اوایل دی ماه امسال دختری در تهران به اداره پلیس رفت و از خواستگار قلابیاش به اتهام سرقت طلاهایش شکایت کرد. شاکی در توضیح ماجرا گفت: «چند سالی بود تصمیم گرفته بودم، ازدواج کنم ولی مرد مناسبی به خواستگاریام نیامد. حرف و حدیثهای خانواده و دوستانم مرا خسته کردهبود و از طرفی هم سنم بالا رفتهبود که به پیشنهاد یکی از دوستانم برای پیدا کردن همسر دلخواهم در سایت همسریابی ثبتنام کردم. پس از این، افراد زیادی پیشنهاد ازدواج دادند، ولی شرایطمان با هم جور در نمیآمد و به توافق نمیرسیدیم تا اینکه مدتی قبل با پسر ۳۷ سالهای به نام شاهرخ که هفت سال هم از من بزرگتر بود در سایت همسریابی آشنا شدم و شرایط مرا قبول کرد.»
سرقت طلا
شاکی ادامه داد: «شاهرخ ادعا میکرد تاجر است و میخواهد پس از ازدواج برای زندگی به کشور کانادا برود. به هر حال ما مدتی با هم تلفنی و پیامکی در ارتباط بودیم و درباره شرایطمان با هم صحبت کردیم و حتی دختری را به عنوان خواهرش به من معرفی کرد و من با او هم چند باری صحبت کردم و قرار بود او همراه خانوادهاش به خواستگاریام بیاید. شاهرخ یکبار هم مرا به رستورانی دعوت کرد و وقتی سر قرار آمد، لباسهای شیک به تن داشت و خودروی مدل بالایی هم سوار بود. او همیشه درباره خرید و فروش طلا با من صحبت میکرد و میگفت در این کار حرفهای است و سود خوبی همیشه به جیب میزند تا اینکه پیشنهاد داد من طلاهایم را برای سرمایهگذاری در اختیار او قرار دهم. من فریب حرفهای او را خوردم و تمامی طلاهایم را که ۲۰۰ میلیون تومان ارزش داشت، به او دادم و از آن روز به بعد شاهرخ ناپدید شد و تلفن همراهش را هم خاموش کرد.»
شکایتهای مشابه
با شکایت دختر جوان، پرونده به دستور قاضی علیرضا بهشتی، بازپرس شعبه دوم دادسرای ناحیه ۳۴ برای بررسی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران پلیس همزمان با ادامه تحقیقات برای شناسایی خواستگار شیاد با چند شکایت دختر دمبخت دیگر هم روبهرو شد که به همان شیوه شاکی اول در دام خواستگار قلابی گرفتار شده و اموالشان را از دست دادهبودند.
یکی از شاکیان گفت: «در سایت همسریابی با مرد جوان شیکپوشی آشنا شدم که قرار بود پس از ازدواج همراه او برای زندگی به کشور امریکا بروم. او گفت معامله طلا و جواهر میکند و از من خواست طلاهایم را در اختیار او قرار دهم تا در کمتر از یک ماه سرمایهام دو برابر شود و من هم طمع کردم و اموالم را از دست دادم.»
بازداشت
بدین ترتیب مأموران تحقیقات خود را ادامه دادند تا اینکه چند روز قبل موفق شدند متهم را که با خودروی گرانقیمتش در یکی از خیابانها تصادف کردهبود، شناسایی و بازداشت کنند. وی پس از انتقال به اداره پلیس به جرم خود اعتراف کرد و در ادعایی گفت: «من چوپان هستم و اصلاً سوادی ندارم. مدتی قبل عاشق یکی از دختران روستایمان شدم، اما خانوادهاش به خاطر اینکه وضع مالی خوبی نداشتم، دخترشان را به من ندادند و او زن مرد دیگری شد. پس از این تصمیم گرفتم پولدار شوم و خودم را به خانواده او اثبات کنم. ابتدا تصمیم گرفتم دختران پولدار را در فضای مجازی فریب دهم، اما موفق نشدم تا اینکه وارد سایت همسریابی شدم و دختران سن بالا را برای نقشهام انتخاب کردم. من خودم را تاجر معرفی میکردم و همیشه سرقرار با خودروی مدل بالای کرایهای میرفتم و در نهایت هم آنها را فریب میدادم. با فروش طلاهای آنها خودروی گرانقیمتی خریدم، اما خیلی زود گرفتار شدم.» تحقیقات از متهم ادامه دارد.