تارنما و گروه «پارسی انجمن» که برای پالایش و پاسداری از زبان پارسی میکوشد، واژۀ «دلتپش» را به جای اصطلاح رایج شده در نسل جوان – کراش- پیشنهاد کرده است. به این ترتیب که به جای «من به او کراش دارم» گفته شود: با دیدن او "دلتپش" میگیرم.
در انگلیسی کراش وارد ادبیات رسمی هم شده و حرف اضافۀ خاص خود را دارد و با فعل داشتن درمیآمیزد. من به او کراش دارم! یعنی به فلانی علاقهمندم، ولی نمیتوانم ابراز کنم یا خود را به ندانستن میزند یا موقعیت من به گونهای نیست که ابراز کنم.
در گفتوگوی دو جوان در پارک، اما متوجه شدم که در فارسی «روی کسی کراش داشتن» هم به کار میرود: دیدی تا منو دید دست و پاش رو گم کرد؟ فکر کنم رو من کراش داره!
در مقالهای هم خواندم کراش را به انواع مختلف دوستانه، هیجانی، ستایشی و عاشقانه تقسیم کرده بود. یکی هم نوشته بود کراش یعنی عشق یک طرفه در مرحلۀ "لایک" نه"لاو"!
باید دید جوانان امروز راضی میشوند به جای این که بگویند روی او کراش دارم بگویند با دیدن او دلتپش میگیرم؟ جدای شباهت این گویش دوم با پارسی گویی همزیانان افغانستانی به نظر میرسد دُز عق در دلتپش از کراش بیشتر باشد. یعنی در دل تپش از ۵۰ درصد بالاتر رفته، اما در کراش حول و حوش ۲۰ تا ۳۰ است! یعنی کراش شاید به اندازه تپش نباشد چرا که نسل امروز خیلی هم عاشقپیشه نیست. با این وصف بعید نیست اگر کسی بگوید دلتپش دارم رفیقی به طعن بگوید دلپیچه و دلضعفه نگیری!