اگر به خانه تاریخی «امینالضرب» در بخش مرکزی تهران بروید، میبینید که در دو طبقه ساخته شده، طبقه فوقانی آن شـامل تالار شاهنشین است و ایوان بزرگ رو به حیاط خانه هم با سـتونهای حجاریشده زیبا آراسته است. جالب اینکه روی پلههای این خانه بوده که فرمان مشـروطهخواهان نوشته شده و همین خانه مدتها پناهگاه سید جمالالدین اسدآبادی بوده است. از سوی دیگر، این خانه اعتبارش را از «محمدحسین امینالضرب» گرفته است و امینالضرب، فرزند «محمدحسن اصفهانی»، مسئول ضرب سـکه در عهـد ناصری بود.
پسر کو ندارد نشان از پدر!
او فنون ضرب سکه را در فرنگ آموخته بود و به پسرش نیز این فنون را آموخت. محمدحسین نیز مانند پدرش به ضرب سکه پرداخت و از ۱۶ تا ۱۹سالگی شغلش تجارت و ضرب سکه بود. به همین خاطر لقب امینالضرب را به او دادند. او مدتی را نزد سیدجمالالدین اسدآبادی در همین خانه شاگردی کرد و زبان عربی آموخت. امینالضرب عاشق مسافرت کردن بود و با یادگیری فرهنگ مردم بیگانه و نحوه زندگی آنها سعی میکرد همواره کالاهایی را که در فرنگ مورد اقبال واقع شده، وارد کشور کند و به همین دلیل مظفرالدینشاه از او خوشش آمد و او را مورد لطف و عنایتش قرار داد.
با شکل گیری انقلاب مشروطه و مجلس، بازاریان تهران او را به عنوان نماینده خودشان در مجلس برگزیدند. او ۳ سفر با مظفرالدینشاه به فرانسه و روسیه رفت و هر بار صنعتی را به ایران آورد. در ۲ سفر اول که به فرانسه رفت، صنعت ابریشمکشی را وارد کرد، اما از بد روزگار مزارع شمال را آفت زد و ورشکست شد. برای بار دوم در صنعت ریلی سرمایهگذاری کرد که تا حدودی موفق بود، اما برای بار سوم که همسفر شاه به روسیه شد برای اولین بار نیروگاه برق را دید و تاسیسات نیروگاه را خرید و جالب اینکه هنوز مظفرالدینشاه در روسیه بود که «محمدحسین امینالضرب» برق را به تهران آورد.
ماجرای سکههای قلب
پــدر محمدحسین طی دسیسهای از سـوی درباریان زمان خود محکوم به ضرب سکههای تقلبی شـد و مدتی به زندان افتاد. البته در آن دوران پسر اهل تجارت در فرنگ به سر میبرد و در راه بازگشت متوجه وضعیت پدرش شد. به محض رسیدن، خود را به دربار رساند و با پرداخت مبلغی پدر را از بند رها کرد. در کتب تاریخی آمده: «محمدحسین بعد از روزگاران سختی که در اصفهان سپری کرد و دیون پدرش را پرداخت، تنها با یک الاغ و چرتکه و ۲۶۰ ریال پول به تهران آمد.» او فنون ضرب سکه را در فرنگ آموخته بود و بـه خاطر همین از ۱۶تا ۱۹سـالگی را به این کار مشـغول بود.
از دیگرسو، خانواده او با سیدجمالالدین اسدآبادی معاشرت فراوانی داشتند و در سایه همین رفت و آمدها او در محضر اسدآبادی، زبان عربی آموخت. محمدحسین پسـری فعال و باانگیزه بود و به همین علت دوست داشت با سفر به شهرها و کشـورهای مختلف با دانشهای جدید آشنا شـود. او در فعالیتهای اجتماعی هم حسابی فعال بودو به خاطر همین بعد از شکلگیری انقلاب مشـروطه، بازاریان تهـران او را راهی مجلس کردند.
آوازه سـفرهای امینالضرب به گوش مظفرالدین شـاه میرسد. به همین علت در چند سفر او را با خود به فرنگ میبرد. سـفرهایی که امینالضرب با شـاه ایران بـه فرنگ میرود همـراه با انتقال تکنولوژی به کشور است. در سفر سومش به فرنگ صنعت ریلی چشمش را گرفت و در این بخش سرمایهگذاری کرد و در سفر چهارم شیفته صنعت برق شد و با سـرمایهگذاری ۵۰۰هزار تومانی تأسیسـات نیروگاه برق را خرید و به ایران آورد و سریعاً شروع به راهاندازی این صنعت کرد و خانهاش نخستین جایی بود که با چراغبرق روشـن شـد. خیابان همجوار این خانه هنـوز به خیابان چراغبرق در میان عامه شهرت دارد. همانطور که گفته شد، امینالضرب را پدر برق ایران نیز مینامیدند و هنوز که هنوز است وقتی زیر طاق این خانه بایسـتید میتوانید درک کنید مردم با روشن شدن خانههایشان آن هم با چراغبرق چه حس و حال باورنکردنیای داشتند.
مرور اندرونی
در این خانه بخشهای مختلفی همچون اندرونی، اصطبل، انبار آشپزخانه و کتابخانه دیده شده است. کتابخانه این خانه ۱۱۰۰ نسخه خطی و اسناد مهمی از زمان قاجار را در دل خود جای داده اسـت. امینالضرب علاقه زیادی داشت که اسناد را جمعآوری کند و پس از جمعآوری برخی اسناد و اشیا آنها را کدگذاری میکرد. این اسناد و اشیا در حال حاضر به موزه واگذار شده است. نباید یادمان برود که فرزندان امینالضـرب نقش ویژهای در فرهنگ و اقتصاد کشور داشتند و شماری از نظریهپردازان امروز به نحوی شاگردی «یحیی مهدوی» فرزند حاج امینالضرب را گذراندهاند. این اثر در تاریخ یکم مهر ماه سال ۱۳۸۲ شمسی به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
خانه امینالضرب در منطقه ۱۲، خیابان امیرکبیر، نبش خیابان ایران به شماره ثبت: ۱۰۴۱۵ مربوط به دوره مشروطیت است.