که تبعه جمهوری آذربایجان است، نوشت: جمهوری آذربایجان تنها نیست.
ماریا زاخاروا، سخنگوی وزارت امور خارجه روسیه نیز در واکنش به این حادثه اعلام کرد: ما از حمله به سفارت آذربایجان - که در آن یک مأمور امنیتی جان باخت - شوکه شدهایم و به جمهوری آذربایجان تسلیت میگوییم.
اما بهدنبال این حادثه رژیم صهیونیستی با موجسواری بر حادثه صبح دیروز، به واکنش درباره آن پرداخت. در این میان جورج دیک سفیر رژیم صهیونیستی در باکو در صفحه توییترش نوشت: سفارت اسرائیل همبستگی خود با مردم (جمهوری) آذربایجان در این لحظات سخت ابراز میدارد.
همچنین لیور هایات، سخنگوی وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی هم در صفحه توییترش نوشت: از حمله به سفارت (جمهوری) آذربایجان در تهران که در آن یک مسئول امنیتی سفارت کشته شد، شوکه و غمگین شدیم و به مردم و دولت آن کشور تسلیت میگوییم.
اعترافات مهاجم
متهم نامش یاسین و اهل ارومیه است. او روز پنجشنبه به همراه فرزندانش سوار بر ماشینش شده و به سمت تهران حرکت کرد. ساعت ۴صبح به تهران رسید و حوالی میدان آزادی توقف کرد. چند ساعتی داخل ماشین استراحت کرد و بعد به سمت سفارتخانه آذربایجان حرکت کرده تا نقشه هولناک خود را عملی کند. گفتوگو با متهم را میخوانید.
از چه زمانی همسرت ناپدید شد؟
۲۹فروردینماه بود که از خانه بیرون رفت و دیگر برنگشت. من ماجرای ناپدید شدن او را اعلام کردم تا اینکه در تحقیقات متوجه شدم که در سفارتخانه مخفی شده است!
چطور به این نتیجه رسیدی؟
خیلی تحقیق کردم. بارها نزد کنسولگری رفتم اما همکاری نمیکردند.
برای اثبات این موضوع، چه مستنداتی داری؟
همینکه همسرم از فروردینماه ناپدید شد و دیگر هیچ تماسی با من برقرار نکرد. او اصالتا باکویی است و شنیده بودم قرار است به سفارت آذربایجان بیاید.
چطور با همسرت آشنا شدی و ازدواج کردی؟
من سالها قبل به باکو رفتم و در آنجا درس میخواندم. در رشته حقوق تحصیل میکردم اما درسم را نیمه کاره رها کردم. در آنجا با همسرم آشنا شدم و در باکو با یکدیگر ازدواج کردیم. مدتی بعد برای ادامه زندگی به ایران برگشتیم و حاصل این زندگی ۲ فرزند است؛ یک دختر جوان و یک پسر ۷ساله.
فرزندانت در تحقیقات عنوان کردند با هم اختلاف داشتید؟
درست است. یکسری اختلافات داشتیم و فکر میکنم همسرم بهخاطر همین درگیریها خانه را ترک کرد.
چرا به سفارت آذربایجان آمدی؟
گفتم که. چون شنیده بودم در سفارتخانه است. همسرم باکویی بود و من برای پیگیری سرنوشت او چندبار به سفارتخانه آمدم اما جواب درستی به من نمیدادند. از این طرف و آن طرف شنیدم که همسرم در سفارت پنهان شده است و برای پیداکردن او به آنجا آمدم.
چرا عمدا با ماشین دیپلمات برخورد کردی؟
راستش عمدی نبود. من روز قبل به همراه پسرم و دخترم از ارومیه به تهران آمدم و به محض اینکه خودروی سوناتایی مقابل سفارت توقف کرد، فورا به سمت خودرو رفتم تا ماشینم را پارک کنم. از آنجایی که سرعتم بالا بود با ماشین سوناتا برخورد کردم و بدون توجه به تصادف از ماشین پیاده شدم و اسلحه بهدست به سمت سفارتخانه رفتم.
اسلحه را از کی خریداری کرده بودی؟
۲ تا سلاح داشتم یک کلت و یک کلاشنیکف. حدود ۵ماه قبل اسلحه را خریداری کرده و در روستایی در نزدیکی ارومیه مخفی کرده بودم و زمانی که میخواستم به تهران بیایم، سر راهم رفتم اسلحهها را برداشتم. در بین راه مدام ذهنم را آنالیز میکردم و با خود میگفتم وارد سفارتخانه میشوم و میگویم همسرم اینجاست. بعد به طبقه چهارم میروم و او را بیرون میآورم. همسر من را ۹ماه به زور در سفارتخانه نگه داشته بودند و با اطلاعاتی که جمعآوری کرده بودم به این نتیجه دست یافتم. رفتم آنجا که زندگیام را برگردانم، زندگیای که نابود شده بود.
اما همسرت داخل سفارتخانه نبود، او بهخاطر اختلافاتی که با هم داشتید تو را ترک کرده و به باکو رفته بود.
اما تحقیقات من نشان میداد در سفارتخانه پنهان شده است!
مواد مصرف میکنی؟
نه.
بیماری روحی و روانی داری؟
نه. فکر نکنم!
شغلت چیست؟
در شهرمان باغ گردو دارم.