با این تعریف کوتاه میرسیم به تهران قدیم و حکایت مهار آتش که این تغییر هم تا حدودی سوغات فرنگی ناصرالدین شاه از روسیه تزاری بود. هرچند که ایده راهاندازی ایستگاه آتشنشانی پیشتر در ذهن امیرکبیر بود که عمرش کفاف عملی شدن این طرح را نداد. امروز ٧ مهرماه روز آتشنشانی است و به همین بهانه نگاهی به شکلگیری نخستین ایستگاه آتشنشانی در تهران داریم.
خبرهایی که دل امیر را میسوزاند
همهچیز از یک گزارش آتشسوزی، شروع شد. یک روز امیرکبیر طبق عادت معمول راهی دفتر کارش شد در میان خبرهایی که مامورانش از گوشه کنار شهر و مردم برایش جمع کردند، بعضی خبرها دل امیر را حسابی سوزاند. خبرهایی مثل آتشسوزی قهوهخانه، دکان یا کاروانسرایی که در آتش سوخته تا مردم سر برسند با بیل روی آتش خاک بریزند با دلوچه آب بیاورند، همه زار و زندگی مردم ظرف یک چشم برهم زدن برباد رفته است. ایده راهاندازی ایستگاه اطفائیه از آن دست اصلاحات اساسی بود که امیر بر اثر شنیدن این دست خبرها همیشه در سرداشت. اما متاسفانه با کینهتوزیهای دربار و جهالت شاه جوان، عمرش قد نداد تا به این ایده جامه عمل بپوشاند و نخستین تلاشها برای تاسیس اداره آتشنشانی فقط در حد حرف باقی ماند.
سفر شاه گردشگر به روسیه تزاری
ناصرالدین شاه برای تفریح و خوشگذارانی راهی روسیه تزاری میشود، در زمان عبور از آستراخان سری به یکی از ایستگاههای آتشنشانی این شهر میزند و ماموران این ایستگاه هم مانوری برای شاه اجرا میکنند و شاه ایران را حسابی از این نمایش ذوق مرگ و همین ماجرا برای راه اندازی ایستگاه آتش نشانی در ایران و پایتخت جرقهای میشود.
مهار آتش به شیوه روسها در تبریز
به گفته مورخان اولین آتشنشانان تهرانی در واقع همان سقاهایی بودند در زمان وقوع آتشسوزی با مشکهای آب از حوضها و آب انبارها آب برمیداشتند برای مهار و خاموش کردن آتش به کمک فرد حادثهدیده میرفتند. کاری که تقریبا تا اواخر دوره قاجاریه و روی کار آمدن ایده راهاندازی ایستگاه آتشنشانی در پایتخت ادامه داشت. البته خیلی پیشتر از این هم سفارت روسیه در تبریز و تهران برای حفاظت از امولشان در برابر آتشسوزی ایستگاههایی برای مهار آتش راهاندازی کرده بودند.
نخستین ایستگاه آتشنشانی در پایتخت
بعد از صدور فرمان مشروطیت برای نخستین بار زمزمه راه اندازی اداره بلدیه مطرح شد. ادارهای که ریاست آن دکتر خلیلخان ثقفی معروف به علمالدوله پزشک مخصوص دربار بر عهده گرفت و فکر راهاندازی اداره اطفائیه بر سر زبانها انداخت اما به دلیل آشفتگی اوضاع داخلی در نهایت به ایستگاه کوچکی با ساختار روسی بسنده شد. تا اینکه در اواخر دوره قاجاریه کفالت بلدیه به دست کریم آقا بوذرجمهری یکی از افسران قشون متحدالشکل افتاد که پیشتر از اعضای قزاقخانه بود.
کریم آقا در ادامه اجرای طرح نوگرایی رضا خان، در سال ۱۳۰۳ خورشیدی یک دستگاه اتومبیل آبپاش برای بلدیه تهیه کرد تا خیابانهای خاکی تهران را آبپاشی کند و کمی از گردوغبار و آلودگیهای آن کاسته شود. اما همین دستگاه، بانی راهاندازی اداره اطفائیه شد.
ایستگاه، به مدیریت (وربا)، ژنرال بازنشسته روسی که بعضیها از او به عنوان کلنل هم یاد میکنند، به همراه ١۵ نفر پرسنل آموزش دیده نظامی با چهار دستگاه اتومبیل با مارک «توپر» در سهراه امین حضور تهران و نزدیک محله باغ پسته برای حفاظت از دکانهای که اجاره داده بود، راهاندازی شد. آن اداره در سهراه سرچشمه زیر نظر بلدیه تهران کارش را شروع کرد.
همچنین روایت شده، انتخاب مکان سرچشمه برای ایستگاه، وجود چشمههای متعدد و پرآبی بود که در نزدیکی این مکان وجود داشت و منبع ماشینها بهراحتی از آب این چشمهها پر میشد. البته در روایتی دیگر هم مکان این اداره در خیابان چراغ برق و گاراژ حسینی نقل شده است، گاراژی که متعلق به سید اسدالله تاجر بود و بعد از مدتی هم با حفظ سمت اطفاء حریق، در آبرسانی به مردم در محلهها هم کمک میکرد. در روزهای نخست، هانری فردریش دوئل که از مکانیکهای روسی قشون (ارتش) بود به ریاست فنی این اداره منصوب شد. تمام پرسنل این اداره از افراد قشون انتخاب شده و برخی نیز از درجهداران بودند.
