برادری که مفقود شدن خواهرش را به پلیس گزارش کرده بود در نهایت اعتراف کرد او را به قتل رسانده است.
به گزارش سایت جنایی، اوایل تیرماه مرد جوانی با مراجعه به یکی از ادارات پلیس پایتخت از ناپدید شدن خواهر ۳۷ ساله خود خبر داد و گفت: خواهرم با من و پدرمان زندگی میکرد، اما از مدتی قبل در هتلی در مشهد کار پیدا کرد و به عنوان نظافتچی مشغول به کار شده بود. آخرین بار ۸ فروردین برای رفتن به محل کارش که مشهد بود از خانه خارج شد. پس از آن دیگر از او خبر نداریم. او خیلی با خانه و خانواده در تماس نبود و محل کارش هم که شهرستان بود، به همین خاطر اوایل نگرانش نبودیم.
این مرد ادامه داد: وقتی بیخبری از خواهرم طولانی شد و تلفنش را هم جواب نداد با هتلی که محل کارش بود تماس گرفتیم، ولی به ما گفتند خواهرم اصلاً به هتل نرفته است. وقتی این موضوع را متوجه شدیم، بیشتر نگران شدیم و با دوستان و آشنایان خواهرم تماس گرفتیم، اما آنها هم بیاطلاع بودند. در نهایت پدرم تصمیم گرفت ناپدید شدن او را گزارش کند که من به جای او آمدم.
به دنبال شکایت مرد جوان، به دستور بازپرس جنایی، تحقیقات آغاز شد. به این ترتیب ماموران پلیس با احتمال اینکه دختر جوان اصلاً از تهران خارج نشده سراغ بیمارستانها و مراکز درمانی رفتند، اما اثری از این دختر یا فردی با مشخصات ظاهری مشابه به دست نیاوردند.
*از کی تصمیم گرفتی خواهرت را بکشی؟
یک روز قبل از این کار.
*چرا این کار را کردی؟
یک روز قبل یکی از همسایهها جلویم را گرفت و گفت خواهرم مشکلات اخلاقی دارد. او آنقدر در مورد خواهرم بد گفت که تصمیم گرفتم همان روز بکشمش. به خواهرم تلفن کردم، از او خواستم به خانه بیاید. اما خانه یکی از دوستانش مهمان بود و هر چقدر صبر کردم نیامد. من هم تا صبح در ذهنم نقشه میکشیدم که چطور او را بکشم و منتظر بودم از راه برسد.
*روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
وقتی به خانه نیامد، با او تماس گرفتم و گفتم کار مهمی دارم. خواهرم به محل قرار در خیابان خراسان آمد و سوار پرایدم شد. به سمت جاده ساوه حرکت کردم. در یک جاده فرعی که جای خلوتی بود، خواهرم را آتش زدم.
*پس چرا خودت ناپدید شدنش را گزارش کردی؟
من چنین تصمیمی نداشتم، بهدروغ به پدرم گفتم برای کار به هتل برگشته است. در این مدت هم مدام صحنهسازی کردم. اما این صحنهسازی تا تیرماه فایده داشت و در نهایت پدرم تصمیم گرفت از پلیس برای پیدا کردن خواهرم کمک بگیرد. من هم داوطلب شدم تا ناپدید شدنش را اعلام کنم. فکر میکردم اگر من گزارش کنم، در جریان کار پلیس قرار می گیرم و با اطلاعات نادرست سعی میکنم مسیر تحقیقات را تغییر دهم.
در شاخه دیگری از بررسیها مشخص شد از حساب دختر جوان پولی برداشت نشده و هیچ کسی هم او را پس از ۸ فروردین ندیده است. زمانی که تیم جنایی مدارک و شواهد را کنار هم قرار دادند مرگ دختر جوان به عنوان یکی از فرضیات در مورد دلیل ناپدید شدن او مطرح شد؛ بنابراین به دستور بازپرس جنایی، پرونده اجسادی که هویتشان نامشخص بود بررسی شد، اما این بار هم مشخصات هیچ یک از اجساد مجهولالهویه با دختر ناپدیدشده شباهت نداشت. در شاخه دیگری از بررسیها تلفن همراه دختر جوان حکایت از آن داشت که آخرین تماس او با برادرش بوده و با هم قرار ملاقات داشتهاند. همچنین تحقیق از همسایهها نیز نشان میداد برادر و خواهر رابطه خوبی با هم ندارند و اختلافات آنها به گوش همسایهها هم رسیده بود.
به این ترتیب این مرد به عنوان مظنون شماره یک بازداشت شد. او ابتدا مدعی بود از سرنوشت خواهرش بیخبر است و هرگونه ارتباط با ناپدید شدن خواهرش را انکار میکرد، اما در نهایت لب به اعتراف گشود و راز ناپدید شدن خواهر کوچکتر را برملا کرد و گفت او را کشته است.
با اعتراف مرد ۴۰ ساله به قتل خواهرش، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران دستور کشف جسد را صادر کرد و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.