ماجرای این پرونده به اول تیر سال ۹۸ برمیگردد. عصر آن روز مردی ۵۴ساله که گچکار ساختمان بود از محل کارش در یکی از مناطق تهران خارج شد تا به خانهاش برود. او راننده اینترنتی هم بود و هرازگاهی با خودروی ال ۹۰ خود مسافرکشی میکرد. به همین دلیل آن روز ۲ مرد که اهل کشور افغانستان بودند را بهعنوان مسافر سوار کرد تا آنها را به منطقهای در پاکدشت برسانند اما از آن پس به طرز مرموزی ناپدید شد.
اخاذی ۲۰۰میلیونی
شامگاه اول تیر سال ۹۸ بود که خانواده مرد گچکار گزارش ناپدید شدن وی را به پلیس اعلام کردند و از همان زمان تیمی از مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران مأمور رسیدگی به این پرونده شدند. از آنجا که مرد گمشده راننده اینترنتی بود، مأموران به ردیابیهای ویژه دست زدند اما ۲مسافر او با هویت جعلی درخواست خودرو کرده بودند و نام و نشانی از آنها بهدست نیامد. در این شرایط مشخصات خودروی ال۹۰ مرد گمشده در اختیار همه واحدهای گشتی قرار گرفت تا اینکه ساعتی بعد فردی ناشناس با خانواده او تماس گرفت و مدعی شد که مرد جوان را گروگان گرفتهاند. او سپس گوشی را به گروگان داد و وی با گفتن این جمله که ۲ فرد ناشناس او را ربودهاند، به خانوادهاش گفت که اگر مبلغی را که درخواست آنهاست واریز نکنند جانش به خطر میافتد.
در آن زمان خانواده مرد گمشده بار دیگر راهی اداره پلیس شدند تا ماجرای گروگانگیری را گزارش کنند. آنها گفتند: آدمربایان درخواست کردند که مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان ظرف ۲۴ ساعت تهیه کرده و بهحساب آنها واریز کنیم در غیراینصورت جان گروگانشان را میگیرند. پس از آن نیز دیگر با ما تماسی گرفته نشد و ما هم هرچه با موبایل آنها تماس گرفتیم خاموش بود.
لکههای خون
تیمی از مأموران پلیس آگاهی تهران ردیابیهای خود را به شکل ویژه در این پرونده آغاز کردند تا گروگان را آزاد و گروگانگیران را بازداشت کنند اما چند روز بعد با پیدا شدن خودروی مرد ربوده شده فرضیه قتل او پررنگتر شد. مأموران پلیس خودروی مرد گمشده را در اطراف تهران در حالی پیدا کردند که آثار لکههای خون روی آن وجود داشت. در این شرایط نمونهبرداری از لکههای خون صورت گرفت و به آزمایشگاه فرستاده شد که در زمان کوتاهی با انجام بررسیها اعلام شد که لکههای خون با گروه خونی مرد گمشده مطابقت دارد. درحالیکه چند روز از این ماجرا میگذشت آدمربایان مجددا با خانواده مرد گمشده تماس گرفتند و عنوان کردند که گروگان را شکنجه دادند و جانش در خطر است و اگر مبلغ ۲۰۰میلیون تومان را واریز نکنند او را به قتل میرسانند.
تماس گروگانگیران با خانواده مرد گمشده این بار از طریق یک خط بینالمللی صورت گرفته بود که متعلق به کشور ترکیه و پاکستان بود.
۳ سال بعد
این آخرین تماس آدمربایان بود و پس از آن دیگر نه از آنها خبری شد و نه گروگان. پرونده مرد گمشده در بایگانی بود و خانوادهاش بعد از گذشت ۳سال در انتظار بازگشت تا اینکه چند روز پیش پسری نوجوان با ۱۱۰ تماس گرفت و اسرار ناپدید شدن مرد ربوده شده را فاش کرد.
وی گفت: من اهل کشور افغانستان هستم و سالهاست به همراه خانوادهام در ایران زندگی میکنیم. وی ادامه داد: من در محلی کار میکنم که در آن جمعآوری ضایعات انجام میدهند. همه ما که در آنجا کار میکنیم افغانستانی هستیم و یک روز یکی از همشهریانم خاطرهای در یک محفل شبانه برای ما تعریف کرد که همه شوکه شدیم.
