الهام اصغری: طلاها و ماشینم را فروختم تا برای ایران افتخارآفرینی کنم

الهام اصغری گفت: تا به امروز طلاهایم را فروختم یا ماشین زیرپایم را. وقتی در سال ۲۰۱۳ ماشینم را فروختم خواهرم گفت با این پول برو ملک بخر سرمایه‌گذاری کن. من اگر همان را نگه داشته بودم الان پورشه داشتم. اما من در عوض کاری کردم که در کل تاریخ ایران اسمم بماند.
الهام اصغری: طلاها و ماشینم را فروختم تا برای ایران افتخارآفرینی کنم
کد خبر : ۱۹۸۶۹

چند روز پیش نام الهام اصغری ملقب به بانوی دریا برای چهارمین بار وارد کتاب رکوردهای گینس شد. شناگر ایرانی این‌بار یک قایق کایاک 15 کیلویی همراه با وزنه ۴۰ کیلوگرمی را به مسافت ۵ کیلومتر در مدت زمان یک ساعت و 58 دقیقه در آب‌های نیلگون خلیج‌فارس حمل کرد و رکورد قهرمان انگلیسی را شکست.

خودش می‌گوید از اینکه با وجود همه محدودیت‌ها و سختی‌ها رکورد یک مرد را بیش از 40 دقیقه ارتقا داده احساس بسیار خوبی دارد. در سال‌های گذشته نام الهام اصغری به دفعات در رسانه‌ها منتشر شده بود. چه زمانی که رکوردهای عجیب و غریب به ثبت می‌رساند چه موقعی که اعلام شد فیلم زندگی‌اش با بازی ترانه علیدوستی ساخته شده و در فستیوال‌های خارجی به نمایش درآمده. از آنجایی که شنای حرفه‌ای و حضور در میادین بین‌المللی برای زنان ایران به دلیل محدودیت‌های مربوط به پوشش امکان‌پذیر نیست، فعالیت الهام اصغری سویه‌های دیگری به جز ورزش را نیز در برمی‌گیرد که برای مخاطبان جذاب است. به مناسبت چهارمین رکوردشکنی این بانوی ورزشکار با ایشان به گفت‌وگو  نشستیم. 

 

 

  این ایده که به دریا بزنید و رکوردشکنی کنید از کجا  وارد  ذهن‌تان  شد؟

 

من اولین‌باری که به دریا رفتم فقط برای آب‌تنی و آرامش بود. برای اینکه بتوانم دور از هیاهوی زمین و کره خاکی و آدم‌هایش باشم به دریا رفتم. یک کیلومتر، دو کیلومتر، سه کیلومتر و کیلومترهای مختلفی شنا کردم. من صبح به دریا رفتم و ظهر برگشتم. وقتی برگشتم این ایده را پدرم به من داد و گفت وقتی این همه توانایی داری چرا نمی‌روی اینها را ثبت کنی در فدراسیون؟

  در چه سالی؟ 

در سال 87 اولین رکورد من ثبت شد اما در سال‌های قبلش داشتم به همین صورت تمرین می‌کردم. ولی اولین ثبتی که در فدراسیون شنا رخ داده مربوط به سال 87 می‌شود که من از مسیر نوشهر و چیلک شنا کردم و برگشتم که 12 کیلومتر اولین رکورد شنای من در داخل ایران  بود. 

  شناگران بزرگ دنیا ویژگی‌های فیزیکی خاصی دارند مثل پنجه‌های بزرگ یا سرشانه‌های پهن. آیا شما این ویژگی‌ها را داشتید که تصمیم گرفتید وارد این فضا شوید یا صرفا از لحاظ ذهنی تصور می‌کردید می‌توانید موفق شوید؟

من زمانی که وارد آب شدم نه از لحاظ ذهنی و نه از لحاظ فیزیکی فکرش را نمی‌کردم که یک روز بتوانم رکورددار جهان و آن‌هم رکورددار رشته‌های آقایان شوم و در ضمن تبدیل به اولین زنی شوم که در کتاب رکوردهای گینس چهار بار اسمم ثبت شود. اما وقتی شما در یک مسیری حرکت می‌کنی و راه می‌افتی اگر با خدا و کائنات و جهان هستی یکی شوی و عشق بورزی آنقدر مسیر قشنگ برایت باز می‌شود که انگار یک پله موفقیت را گذاشته‌اند جلوی پایت و تو باید تا به آن نقطه قله برسی. من از لحاظ ظاهری و فیزیکی هیچ تشابهی ندارم با شناگران بزرگ. اینکه پنجه بزرگی داشته باشم یا سرشانه پهنی داشته باشم. البته الان بعد از این همه مدت و تمرین کردن سرشانه‌هایم پهن شده ولی آن زمان هیچ فیزیک خاصی نداشتم که بخواهم دنبال این کار بروم  و پیگیری کنم. 

