مردی که در پی یک سوءظن همسر جوانش را با سلاح کشته و جسدش را در خانه رها کرده بود با درخواست اولیای دم به قصاص محکوم شد.
این مرد ابتدا سلاح تهیه کرد و سپس به تصور اینکه همسرش به او خیانت کرده است او را کشت. هرچند متهم مدعی شد به خاطر مصرف شیشه توهم داشت اما پدر مقتول گذشت نکرد و خواستار قصاص شد.
فروردین سال جاری به پلیس خبر رسید زن جوانی در خانه به قتل رسیده و شوهر او به نام محمود هراسان از خانهاش خارج شده و فرار کرده است.
همسایهها که از منازل خود بیرون آمده بودند مقابل خانه این مرد رفتند و جسد همسر او به نام مهرناز را دیدند که خونین روی زمین افتاده بود.
به این ترتیب پلیس بلافاصله در جریان شلیک مرگبار قرار گرفت و جسد زن ۳۵ساله با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
با افشای جنایت خانوادگی ماموران به ردیابی مرد جوان پرداختند اما فهمیدند او با یکی از بستگانش تماس گرفته و از او خواسته تا دختر خردسالش را از مدرسه به خانه بیاورد. در بررسیهای بعدی روشن شد محمود از مدتی قبل به دام اعتیاد افتاده و بر سر ترک مواد مخدر مدام با همسرش درگیر بود.
دو روز بعد اشتباه عجیب مرد قاتل باعث شد تا به دام بیفتد. مطابق آنچه در پرونده گزارش شده است، مردی با ماموران پلیس در تبریز تماس گرفت و پلاک خودرویی را اعلام کرد و گفت خودرو ناشناس مقابل خانهاش پارک کرده و او نمیتواند از خانه خارج شود. زمانی که پلیس پلاک خودرو را استعلام کرد تا به شماره تماس صاحب آن دسترسی پیدا کند، دریافت خودرو چند روز قبل در تهران سرقت شده است.
چون خودرو مقابل یک هتل پارک شده بود، ماموران به تحقیق از کارکنان آنجا پرداختند و معلوم شد پراید متعلق به یکی از مسافران هتل است. به این ترتیب مرد جوان که محمود نام داشت بازداشت شد و ادعا کرد معتاد است و تحتتاثیر توهم مواد مخدر خودرو پراید را سرقت کرده است.
وقتی ماموران در بازرسی اتاق این مرد یک قبضه سلاح پیدا کردند، او به قتل همسرش در تهران اعتراف کرد و پرده از جنایت خانوادگی برداشت.
متهم در بازجوییها گفت: تحت تاثیر مصرف شیشه دچار توهم شده بودم و فکر میکردم همسرم دیگر علاقهای به من ندارد. سه سال بود این افکار رهایم نمیکرد. به همین خاطر همسرم را کشتم و گریختم.
متهم به بازسازی صحنه جرم پرداخت و برایش کیفرخواست صادر شد. به این ترتیب در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
در ابتدای جلسه پدر قربانی در جایگاه ویژه ایستاد و برای داماد سابقش حکم قصاص خواست.
او با اشاره به متهم گفت: محمود چهار سال قبل از این ماجرا معتاد شده بود و به همین خاطر با دخترم اختلاف داشت. دخترم میخواست از او جدا شود اما او قبول نمیکرد. دخترم در تعطیلات عید، محمود را به کمپ ترک اعتیاد برده بود و وقتی به محل زندگی ما در شهرستان آمدند، محمود گفت مواد مخدر را ترک کرده اما وقتی روز سیزده فروردین همگی دور هم جمع شده بودیم گفت این آخرین باری است که دور هم جمع میشویم. من آن موقع متوجه منظورش نشدم و فکر کردم با دخترم اختلافی دارد که این حرف را میزند. او از قبل نقشه قتل دخترم را کشیده بود. من از قصاص گذشت نمیکنم و او باید تاوان جنایت را بدهد.