وی ادامه داد: این فرد گفت که ۳ سال قبل با همدستی یکی از دوستانش یک راننده ایرانی را به قتل رسانده و ۲۰۰ میلیون تومان از خانوادهاش اخاذی کردهاند. میگفت که او و همدستش چنین ریسکی را انجام داده و با آدمکشی و اخاذی جیبهایشان را پر از پول کردهاند.
جوان تماسگیرنده گفت: با شنیدن حرفهای دوستم تا چند روز با خودم کلنجار رفتم تا اینکه در نهایت تصمیم گرفتم همهچیز را به پلیس بگویم تا خانوادهای را از چشمانتظاری درآورم.
اعتراف و فرار متهم دوم به پاکستان
پس از این تماس و اعلام این گزارش و اطلاعاتی که پسر نوجوان از عامل گروگانگیری مرگبار در اختیار پلیس قرار داد، طولی نکشید که متهم بازداشت شد. اگرچه او در ابتدا اصرار بر بیگناهی داشت اما سرانجام لب به اعتراف گشود و اسرار گروگانگیری مرگبار را فاش کرد.
وی گفت: من و همدستم بهعنوان مسافر سوار خودروی ال۹۰ شدیم. ابتدا قصدمان این بود که دست به سرقت و یا اخاذی از وی بزنیم. راننده را با چاقو تهدید کرده و او را مجبور کردیم با خانوادهاش تماس بگیرد تا از آنها درخواست پول کنیم اما راننده مدام با ما درگیری داشت و مقاومت میکرد. ما هم ناچار شدیم چند ضربه به او بزنیم. قصدمان گرفتن جان او نبود، میخواستیم با زخمی کردن او و ترساندنش اموالش را سرقت کنیم اما بعد متوجه شدیم او فوت شده است. پس از آن جسد مقتول را به بیابانهای مسیر تهران به پاکدشت بردیم و در آنجا او را دفن کردیم.
وی ادامه داد: پس از قتل اموال مقتول را سرقت کردیم و ماشینش تا چند روز زیر پایمان بود اما بعد ترسیدیم گیر بیفتیم و به همین دلیل ماشین را هم رها کردیم. دوستم اما دستبردار نبود و میخواست هرطور شده به پول برسد. او که قبلا در ترکیه و پاکستان زندگی کرده و سیمکارت این کشورها را داشت با خانواده مقتول تماس گرفته و حتی پس از مرگ او هم قصد اخاذی داشت اما خانواده مقتول تن به خواسته او ندادند و من از او خواستم دیگر بیخیال شود چون احتمال میدادم خانواده مقتول پلیس را در جریان قرار دادهاند و زندگی ما هم در خطر بود.
متهم گفت: سرانجام دوستم راضی شد که بیخیال شود و مدتی بعد از ترسش از ایران فرار کرد و رفت. در همه این سالها راز این اتفاق را نزد کسی فاش نکردم تا اینکه یک شب در یک محفل شبانه برای خودنمایی ماجرای گروگانگیری مرگبار ۳ سال قبل را فاش کردم و همین منجر به دستگیری و افشا شدن راز قتل شد. پس از اعتراف متهم، مأموران وی را به بیابانهای پاکدشت بردند اما چون میگفت در تاریکی هوا جسد را دوستش دفن کرده، جستوجوها برای پیدا کردن جسد بیفایده بود و همچنان جسد مقتول پیدا نشده است. درحالیکه جستوجوی پلیس در اینباره ادامه دارد، قاضی محمدرضا صاحبجمعی، بازپرس جنایی تهران دستور بازداشت متهم را که به افغانستان فرار کرده بود صادر کرد. پلیس بینالملل نیز وارد عمل شده و وقتی مأموران برای بازداشت او به محل سکونتش در افغانستان رفتند متوجه شدند که او چند روز قبل خانهاش را ترک کرده و به کشور پاکستان گریخته است. هماکنون نام متهم به قتل در لیست اینترپل قرار گرفته تا بهزودی بازداشت و تحویل پلیس ایران شود.