  روتین  تمرینی شما  به چه شکلی است؟

به صورت منظم هر روز صبح یک تا دو ساعت تمرین هوازی دارم. مثل دویدن و... الان جدیدا به این دویدن حمل وزنه و قایق اضافه شده. تمرینات وزنه و اینها را هم دارم. اینها تمرینات روتین است که یا هر روز یا یک روز در میان انجام می‌دهم. یک روز در میان شنا هم دارم. آخر هفته هم به درکه و توچال می‌روم و قله می‌زنم و برمی‌گردم. این هم به حالت تفریحی نیست. به حالت دو تا قله می‌روم و برمی‌گردم. جوری که همه هموطنان که در کوه هستند حرف‌های بامزه‌ای به من می‌زنند. می‌گویند این جت بود یا موشک بود که رد شد؟ یا آقایان می‌گویند ما داریم با باتوم می‌رویم بالا اما شما داری با حالت دو کوه را می‌پیمایی و به قله می‌رسی. اما وقتی که تمرین اردو دارم و می‌دانم در چه تاریخی رکوردزنی دارم کاملا این برنامه تغییر می‌کند و تمریناتم خیلی سنگین می‌شود. به‌طوری که وقتی دوش می‌گیرم وقت نمی‌کنم موهایم را شانه کنم از خستگی. من باید آن زمان استراحت کنم تا تمرین بعدی‌ام را شروع کنم. بعد غذا بخورم بعد بروم سراغ تمرین بعدی.

 

  لقب بانوی دریا  از کجا آمد؟

این برمی‌گردد به اولین رکوردم که همان 12 کیلومتر است. من اولین شناگر استقامت ایران بودم که داخل دریا شنا کردم. آن زمان رکورد آقایان در مسابقات آب‌های آزاد 10 کیلومتر بود و آنها 10 کیلومتر شنا می‌کردند. من همیشه شناگر استقامت بودم. وقتی در استقامت سرعت دخیل می‌شود خیلی به من فشار می‌آید. من در آن زمان یک کنفرانس خبری داشتم و عزیزانی که کارهای خبری می‌کردند به من لقب بانوی دریا را دادند. از همان زمان عرقی پیدا کردم به دریای شمال و جنوب و خودم را متعلق به دریا دانستم و این خانه دومم شد.

  از  رکورد آخری  که  زدید  تعریف کنید.

من 6 تیر سال 1401 رکورد را شنا کردم و رکورد تا کارهای اداری‌اش طی شود طول کشید تا به امسال رسید. یک‌سری نامه‌نگاری‌ها دارد و جداولی هست که باید بررسی شود. باید آنها مطمئن شوند که من در جزر و مد شنا نکردم و از این مساله کمک نگرفتم. رکورد من حمل قایق کایاک بود که این آیتم دست یک آقای انگلیسی بود به نام نیک واتسون. ایشان یک مرد انگلیسی است که رکورد قبلی را شکسته بود. من سرعت حمل یک قایق کایاک با یک وزنه 40 کیلویی داخلش را شکستم. ما یک پسربچه ده ساله 40 کیلویی را داخل قایق 15 کیلویی قرار دادیم و من با کمربند هیکلی آن را بستم به خودم و 5 کیلومتر آن را حمل کردم و سریع‌ترین زمان را به ثبت رساندم. زمان من یک ساعت و 58 دقیقه بود. آن آقا این کار را در دو ساعت و 42 دقیقه شنا کرده بود. من 44 دقیقه رکورد ایشان را جابه‌جا کردم. در نهایت موفق شدم این رکورد را متعلق به ایران عزیزمان کنم.

