این ویدئو را مهدی نصیری، روزنامهنگار و مدیر مسئول سابق کیهان در کانال تلگرامی خود منتشر کرده است. مهدی نصیری نوشته است: رئیسی و همراهان با یک کامیون سوغات آمریکایی، نیویورک را ترک و به شعب ابی طالب برگشتند!
«سوغات آمریکایی» بعد از «سیسمونی ترک»
روزنامه اینترنتی فراز هم نوشت :درست در همان ساعاتی که خیابانهای بسیاری از شهرهای ایران از شدت التهاب دیگر شبیه خیابان نبود، هیات همراه رئیس جمهوری در سفر نیویورک داشتند سوغاتهای آمریکایی خود را برای ارسال به فرودگاه آماده میکردند. آن هم نه یک چمدان و دو چمدان؛ یک کامیون کامل. سوغاتهایی که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آن پیدا میشد؛ از پوشک بچه و مکمل غذایی گرفته تا وسایل آشپزخانه.
قبلا در ماجرای سیسمونی گیت خیلیها گفتند آن موضوع یک اتفاق بود و استثناء. گفتند نباید خطای خانواده را به رئیس مجلس ربط داد. گفتند خود آقای قالیباف هم منتقد ماجرا بوده. هر چه بود بالاخره از آن ماجرا رد شدیم، هر چند روشن بود برای افکار عمومی آن پاسخها آنقدرها هم قانع کننده نبوده. حالا اما سر ماجرای سوغات آمریکایی تیم همراه آقای رئیسی قرار است چه توجیهی آورده شود؟
آیا جامعه بعد از این ماجرا حق ندارد در ذهن خود به این نتیجه برسد که چنین رفتارهایی که در تناقض با شعارهای انقلابی قرار دارند، یک خصیصه عمومی جناح حاکم بر مجلس و دولت است؟ آیا نباید به افکار عمومی حق داد که فکر کند متنفذین این جناحها و مقامات دولت و مجلس دارند سر جامعه را شیره میمالند و به اصطلاح خودشان مشغول «آن کار دیگر» هستند؟
تازه شانس آوردیم که خود دولت اعلام کرد امسال آمریکا برای تعداد کمی از هیات معرفی شده از سوی ایران ویزا صادر کرد و مسافران نیویورک جمع محدودی بودند. معلوم نیست اگر آمریکا به همه هیات مورد نظر ایران ویزا میداد باید منتظر پر شدن چند کامیون پشت در عقبی هتل میبودیم.
ماجرای سیسمونی گیت را به رفتار خودسرانه خانواده رئیس مجلس ربط دادند، اما خرید یک کامیون سوغاتی توسط هیات همراه رئیس جمهوری که همگی خود افراد سیاسی و عموما صاحب منصب هستند چگونه قابل توجیه است؟ آن هم تیمی که رفته بود تا در آمریکا استقلال و خوداتکایی ایران و بینیازی کشور به آمریکا و غرب را به رخ دنیا بکشد. افکار عمومی باید آن سخنرانیها را قبول کنند یا خرید پوشک بچه و مکمل غذایی از نیویورک را؟
بر هیچکس پنهان نیست که تحریم با زندگی مردم و ضروریترین ملزومات آن چه کرده. سالهاست با شعار «مقاومت» حتی برخی از الزامیترین داروها نیز در کشور کمیاب و نایاب شده و یا قیمت آنها سر به فلک گذاشته است. برخیها در شبکههای اجتماعی نوشتند آیا تیم همراه رئیس جمهور نمیتوانست به جای لوازم آشپزخانه چند کارتن دارو مثلا برای بیماران پروانهای از نیویورک سوغات بیاورد؟ برای پی بردن به تلخی و گزندگی این سوال ساده نیاز نیست خیلی در مساله عمیق شویم.
یا عدهای دیگر پرسیدند چطور واکسن آمریکایی از نظر همین جمع غیرقابل توجیه بود اما پوشک بچه و مکمل غذای آمریکایی نه؟ اگر قرار به منع مصرف جنس آمریکایی برای نشان دادن استقلال کشور است، کدامیک اولویت بیشتری داشت؟
بی پرده بگوییم؛ این کامیون سوغات، تحقیر ایران توسط هیاتی بود که میخواستند استقلال و ایستادگی ایران را به رخ دنیا بکشند. برخی میگویند به هر حال افراد اینقدر آزاد هستند که در یک سفر دست به چنین خریدهایی بزندد. اما مگر این هیات، چند مسافر ساده ایرانی در نیویورک بودند؟ آنها به نمایندگی از ملت ایران و نظام سیاسی ایران و تمام شعارهای دیپلماتیک کشور در آن مجمع حاضر شده بودند.
همانطور که یک هیات دیپلماتیک نمیتواند مانند حضور در یک مهمانی ساده، در نشست ها و مهمانیهای دیپلماتیک حاضر شود، بقیه رفتارش هم باید حساب شده و دقیق باشد. آن هم هیاتی که بیشترین اصرار را بر شعارهای ضدیت با غرب و توجه به ظرفیتهای داخلی دارند. با این سطح از تناقض مردم چطور باید به مجلسی که سیسمونی نوه رئیسش از ترکیه میآید و دولتی که هیات همراه رئیسش یک کامیون سوغاتی از آمریکا بار میزنند، اعتماد کنند؟ آیا مردم حق ندارند بپرسند از تبعات منفی این مقاومت و توجه به ظرفیتها و تولید داخل سهم خود شما چیست؟