خاموشی کینهها
هنوز قدیمیهای تهران وقتی از ایستگاه آتشنشانی میدان حسن آباد گذر میکنند، برای شادی روح اموات گورستان قدیمی تهران فاتحه میفرستند. گورستانی که زمانی بسیاری بزرگان، رجال سیاسی، چهرههای سرشناس ایران سر راحت بر زمین نهاده بودند. اما خشم و خصومت رضا شاه با ناپدریاش که در کنار بقیه بزرگان در این گورستان آرمیده بود باعث شد، این قبرستان در شمال میدان حسنآباد تخریب شود و ایستگاه آتشنشانی شهر تهران با سر و شکل سازمانیافتهتری به این مکان منتقل شود.
در واقع نخستین اداره آتشنشانی شهر تهران در آذرماه ۱۳۰۷ خورشیدی و با استخدام شوفرهایی از قشون و گروهبانهایی از هنگ بهادران و آهنین در همین ایستگاه رسما تشکیل شد.
نخستین آتشسوزی که از سوی توسط ماموران این اداره خاموش شد، در روز هشتم مهرماه ۱۳۰۸ رخ داد. در این آتشسوزی وسیع، سالن سینمایی که به بانوان تعلق داشت و به صنعتی مشهور بود، در لالهزار طعمه حریق شد و با همه تلاشهای صورتگرفته در نهایت این سالن تازه تاسیس خاکستر شد.
بعدها با مرور زمان افزایش امکانات در محلههای، شمیران، بهجتآباد، چهار راه مولوی و شهباز ایستگاههای آتشنشانی راهاندازی شد.
مهار آتش با حضور مسئولان
با تغییر سبک زندگی، پیشرفت پایتخت و مدرن شدن قریه کوچک ری به طبع جمعیت افزایش پیدا میکرد و اتفاقات زیادی در دل هم شلوغیها رخ میداد. وقتی به طور همزمان در چند نقطه از شهر حریقهای شدیدی اتفاق میافتاد، تشکیلات آتشنشانی از پس آن بر نمیآمد؛ از این رو، نیروهای امدادی سایر ارگانها ازجمله نظمیه (شهربانی) و قشون (ارتش) یکی از بازوهای کمکی ماموران آتشنشانی محسوب میشدند. برای مثال در برخی روایتها از طهران قدیم درباره بعضی آتشسوزیهای گسترده به این دست همکاریها اشاره شده است: «سه ساعت قبل از ظهر حریقی در عمارت مسکونی آقای ناصر ندامانی واقع در خیابان شاهآباد رخ داد. ماموران نظمیه و بلدیه با جدیت فوقالعاده بوسیله اتومبیل اطفائیه و وسایل دیگر مشغول خاموش کردن آن شده، در این بین یک دستگاه اتومبیل اطفائیه ادارة قشون نیز رسیده و پس از دو ساعت اشتعال و سوختن سقف و مقداری از دیوارها و قسمت عمدة اثاثیه، موفق به خاموش کردن آن و جلوگیری از سرایت به منازل دیگر کردند. آقایان کفیل بلدیه و ادیب السلطنه سرداری هم در آنجا حضور داشته و با ماموران کمک میکردند. علت حریق هنوز معلوم نیست و گویا از آتش سیگاری بوده است. »
امکانات محدود ایستگاهها
بر اساس آمار مکتوب به جا مانده، تا پیش از تشکیل رسمی اداره آتشنشانی، ١۵ دستگاه ماشین آتش خاموشکن نو و آماده کار، ٣ دستگاه بنز مرسدس، ٤دستگاه موتور پمپ، به علاوه ٨٤ کامیون اسقاط که پس از N. A. G اشکودا، ٢ دستگاه پورسک که از سوی نهادها و ارگانهای دیگر در اختیار ایستگاه قرار گرفته بود، تنها امکانات موجود این اداره برای اطفای حریق بود که چندان جوابگوی نیاز مردم شهر تهران نبود.
بعد از پیگیری فراوان، در سال ١٣١٣ حسن خان معتضدی به ریاست اداره آتش نشانی منصوب شد. علاقه حسن خان باعث شد تا برای سر و سامان دادن به وضعیت این اداره، علاوه بر خرید لباسهای نسوز برای آتشنشانها، دولت را متقاعد ساخت یک فروند کشتی آتشنشان نیز از کشور آلمان خریداری کند.
همچنین در آخرین سالهای دهه ١٣٢٠، موضوع اهمیت داشتن دانش و تخصص برای مهار آتش مطرح شد، دولت عدهای از کارکنان اداره اطفائیه را برای گذراندن یک دوره آموزش حرفهای، به خارج از کشور اعزام کرد، این نیروها بعد از بازگشت به کشور در اداره اطفائیه برای همکاران خود در این ادراه موظف بر پایی کلاسهای آموزشی شدند.