  قبلا اشاره کردید که ورزشکار مستقل هستید و هیچ وابستگی به فدراسیون شنا ندارید. آیا از ابتدا نمی‌خواستید از فدراسیون کمک بگیرید یا وقتی از کمک کردن آنها ناامید شدید تصمیم گرفتید تنهایی ادامه دهید؟

خودم به صورت مستقل رفتم دفتر گینس را پیدا کردم. البته این را که می‌گویم مربوط می‌شود به سال 2013 تا به امروز. یعنی از موقعی که ناامید شدم به صورت کامل. آن زمان دیگر تصمیم گرفتم همه کارها را خودم انجام دهم. یادم هست آن زمان ماکسیما داشتم و آن را که ماشین زیر پایم بود فروختم و رفتم دفتر گینس را پیدا کردم. مسافرت‌های پیاپی رفتم. من در این راه اسپانسرهایی داشتم که کمکم کردند. ولی هر رکوردی که ثبت می‌کنم هزینه‌های جانبی زیادی برای من دارد. هزینه اردو رفتن و حتی اینکه هزینه‌های تمرینی و مکمل‌ها را تقبل کنم. من به صورت مستقل عمل می‌کنم و از اینکه چنین شرایطی را فراهم کرده‌ام و خنده‌ را به لب هموطنانم می‌آورم و رکوردها را از سراسر جهان جمع می‌کنم و به ایران می‌آورم و با افتخار تقدیم به مردم کشورم و مخصوصا زنان ایران می‌کنم خیلی خوشحالم. آنقدر خوشحالم و آنقدر انرژی می‌گیرم که باور کنید هر بار رکوردم ثبت می‌شود نمی‌گویم آخیش راحت شدم و بس است دیگر. یعنی زمانی که لینک قبولی‌ام می‌رود روی گینس و خاطرم از ثبت رکوردم جمع می‌شود می‌روم دنبال اینکه حالا چه رکوردی ثبت کنم یا چه آیتمی را تمرین کنم. یعنی تمام کارها را از صفر تا صد خود خود خودم انجام می‌دهم. 

 

  انتخاب رکوردی که می‌خواهید بزنید چطور صورت می‌گیرد؟

من می‌روم سرچ می‌کنم. البته این سرچ کردن مربوط به شنا و دریا و رکوردهایی که به خودم و توانایی‌ام ارتباط دارد، می‌شود. من می‌توانم شنا را ول کنم بروم یک رشته دیگر که استقامت می‌خواهد. مثلا دوچرخه 40 ساعته یا دویدن چندین ساعته. اینها را بخواهم تمرین کنم می‌توانم رکوردهای‌شان را بزنم چون بدن من دیگر فول استقامتی شده و مقابل ماده‌های استقامتی تحمل‌پذیر است و می‌توانم کیلومترهای مختلفی را به ثبت برسانم. ولی برای من جذاب است که در رشته خودم و در راه خودم بروم و رکوردها را شناسایی کنم. من رکوردهای موجود در جهان را رصد می‌کنم. البته این کاری نیست که من فقط انجام دهم. تمام رکورددارهای جهان می‌روند رکوردهای موجود در جهان را شناسایی می‌کنند و با توانایی خودشان محک می‌زنند و می‌روند به مصاف رقابت با آن رکورد. نکته خیلی جالبی که وجود دارد این است که من هر بار دارم رکوردهایم را سخت‌تر می‌کنم. اولین رکوردی که زدم شنا با دست بسته بود. خب من شناگر استقامتی هستم و فقط استقامت در آن مهیا بود. تایتلش این بود که دست بسته یک مقدار سخت بود. من تا آن زمان با دست بسته شنا نکرده بودم. رکورد بعدی‌ام رکورد یک کتف بسته بود. شامل سرعت و استقامت. یعنی حالا که یک کتفت بسته است کیلومتر هم دارد و سرعت هم به آن اضافه شده که این رکورد را در سال 2019 از کنارک تا چابهار زدم. یعنی در دریای عمان که چندین خلیج دارد و اقیانوس هند هم به آن می‌ریزد شنا کردم و واقعا رکورد خیلی سختی بود. الان یک آیتم دیگر هم به آن اضافه شده یعنی سرعت، قدرت و استقامت. بالاخره شما می‌دانید آدم‌ها در یک زمینه توانایی دارند؛ مثلا قدرت. می‌توانند یک وزنه سنگین را حمل کنند یا اسکات سنگین پا بزنند. یا استقامتی‌اند. می‌توانند کیلومتر زیادی را شنا کنند یا بدوند. یا اینکه سرعتی‌اند. مثلا 50 متر از این سمت استخر به آن سمت استخر. وقتی این را می‌رود دیگر طرف پا ندارد یعنی هر انرژی که دارد برای همان 50 متر گذاشته. ولی این رکورد، رکوردی بود که من باید سرعت می‌رفتم که آن زمان را بشکنم و قدرت می‌رفتم که آن وزن را تحمل کنم و استقامت می‌رفتم که آن 5 کیلومتر پر شود. از کیلومتر سوم و به دلیل اینکه طناب‌های قایقی که حمل می‌کردم دور پاهام می‌پیچید، دیگر پا نداشتم و پاهایم گرفته بود. تمام وزن قایق روی کمرم بود و من با پای گرفته این رکورد را به پایان رساندم. از اینکه هر دفعه یک چالشی اضافه می‌کنم و خودم، خودم را محک می‌زنم و دنبال این نیستم که دوباره کار قبلی را تکرار کنم و می‌خواهم یک چالش اضافه کنم، پس می‌روم دنبال رکوردهایی که این ویژگی را داشته باشد. اینکه خودم را محک بزنم و به توانایی‌های خودم هر بار بیشتر از قبل افتخار کنم و بتوانم رکوردهایی را که سنگین است و دست آقایان در جهان است را بشکنم خیلی خوشحالم می‌کند. 

