روزنامه کیهان نوشت: با وجود تاکید بر زحمات و تلاشهای متعهدانه قاطبه جامعه فرهنگیان کشور برای پیاده کردن برنامههای مفید و موثر علمی، اخلاقی و فرهنگی در مدارس، هرازگاهی شاهد وقوع اتفاقاتی در برخی مراکز آموزشی هستیم که همچون زنگ خطر و هشدار باید آنها را جدی گرفت.
شاید بتوان ماجرای انتشار و همخوانی یک آهنگ نامناسب، مبتذل و دور از شأن محیط مقدس مدرسه و فطرتهای پاک دانشآموزان در کلاس درس یک مدرسه غیردولتی که در روزهای اخیر خبرساز شد را یکی از همین تلنگرها و زنگ خطرها دانست. اتفاقی که با محوریت یک معلم جوان در مقطع ابتدایی یک مدرسه غیردولتی در قائمشهر رخ داد.
ظاهراً این معلم از نیروهای تازهکار و آزاد و نه از پرسنل آموزش و پرورش است که سابقه فعالیت در فضای مجازی را داشته و آنطور که اعلام شد یک بلاگر اینستاگرامی است و فضای کلاس را با صفحه شخصی خود اشتباه گرفته است!
به هر حال این خانم جوان پس از جوّ ایجادشده و سروصدا و اعتراضات به این اشتباه عجیب از اقدام خود عذرخواهی کرد و البته با حمایت و پادرمیانی پردامنه و کمسابقهای که از وی در سطح شهرستان و استان با ورود امام جمعه، استاندار و… به عمل آمد به کار خود بازگشت بدون اینکه فرصت کافی داده شود تا در یک روند منطقی و حرفهای بررسی شود که واقعاً شخصی که در جایگاه و کسوت والای معلمی قرار گرفته اما از روی غفلت یا اشتباه و هر چیز دیگری قدرت تشخیص اینکه پخش و همخوانی یک ترانه روایتکننده «شکست عشقی» و با عرض پوزش؛ بیانکننده صریح «تهدید به مصرف عرق سگی و مستی» مناسب دانشآموزان پسر کمسن و سال یک کلاس درس نیست را ندارد و حتی این همخوانی را در صفحه مجازی خود منتشر میکند برای ادامه فعالیت در کلاس درس صلاحیت لازم را دارد یا نه؟ انشاءالله که وی واقعاً متوجه اشتباه خود در رفتار با امانتهای ارزشمند چندین خانواده شده باشد و اگر قرار بر ادامه فعالیت در این حوزه دارد متوجه مسئولیت خطیر خود نیز باشد.
همانطور که گفته شد وقوع چنین اتفاقاتی زنگ هشدار را درخصوص برخی اتفاقات پنهان در فضای تعلیم و تربیت کشور به صدا در میآورد. عجیب آنکه این اتفاق و برخی دیگر از این دست موارد بیشتر در مدارس غیردولتی که مدعی شرایط نوین آموزشی و تربیتی هستند و گاه دهها میلیون تومان شهریه از خانوادهها میگیرند تا شقالقمر کنند رخ میدهد، مدارسی که بسیاری از آنها متاسفانه بنا را بر تجارت و خودنماییها و رقابتهای واقعی و غیرواقعی علمی گذاشته و در حوزه امور تربیتی گاه کارنامه غیرقابل دفاعی دارند.
خانوادهها نیز متاسفانه با این دیدگاه که ثبتنام فرزندشان در مدارس غیردولتی با شهریههای کلان میتواند همه کمبودهای علمی و تربیتی مورد نیاز فرزندشان را تامین کند به سمت این مدارس میروند؛ غافل از اینکه به غیر از طیفی از این مدارس که تلاششان قابل تقدیر است، بسیاری از آنها برخلاف تبلیغات و شهریه بالایی که دارند درخصوص امور تربیتی و حتی گاه در حوزه علمی حرف چندانی برای گفتن ندارند. بخشی از این مدارس که با یک سیاست اشتباه قارچگونه در سراسر کشور روییدهاند، بیش از سه دهه است که مسیر درست نظام تعلیم و تربیت را دستخوش تلاطمات و اتفاقات نامطلوبی کردهاند.