متهم که مردی جوان با چهرهای موجه است مدعی است تجاوزی در کار نبوده، اما مدارک موجود در پرونده و نظریه پزشکی قانونی ادعای زن جوان را ثابت کرده است.
چند ماه قبل زنی به پلیس مراجعه کرد و مدعی شد قربانی تجاوز شده است. این زن که بهشدت آشفته بود به ماموران گفت: مردی که از موکلان من بود به بهانهای وارد خانهام شد و به من تجاوز کرد.
ماموران با توجه به حساسیت موضوع مرد جوان را بازداشت کردند و پرونده نیز به دادگاه کیفری استان تهران رفت و شعبه ۱۱ مسئول رسیدگی به این پرونده شد.
دختر جوان بعد از اینکه در پزشکی قانونی معاینه شد، به دادگاه رفت و در تشریح ماجرا گفت: من در یک دفتر مهاجرتی، وکیل هستم و کارهای کسانی را که میخواهند مهاجرت کنند پیگیری میکنم. مدتها بود که مردی به نام امید را میشناختم. او فردی بسیار متشخص و متین بود و بعد از مدتی رفتوآمد هم با یکی از همکاران من رابطه عاطفی برقرار کرد. شب حادثه با من تماس گرفت و گفت به یکی از مدارک شناساییاش نیاز فوری دارد. من خانه بودم. گفتم فردا صبح میتواند به دفتر بیاید و مدرکش را بگیرد، اما خواهش کرد امشب مدرک را به دست او برسانم. من هم آدرس خانه را دادم تا بیاید و بگیرد.
او ادامه داد:، چون امید با دوستم رابطه نزدیکی داشت فکر نمیکردم بخواهد رفتار بدی با من بکند. وقتی مقابل در خانه رسید به رسم ادب گفتم بفرمایید داخل. او هم آمد! به آشپزخانه رفتم تا وسیله پذیرایی بیاورم که یکباره به من حمله کرد و مرا مورد تجاوز قرار داد. او چند ساعت در خانهام ماند و با تهدید و شکنجه و کارهای عجیبوغریب سعی کرد مرا از شکایت پشیمان کند. من هم گفتم شکایت نمیکنم تا راضی شد برود. سپس با دوستم تماس گرفتم و به او گفتم چه بلایی سرم آمده است، چون حدس میزدم با او هم چنین رفتاری بکند.
بعد از گفتههای شاکی، متهم در جایگاه قرار گرفت و مدعی شد تجاوزی در کار نبوده و شاکی خودش او را به خانهاش راه داده است.
با این حال قضات وارد شور شدند و متهم را با توجه به مدارک موجود در پرونده و گفتههای شاکی و وضعیت اجتماعی او به اعدام محکوم کردند.