 کلا آدم ماجراجویی هستید؟

 

بله. خیلی. خیلی زیاد (باخنده) 

  محدودیت شنا برای زنان به شکل حرفه‌ای باعث نشد که در ابتدای راه از این مسیر پشیمان شوید؟ 

اتفاق، اتفاقی است که خود آدم باید رقم بزند و به وجودش بیاورد. وقتی همه چی مهیا باشد همه‌چیز گل و بلبل است. وقتی آدم می‌خواهد اتفاقی که تا حالا نشده را رقم بزند سختی‌های خیلی زیادی را باید تحمل کند. من همیشه دوست داشتم نوآور و خلاق باشم. من با علم بر اینکه راهی که شروع کردم پر از مشکلات، چالش، ممانعت‌ها و نشدن‌هاست، رفتم. آدم‌هایی موفقند که نشدن‌ها را با تحمل و صبوری و با علم بر سختی‌ها و توکل بر خدا و ایمان به خودشان شدنی کنند. این آدم است که برد می‌کند. موفقیت این نیست که بیایند تق‌تق در خانه آدم را بزنند و تقدیم کنند. باید آدم صبوری به خرج دهد و خودش را باور داشته باشد و برای رسیدن به هدفش تلاش کند. من برای رسیدن به هدفم خودم را به آب و آتش زدم. زمان‌هایی که در اردو هستم می‌روم پشت پنجره تا خورشید طلوع کند و بتوانم تمرین را شروع کنم. یعنی اینقدر هیجان دارم برای شکستن رکوردها و تمرین. 

 

  برخی تصور می‌کنند شما پولدار هستید که می‌توانید با خیال راحت به فکر رکورد زدن باشید.

