افشاگری یک زن در خصوص ارتباط پنهانی با مرد متاهل!

رویا دختر جوانی است که به اتهام رابطه نامشروع بازداشت شده است. او با مردی وارد رابطه شده که فاصله سنی زیادی با هم دارند. رویا با شکایت همسر مرد میانسال بازداشت شده است.

این دختر از رابطه‌اش و زندگی‌ای که باعث شد چنین خطایی بکند می‌گوید:

 

*با مردی متاهل وارد رابطه شدی. چرا؟

وقتی من با حمید آشنا شدم نمی‌دانستم متاهل است.

*اما بعد متوجه شدی و در این رابطه ماندی.

بله متوجه شدم اما دیگر دلبسته شده بودم ضمن اینکه حمید می‌گفت نمی‌خواهد با همسرش زندگی کند.

*حرفش را باور کردی؟

به هر حال برای من مهم این بود که با او حالم خوب بود.

*فاصله سنی شما خیلی زیاد است چطور با او حال خوبی داشتی؟

او از من حمایت می‌کرد. وقتی ناراحت بودم سعی می‌کرد حالم را خوب کند. هیچ‌کس در زندگی این کارها را برای من نکرده است. حتی وقتی گفتم می‌خواهم درس بخوانم یا وقتی با دوستانم بیرون بودم مراقب من بود.

*از زندگی خانوادگی‌ات بگو. رابطه‌ات با پدر و مادرت چطور است؟

وقتی 9 ساله بودم پدرم من و مادرم را ترک کرد. او با زنی دیگر رابطه داشت و با همان زن هم رفت. پدرم هیچ‌وقت سراغی از من نگرفت، من همیشه با خودم می‌گفتم چرا پدرم دوستم ندارد. حمید خیلی بچه‌هایش را دوست دارد و به خاطر بچه‌هایش از زنش طلاق نمی‌گیرد اما پدرم مرا دوست نداشت.

*یعنی حمایتی که باید از پدرت دریافت کنی از حمید می‌گرفتی؟

نمی‌دانم شاید. ولی من همیشه در زندگی به مردی نیاز داشتم که بتواند از من مراقبت کند حمید مثل بچه‌اش از من مراقبت می‌کرد.

*فکر نمی‌کنی نبود پدرت را نباید با مرد دیگری پر می‌کردی؟

شاید اشتباه کردم نمی‌دانم. اما کاش کمی‌ هم مرا درک کنند، من همیشه در زندگی تنها بودم. مادرم صبح تا شب کار می‌کرد، پدرم من را رها کرده بود. خرج دانشگاهم نمی‌رسید و حمید به من کمک می‌کرد.

*فکر می‌کنی فرزندان حمید چه حالی دارند؟

مسلماً حال خوبی ندارند؛ وقتی پدرم مرا ترک کرد من هم حالم بد شد. خیلی تنها شدم.

*هنوز هم می‌خواهی به این رابطه ادامه دهی؟

بستگی به حمید دارد. فکر نمی‌کنم او مرا به بچه‌هایش ترجیح دهد و کاری که پدرم با من کرد او با بچه‌هایش بکند.

*نظر مادرت چیست؟

خیلی از من دلخور است. با این حال پیگیر پرونده‌ام است.