خانم نظافتچی که با همدستی مرد جوانی، سناریوی سرقت طلاهای خانم پرستار به ارزش ۳۰میلیارد ریال را طراحی واجرایی کرده بودند با تلاش کارآگاهان تیزهوش شهریار دستگیر شدند.
به گزارش «ایران» رسیدگی به این پرونده از ۱۵ خرداد ماه امسال کلید خورد و از زمانی قوت گرفت که سرپرستار یکی از بیمارستانهای تهران به همراه همسرش به اداره پلیس مراجعه کرد و مدعی شدند که مقدار قابل توجهی طلا و اشیای گرانقیمت به ارزش ریالی ۳۰میلیارد ریال از خانهشان سرقت شده است.
خانم پرستار درحالی که چشمهایش پر از اشک بود، گفت: حاصل سالها تلاش من و همسرم این اموال بود تا بتوانیم با فروش آن خانه بخریم که یکشبه به سرقت رفته است. طولی نکشید که این پرونده دراختیار کارآگاهان دایره مبارزه با سرقت در شهریار قرار گرفت. تحقیقات اولیه از محل سرقت نشان میداد که سارق به راحتی و با داشتن کلید وارد خانه شده و سپس دست به سرقت زده است.
کارآگاهان با این فرضیه که سارق یک فرد آشنا بوده است تحقیقات خود را به صورت پنهانی ادامه دادند تا اینکه به زن جوان رسیدند که به عنوان نظافتچی در خانه رفت وآمد داشت. در یک عملیات غافلگیرانه کارآگاهان با هماهنگی بازپرس به خانه زن نظافتچی رفتند و توانستند تعدادی از اموال سرقت شده را پیدا کنند. زن جوان که بشدت شوکه شده بود به اداره پلیس منتقل شد و در بازجوییها به سرقت خود با همدستی مرد جوانی اعتراف کرد. سرهنگ فضلاله سواریپور رئیس پلیس آگاهی غرب استان تهران در گفتوگوی اختصاصی با خبرنگار «ایران» با اشاره با اینکه خوشبختانه با اینکه تعدادی از اموال سرقت شده به شهرستان منتقل شده بود اما با تلاش کارآگاهان همه اموال بازگردانده شد، گفت: هماکنون صددرصد اموال سرقت شده به مالباخته تحویل داده شده است. وی با بیان اینکه زن نظافتچی که ۳۰ سال سن دارد در اظهارات خود مدعی است از چند سال قبل درخانه مالباخته کار میکرد و اعتماد صاحبخانه را به خود جلب کرده بود، بهطوری که همیشه کلید دراختیارش بوده و به خانه رفت و آمد داشته است. وی در اعترافاتش میگوید: یک روز با خانم صاحبخانه کار داشتم و وارد اتاق شدم که اتفاقی طلاها را دیدم. با آن همه طلا ناگهان وسوسه شدم و با همدستی یکی از آشنایان تصمیم گرفتیم طلاها را سرقت کنیم. مالباخته وقتی فهمید خدمتکار خانهاش دزد طلاهایش است شوکه شد. او در عین ناباوری گفت: هیچ وقت فکر نمیکردم این زن دزد باشد. او دو سه سال درخانه من رفت و آمد داشت و کاملاً به او اعتماد داشتم.