خدا را شکر پدر خیلی خوبی دارم که همیشه همراهم بوده. در این مسیر اسپانسرهایی دارم که کمک کردند. این دوستان بدون اینکه تبلیغات خاصی داشته باشند کمک کردند. از سال 2017 تا به امروز آقای مهندس عطاردیان، فنایی، فتح‌اللهی، سلیمانزاده، تیموری و خطیبی مرا همراهی کردند. هر کدام هر جا هر کاری از دست‌شان برآمده انجام دادند. ولی چون رکورد گینس خیلی هزینه‌بر است، از ثبت تا ارسال پولش که به پوند است و هزینه‌های جاری‌اش من 6 ماه سال را کار می‌کنم. 6 ماه دوم سال کارهای مختلفی می‌کنم. آموزش شنا می‌دهم که 12 تا مهدکودک را با متد خودم انجام دادم. با خواهرم کار می‌کنم در دفتر مهندسی‌اش. آن پولی که در 6 ماه دوم سال جمع کردم در 6 ماه اول سال در راه ورزشم خرج می‌کنم. شده تا به امروز طلاهایم را فروختم یا ماشین زیرپایم را. وقتی در سال 2013 ماشینم را فروختم خواهرم گفت با این پول برو ملک بخر سرمایه‌گذاری کن. من اگر همان را نگه داشته بودم الان پورشه داشتم. اما من در عوض کاری کردم که در کل تاریخ ایران اسمم بماند و یادگاری داشته باشم از خودم و بتوانم به هموطنانم و به کسانی که راهشان را شروع می‌کنند بگویم برای رسیدن به هدفشان باید از همه‌چیز بگذرند تا بتوانند یک بشوند. من اگر پولم را نگه داشته بودم یا پول‌هایی که اسپانسر و پدرم در اختیارم قرار دادند را سرمایه‌گذاری کرده بودم نهایت الان یک ماشین خوب یا دفتر شیک داشتم.

  در مورد فیلمی که از روی زندگی شما ساخته شده توضیح بدهید.

 

داستان کامل زندگی من است. از زمانی که وارد آب شدم تا زمانی که رکورد با دست بسته را زدم. خانم ترانه علیدوستی نقش‌آفرینی‌اش را انجام داده است. نام فیلم اورکاست و اسم ایشان در فیلم الهام اصغری است. کاملا در آن فیلم داستان واقعی زندگی من روایت می‌شود. حتی یک داستان یا یک روایت به این اضافه نشده. 

  با خانم علیدوستی ارتباط داشتید هنگام فیلمبرداری؟

خانم علیدوستی شنا با دست بسته را از خود من یاد گرفت. قبل از اردوی رکورد چابهارم بود که من داشتم روی رکورد با کتف بسته تمرین می‌کردم. خانم علیدوستی فیلم سینمایی‌ام را بازی می‌کرد و گروه مستندسازم هم روی مستند زندگی‌ام کار می‌کردند. کاملا با هم در تعامل بودیم. همزمان که در چابهار ضبط فیلم بود من داشتم روی تمرین‌هایم کار می‌کردم. 

  خودتان فیلم را دیدید؟

در فستیوال دوحه قطر فیلم را دیدم و الحق که بازی ایشان بی‌نظیر بود و فیلم بسیار بسیار قشنگ کار شده بود و خیلی تاثیرگذار بود

  آن سختی‌ای که شما تحمل می‌کنید را توانسته برای مخاطب بازنمایی کند؟

من داشتم برای تمرین رکوردم تلاش می‌کردم و به گروه سینمایی گفتم فرصت ندارم با خانم علیدوستی شنای دست بسته را کار کنم. گفتند نمی‌شود. گفتند خانم علیدوستی اصرار دارد با خود شما کار کند. من بعدا متوجه شدم که ایشان می‌خواهند کاملا نحوه برخورد من با افراد مختلف را ببینند. هدف ایشان صرفا این نبود که شنا یاد بگیرند وگرنه می‌توانستند پیش هر مربی دیگری یاد بگیرند. ولی ایشان می‌خواست رفتارهای من را یاد بگیرند. خندیدنم، ناراحتی‌ام، کارکترهای اخلاقی مرا ببینند و در فیلم پیاده کنند. ایشان بسیار اخلاق دارند. بسیار خانمی هستند که کارشان را بلدند و نقش را طوری ایفا کردند که من در واقع فکر می‌کنم بهتر از ایشان هیچ‌کس دیگری نمی‌توانست اجرا کند.

  برنامه بعدی‌تان چیست؟

دو، سه تا رکورد توی ذهنم هست که برایش تلاش هم کردم. یک رکورد هم هست که اگر بخواهم بزنمش آیتمی در سطح جهان است ولی چون خیلی سخت است اصلا نمی‌توان بهش فکر کرد. فعلا در ذهنم هست ولی برنامه‌ریزی و اینکه در چه تاریخی بزنم و کجا این کار را انجام دهم مشخص نیست ولی به زودی اعلام می‌کنم. 

 

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان را با نصب اپیلکیشن خبرخوان گردون به سهولت دنبال کنید.
مجله زندگی
ارسال نظر