اینکه چطور استقلال از آن اوج جادویی به این نشیب دردناک رسید، قطعا عوامل زیادی دارد. بخش مهمی از داستان جنبه «فنی» دارد که کارشناسان و صاحبنظران باید در مورد آن حرف بزنند. تیمی که در ۴۵ دقیقه دوم بازی با هوادار ۶ گل زده بود، در ۳۰۰ دقیقه بعدی تنها دو گل زده که تازه یکی از آنها از روی نقطه پنالتی بوده است. این مساله حتما نیاز به کالبدشکافی فنی و تاکتیکی دارد، اما قصد این مطلب، نقد رفتار دوستانی است که در حق استقلال دشمنی کردند؛ برخی پیشکسوتهایی که در لباس رفیق، ناخواسته تیم را زمین زدند و رد پایشان را در شرایط فعلی نمیتوان نادیده گرفت. مثلا تصور کنید پیشکسوتی مثل مهدی فنونیزاده بعد از برتری ۶ گله استقلال برابر هوادار در اظهارنظری عجیب گفت: «به پرسپولیس توصیه میکنم در دربی حاضر نشود.» شما اگر این جملات را خطاب به یک تیم محلی هم بگویید، طوری به طرف مقابل انگیزه میدهید که تا پای جان برای نباختن زحمت بکشد. همین اتفاق هم افتاد؛ تیم کمتجربهتر استقلال مقهور این تعابیر اغراقآمیز شد و برابر پرسپولیس پرانگیزه شکست خورد.
متاسفانه اردوگاه استقلال(مثل پرسپولیس) پر از این گروه آدمهاست؛ کسانی که اظهاراتشان از نظر فنی حاوی هیچ نکته مهمی نیست و معمولا فقط حاشیه و تنش دارد. کافی است فقط اظهارات هر روزه محمد نوری، پیشکسوت ۵۸ ساله استقلال را مرور کنید و ببینید در چه حال و هوایی به سر میبرد. او عقیده دارد هر ناکامی استقلال به عوامل پشت پرده مربوط میشود و در عوض موفقیتهای این تیم کاملا سزاوارانه است. همینطور یکی مثل فرزاد مجیدی که حالا اظهاراتش در مورد اینکه از اول فصل باید یک جام به پرسپولیس بدهند و بقیه برای یک جام دیگر تلاش کنند، بحثبرانگیز شده است. پرسش اینجاست که آیا فصل گذشته که استقلال در حضور خود فرزاد و مربیگری برادرش فرهاد مجیدی قهرمان شد، چنین قاعدهای وجود داشت؟ یعنی از بالا تصمیم گرفته بودند استقلال قهرمان شود؟ در تمام طول یک هفته گذشته دوستان غیرواقعی استقلال تمرکز بازیکنان این تیم را با حرف زدن در مورد هند پنالتی گولسیانی، تغییر محل بازی پیکان- پرسپولیس و... از بین بردند. نتیجه این رویکرد هم شد بازی غیرقابل دفاع استقلال برابر نفت آبادان، سوختن دو امتیاز حیاتی و خروج از کورس قهرمانی. آیا شما واقعا دلسوز تیم هستید؟ اجازه بدهید شک کنیم.