وقتی سارا خودش را به اتاقش رساند متوجه شد همه پول و طلاهایی که در کمد اتاقش پنهان کرده بود، سرقت شدهاند.
بهدنبال این اتفاق، خانواده سارا پلیس را خبر کردند و دختر جوان در تشریح ماجرا به مأموران گفت: چند روز قبل به مناسبت تولدم یک مهمانی برپا کردم که دوستان و آشنایانم در آن حضور داشتند. آن شب اکثر مهمانها پول و طلا به من هدیه دادند که همه آنها را در کمدم مخفی کردم و چند روز بعد به همراه خانوادهام راهی سفری کوتاه شدیم اما هنگام بازگشت متوجه شدیم که دزدان به خانه ما دستبرد زدهاند. آنها از طریق بالکن وارد خانه ما شده و تمام هدایای تولدم به همراه طلاهای دیگرم و همچنین طلاهای مادرم را سرقت کرده بودند.
مجرمان سابقهدار
با این شکایت، پروندهای تشکیل و مأموران پلیس با دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت تحقیقات برای کشف راز این سرقت را آغاز کردند. در گام نخست مأموران برای بهدست آوردن ردی از دزدان راهی محل سرقت شدند و به بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته ساختمانهای اطراف پرداختند.
در جریان این بررسیها تصویری از دزدان بهدست آمد.آنها 2 نفر بودند که با ماسک صورتشان را پوشانده بودند و چهرهشان مشخص نبود. با این حال با انجام اقدامات اطلاعاتی و پلیسی و بهدست آمدن آثار انگشت سارقان در محل سرقت مشخص شد که هر دوی آنها سابقهدار هستند و بارها به اتهام سرقت منزل دستگیر و زندانی شدهاند.
تحقیقات نشان میداد که آنها آخرین بار، اوایل امسال از زندان آزاد شده و سرقتهای خود را از سر گرفته بودند. با این اطلاعات پاتوقهای 2 مجرم سابقهدار زیرنظر گرفته شده تا اینکه تلاش تیم تحقیق به بازداشت هر دو سارق منجر شد و آنها وقتی شواهد و مدارک را علیه خود دیدند به سرقتهای سریالی از خانههای پایتخت اعتراف کردند. این در حالی بود که در بازرسی از مخفیگاه آنها مقدار زیادی اموال مسروقه کشف شد.
اعتراف عجیب سارا
سارقان دستگیر شده علاوه بر سرقت از چند خانه به دستبرد به خانه دختر جوان نیز اعتراف کردند و گفتند که آن شب با پرسه زدن در خیابان متوجه شدند خانه مورد نظر خالی است و ساکنانش در خانه نیستند. برای همین از طریق بالکن وارد آنجا شده و پس از تخریب در بالکن، مقدار زیادی پول و طلا از آنجا دزدیدند.
اما در شرایطی که سارقان دستگیر شده و به سرقت اعتراف کرده بودند، سارا راهی اداره پلیس شد و اعترافات عجیبی را مطرح کرد. او گفت: پس از آنکه دزدان به خانهام دستبرد زدند و هدایای تولدم را سرقت کردند، تمام دوستان و آشنایانم در گوشم خواندند که سرقت از سوی یکی از مهمانها صورت گرفته است. چرا که آن شب همه متوجه شده بودند که پول و طلاهای زیادی هدیه گرفتهام. حتی یکی از مهمانها به نام مینا آن شب به شوخی گفت که باید به خانه سارا دستبرد بزنیم و هدایای تولدش را سرقت کنیم. برای همین بود که بعد از سرقت به مینا مشکوک شدم. برای اینکه مطمئن شوم که سرقت از سوی او صورت گرفته است نزد یک رمال رفتم.
این زن را از قبل میشناختم و نسخه بختگشایی او باعث شده بود که پسری به خواستگاریام بیاید و با هم نامزد کنیم. برای همین به او اطمینان داشتم و نزد وی رفتم تا با آیینهبینی به من بگوید که آیا سرقت از سوی مینا رخ داده یا نه.
سارا ادامه داد: با پرداخت پول به زن رمال او وردهایی خواند و بهگفته خودش به گذشته سفر کرد و بعد هم گفت که مینا، سارقی را برای سرقت از خانهام اجیر کرده است. با شنیدن حرفهای زن رمال مطمئن شدم که دوستم در این سرقت نقش دارد اما چون نمیتوانستم ادعایم را ثابت کنم، تصمیم گرفتم خودم از وی انتقام بگیرم. برای همین از نامزدم خواستم کمکم کند و او اگرچه در ابتدا مخالف بود اما وقتی حال مرا دید تصمیم گرفت برای انتقام از مینا، سر راهش سبز شود و کیفش را سرقت کند.
دختر جوان ادامه داد: نامزدم چند روز مینا را تعقیب کرد و سرانجام یک روز در خیابانی خلوت به او حمله کرد و کیفش را قاپید و آن را تحویل من داد. من هم کیف او را در کمدم پنهان کردم تا اینکه از اداره پلیس با من تماس گرفتند و گفتند که سارقان خانهام دستگیر شدهاند. وقتی به اینجا آمدم متوجه اشتباه بزرگم شدم و فهمیدم که مینا بیگناه بوده و من اشتباهی از او کینه به دل گرفته بودم. برای همین تصمیم گرفتم به سرقت کیف او اعتراف کنم تا شاید مرا ببخشد.
با اعترافات این دختر جوان، مینا به اداره پلیس دعوت شد و وقتی متوجه ماجرا شد، با توجه به اظهار ندامت دوستش سارا و نامزدش که دست به کیفقاپی زده بود، کیفش را از آنها تحویل گرفت و هر دوی آنها را بخشید. این در حالی است که تحقیقات برای بازداشت زن رمالی که با ادعای دروغ دست به کلاهبرداری از دختر جوان زده بود ادامه دارد.