دختر نوجوان به خاطر پسر مورد علاقهاش دوست خودش را مورد ضرب و جرح قرار داد و حالا باید دیه بپردازد.الهه و رستا دو دختر نوجوان هستند که با هم درگیر شدهاند و الهه پای رستا را شکسته است. حالا رستا با طرح شکایتی درخواست دیه کرده است.
الهه میگوید:
*شما هر دو ۱۵ ساله هستید، چطور با هم دعوا کردید که پای رستا شکست؟
من کار خاصی نکردم، هل دادم و رستا به زمین افتاد. پایش مو برداشت و بعد هم شکایت کرد.
*چرا هلش دادی؟
چون خیلی در کار من دخالت میکرد. خیلی فضولی میکرد.
*به هر حال بر سر موضوعی دعوا کردید.
من پسری به نام کسری را دوست داشتم. با هم خوب بودیم و بیرون میرفتیم. رستا اول موضوع را به مادرم گفت. بعد هم سعی کرد خودش با کسری دوست شود. من هم عصبانی شدم و به او گفتم نباید با من چنین میکرد. رستا فحش داد و من هم هلش دادم. از پله افتاد و پایش شکست.
*چه مدت بود با کسری رابطه داشتی؟
حدود ۶ ماه میشد. او برادر یکی از دوستانم بود. رستا به من حسودی میکرد، چون میدید خیلی به من توجه میکند.
*حالا که شکایت کرده باید دیه بدهید. میدانی؟
بله. آنها از من و پدرم شکایت کردهاند، ولی پدرم اصلاً آنجا نبود. قاضی هم گفت که ما باید دیه بدهیم.
*میتوانید دیه بدهید؟
پدر من یک کارگر ساده است. خرج زندگی خودمان را به زور میرساند. ما پولی نداریم بدهیم.
*به هر حال تو به رستا آسیب زدهای.
اشتباه کردم. عذرخواهی میکنم.
*برای رضایت اقدام کردهای؟
مادرم با مادرش صحبت کرده است؛ ولی فکر نمیکنم رضایت بدهند.
*میدانی برای خانوادهات دردسر درست کردهای؟
اشتباه کردم. پدر و مادرم هم خیلی ناراحت هستند.