رسیدگی به این پرونده از تابستان سال ۱۴۰۰به دنبال وقوع درگیری مرگبار میان اعضای یک خانواده در محله وحیدیه تهران آغاز شد. ماموران بلافاصله رهسپار محل شدند و به تحقیق پرداختند. شواهد نشان می داد پسر جوانی به نام نعیم از ناحیه گردن چاقو خورده و تسلیم مرگ شده است.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و متهم ۲۰ ساله به نام قادر که در محل حضور داشت بازداشت شد.
وی به قتل پسردایی اش اعتراف کرد و در تشریح جزییات ماجرا گفت: من و نعیم هم سن و سال بودیم و از بچگی با هم بزرگ شدیم.ما هیچ اختلافی با هم نداشتیم و من ناخواسته موجب مرگ وی شدم.
متهم ادامه داد: آن روز شوهرخاله و پسرخاله هایم میهمان خانه مان بودند که سر موضوعی باهم درگیر شدیم. درگیری لفظی ادامه داشت تا اینکه انها به سمتم حمله ور شدند و مرا کتک زدند. من هم از ترسم به آشپزخانه دویدم .آنها دنبالم آمدند و درگیری را ادامه دادند. من در یک لحظه چاقوی آشپزخانه را برداشتم و آن را بی هدف بالای سرم چرخاندم که چاقو ناخواسته با پسر دایی ام که در آن دعوا حضور داشت برخورد کرد.
به دنبال اظهارات متهم و بازسازی صحنه جرم،برای وی کیفرخواست صادر و پرونده اش به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
وی در حالی از خود دفاع کرد که اولیای دم برای او حکم قصاص خواستند.
دایی وی گفت: من ۱۰ فرزند دارم و قادر پسرکوچکم را از من گرفت. من برای او قصاص می خواهم.
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من قصد کشتن پسردایی ام را نداشتم. او از برادر به من نزدیک تر بود و من از مرگ او داغدارم.
وی در تشریح جزییات درگیری خونین گفت: آن روز شوهر خاله و پسرخاله هایم که ۶ نفر بودند به خانه مان آمدند و دعوا راه انداختند. آنها یکباره به سمتم حمله ور شدند و مرا کتک زدند .من در یک لحظه به آشپزخانه رفتم و در حالی که گیج شده بودم و سرم پایین بود ضربه ای را با چاقو به بالای سرم زدم که ناخواسته چاقو با پسر دایی ام برخورد کرد و موجب مرگ وی شد.
سپس متهم به درخواست قضات دادگاه،صحنه درگیری را بازسازی کرد و گفت: باور کنید من روی زمین افتاده بودم و در یک لحظه که توانستم بلند شوم چاقو را بالای سرم چرخاندم. من اصلا ندیدم چاقو به چه کسی برخورد کرد.من اگر قصد قتل داشتم در همان اتاق و قبل از اینکه کتک بخورم ضربه می زدم. مرگ پسردایی ام ناخواسته رخ داد و من شرمنده دایی و زن دایی ام هستم.
در پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.