سپس پسر بزرگ قربانی در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من قبلاً برای پدرم حکم قصاص خواسته بودم اما حالا پشیمان هستم و نمیخواهم پدرم را از دست بدهم. من بدون دریافت دیه گذشت میکنم .
سپس پدر متهم که قیم دو نوه خردسالش است نیز گفت: من از طرف دو نوهام گذشت میکنم.
سپس محمود به اتهام قتل، خرید و حمل اسلحه، سرقت مسلحانه پراید و سرقت اموال داخل آن و تخریب خودرو از خود دفاع کرد.
وقتی متهم در جایگاه ویژه ایستاد اتهام قتل را پذیرفت و گفت: باور کنید من حال عادی نداشتم. تازه مواد مخدر را ترک کرده بودم. اما چند روزی بود دوباره مواد مصرف میکردم. شیشه به من نمیساخت، دچار توهم میشدم و به همین خاطر مدام با همسرم درگیر بودم. حتی همسرم سر همین موضوع چند بار قهر کرده بود اما من حاضر به جدایی نبودم. آن روز هم وقتی دختر و پسرم به مدرسه رفته بودند سر ترک مواد مخدر با همسرم درگیر شدم. او میخواست لباسهایش را بپوشد و از خانه بیرون برود که با هم درگیر شدیم. من اسلحه را دو هفته قبل از این ماجرا خریده و در خانه پنهان کرده بودم. میخواستم همسرم را بترسانم که ناخواسته یک تیر شلیک شد و به سر او برخورد کرد.
قاضی دادگاه از متهم پرسید: اسلحه را از کجا تهیه کرده بودی؟
متهم گفت: بعد از عید وقتی از شهرستان به تهران برگشتیم دوباره مصرف مواد را شروع کرده بودم. به خانهای در منطقه شوش میرفتم و آنجا مواد میکشیدم. به تازگی سیمکارتم را فروخته بودم و پول آن همراهم بود. آنجا مرد معتادی را دیدم که میگفت به تازگی اسلحه خریده و آن را چهار و نیم میلیون تومان میفروشد. من اسلحه را آنجا خریدم.
او درباره سرقت مسلحانه خودرو گفت: بعد از خرید اسلحه در خیابان آن را روی سر یک راننده گذاشتم و تهدیدش کردم و ماشین را از او گرفتم. من اسلحه را در ماشین پنهان کرده بودم اما آخرین بار فکر کردم ممکن است پلیس ماشین را پیدا کند و اسلحه کشف شود. به همین خاطر آن را همراه خودم به خانه بردم و ناخواسته همسرم را کشتم.
متهم درباره فرارش به تبریز گفت: بعد از قتل با ماشین بیهدف رانندگی کردم و زمانی به خودم آمدم که در جاده تبریز بودم. من هرگز قبلاً به تبریز نرفته بودم؛ آنجا هتل گرفتم تا اینکه بازداشت شدم. من اتهام سرقت لوازم داخل خودرو را نیز قبول ندارم.
سپس وکیل او به دفاع پرداخت و گفت: موکلم تحت تاثیر مصرف شیشه مسلوبالاراده بوده و حال عادی نداشته است.
وقتی متهم برای آخرین دفاع در جایگاه ایستاد ابراز پشیمانی کرد و گفت: همسرم زن خوبی بود و من بیدلیل با او درگیر شدم. من هرگز راضی به من مرگ او نبودم. باور کنید ما با هم اختلاف شدید نداشتیم. اگر اینطور بود او را طلاق میدادم. من فقط برای ترساندن او اسلحه کشیدم.
با پایان دفاعیات متهم، بار دیگر پدر قربانی روبهروی قضات ایستاد و گفت: این مرد اگر حال عادی نداشت، چطور بعد از قتل خانه را ترک کرد و با یکی از بستگانش تماس گرفت تا دخترش را از مدرسه به خانه برگرداند؟ او حال عادی داشته و با نقشه از پیش طراحیشده دخترم را کشته است، به همین خاطر من حاضر به گذشت نیستم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده مرد شیشهای را به جرم قتل به قصاص با پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم و به خاطر حمل سلاح به زندان محکوم کردند.