عاملان قتل صاحب نانوایی که قربانی یک انتقامجویی شده است، پای میز محاکمه رفتند.
متهمان که دو مرد و یک دختر جوان هستند مقدار زیادی طلا و پول از مرد ثروتمند سرقت کردند و بعد هم او را در باغی به قتل رساندند.
یک سال قبل دختری به پلیس مراجعه کرد و مدعی شد پدرش گم شده است. او گفت: پدرم صاحب یک نانوایی است و روزی که گم شد، او را مقابل اتحادیه نانوایان بردم و بعد خودم سرکار رفتم. بعد از آن دیگر همدیگر را ندیدیم و تلفنش را هم جواب نداد.
وقتی ماموران تحقیقات خود را آغاز کردند، متوجه شدند صاحب نانوایی به نام میثم چند تماس مشکوک از سوی یک زن داشته است. همچنین مشخص شد چند روز قبل از حادثه نیز مقدار زیادی طلا و کارت عابربانک او از خانهاش دزدیده و ۷۰ میلیون تومان پول از حسابش برداشت شده است.
به این ترتیب ماموران زنی را که با میثم تماس گرفته بود بازداشت کردند. این زن اعتراف کرد راز قتل میثم را میداند. او گفت: مدتها قبل با پسری به نام میلاد نامزد کردم. دوست میلاد به نام امین با میثم مشکل داشت، چون میثم نانوایی را به او اجاره داده و بعد که دچار اختلاف شدند آنجا را پس گرفته بود. امین از میلاد کمک خواست که حال مرد نانوا را بگیرد. من هم با میثم تماس گرفتم و خودم را زنی نیازمند معرفی کردم، اما او جواب درستی به من نداد. چند روز قبل از حادثه میثم و میلاد به خانه مرد نانوا دستبرد زدند و طلاهایی را که در خانه من پیدا شد، آنها از خانه مرد نانوا آورده بودند. بعد از آن نمیدانم چه شد که تصمیم به قتل گرفتند.
با این گفتهها، میلاد و امین بازداشت شدند. آنها گفتند: بعد از اینکه به خانه مرد نانوا دستبرد زدیم تصمیم گرفتیم او را کتک بزنیم. روز حادثه دخترش کنارش بود برای همین به او نزدیک نشدیم، وقتی دخترش رفت مرد نانوا را سوار ماشین کرده و به باغی در شهریار بردیم و او را به قتل رساندیم. روز حادثه دو دوست ما به نامهای سامان و ایلیا هم حضور داشتند. آنها در آوردن مرد نانوا کمک کردند.
به این ترتیب سامان و ایلیا نیز بازداشت شدند. با تکمیل تحقیقات پنج متهم پای میز محاکمه رفتند.
در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد ابتدا کیفرخواست علیه متهمان خوانده شد، در ادامه دختر مقتول به عنوان تنها، ولی دم در جایگاه قرار گرفت و گفت حاضر به گذشت نیست و درخواست قصاص دارد.
او گفت: چهار متهم با همدستی هم پدرم را کشتند و من برای آنها درخواست قصاص دارم. من به هیچ قیمتی حاضر به گذشت نیستم. از خانه ما ۲۵ تختهفرش نفیس گم شده و میدانم متهمان آنها را دزدیدهاند.
سپس امین و میلاد به اتهام مشارکت در قتل پای میز محاکمه رفتند. ابتدا امین صحبت کرد و گفت: چند سال قبل مغازه نانوایی میثم را اجاره کردم تا کار کنم، اما بعد از مدتی با میثم دچار اختلاف شدیم و او از من خواست مغازه را خالی کنم. من برای راه انداختن این کار طلاهای مادرم را فروخته بودم و با خالی کردن مغازه بهشدت ضرر کردم. قرار بود میلاد و نامزدش طلاهای میثم را سرقت کنند و من ضررم را جبران کنم، اما میلاد ادعا کرد در خانه میثم طلایی نبوده؛ در حالی که آنها را به نامزدش داده بود. بعد از چند روز من تصمیم گرفتم مرد ثروتمند را بدزدم و وادارش کنم زیانم را جبران کند. من و میلاد با هم او را زدیم، اما قصدمان قتل نبود. سامان و ایلیا هم در ربودن او به ما کمک کردند. ما با سیم شارژر گوشی او را به قتل رساندیم و جسدش را داخل کانال آب انداختیم.
در ادامه میلاد در جایگاه حاضر شد. او گفت: ما قصد کشتن نداشتیم و فقط میخواستیم کاری کنیم که زیان امین را جبران کند.
در ادامه متهمان دیگر هم از خود دفاع کردند و هیات قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.