یکی از معضلات بزرگ ساختار اقتصاد ما، حوزه یارانه غیرهوشمند یا به تعبیری، ارز ترجیحی است. یارانهای که بهجای آنکه در انتهای زنجیره مصرف یعنی در سفرههای مردم توزیع شود، در ابتدای زنجیره توزیع میشود و بنا بر برآوردها، حتی گاهی به جیب ۱۵ میلیون نفر غیر ایرانی میرود. حتی یک نفر هم موافق سیاست ارز ترجیحی نیست.
درواقع بحث و اختلافنظر امروز، اصل حفظ یا حذف ارز ترجیحی نیست، بلکه چگونگی حذف آن راهبرد توزیع هوشمند منابع حاصل از آن است.
دولت جمهوری اسلامی، روی بلیت پرواز هر مسافر از تهران به تایلند چیزی حدود پنج میلیون تومان یارانه میدهد! این یعنی هزینهای که میتواند برای یک خانواده محروم در یک ماه، رفاه نسبی ایجاد کند، خرج مصارف غیرضروری کمتر از یک درصد از جامعه میشود. مثالها ازایندست متعددند.