بامداد ۱۶ آذر سال ۹۸ مأموران پاسگاه دریایی برکه سفلین در بندرلنگه واقع در استان هرمزگان با صحنه هولناکی مواجه شدند. یکی از افسران پاسگاه در بالای برجک نگهبانی با شلیک ۳ گلوله به شهادت رسیده بود. آنها همچنین در محل استراحت فرمانده پاسگاه و یکی دیگر از افسران با پیکرهای غرق در خون آنها مواجه شدند. آنها درحالیکه در خواب بودند، بر اثر اصابت چندین گلوله به شهادت رسیده بودند.
این حادثه تلخ در شرایطی اتفاق افتاد که یکی از سربازان وظیفه عصر روز قبل با قربانیان درگیر شده و فرمانده پاسگاه او را تنبیه کرده بود. سرباز جوان به طرز عجیبی ناپدید شده بود و بررسیها نشان میداد که وی بهدلیل کینهای که از شهید سیدمحمدباقر حسینی، فرمانده پاسگاه و ۲ افسر دیگر به نامهای سیدمحسن طاهری و احمد کندابی به دل گرفته بهسوی آنها تیراندازی کرده و گریخته است. زمان زیادی از آغاز تحقیقات نگذشته بود که مأموران موفق شدند متهم تحت تعقیب را در بندرلنگه دستگیر کنند و او در همان تحقیقات مقدماتی به قتل ۳ افسر پلیس مرزبانی اعتراف کرد و گفت ناخواسته و از سر توهماتی که دچارش شده بود، دست به چنین کاری زده است.
متهم در اعترافاتش گفت: کار من نگهبانی در برجک بود. آن روز فرمانده پاسگاه بهخاطر بیانضباطی، من را تنبیه کرد و من هم از او و ۲ مأمور کادری دیگر کینه به دل گرفتم. چند ساعت گذشت و شب شد. وقتی برای نگهبانی روی برجک بودم، صدایی در گوشم صدا میکرد و میگفت باید انتقام بگیری. همان دقایق بود که یکی از افسران بالای برجک آمد. من هم اسلحه را به سمتش گرفتم و تیراندازی کردم.
متهم درباره ۲ قتل دیگر نیز گفت: در ادامه به محل استراحت فرمانده رفتم و درحالیکه او در خواب بود، ۳ گلوله به سمتش شلیک کردم و در نهایت افسر دیگر را که او هم استراحت میکرد، در خواب به قتل رساندم و بدون اینکه کسی متوجه شود از پاسگاه فرار کردم تا اینکه دستگیر شدم.
۳ مرتبه قصاص
بهدنبال اعترافات متهم پرونده او با صدور کیفرخواست به دادگاه نظامی استان هرمزگان فرستاده و به ۳ مرتبه قصاص محکوم شد. این رأی در ادامه از سوی قضات دیوانعالی کشور تأیید و برای اجرا به دادسرای نظامی بندرعباس فرستاده شد.
پای چوبه دار
صبح یکشنبه، اولیای دم ۳ شهید این حادثه برای اجرای حکم قصاص به زندان مرکزی بندرعباس رفتند. آنها برای اجرای حکم قصاص مصمم بودند، دقایقی بعد سرباز محکوم به قصاص به محوطه منتقل شد، مسئولان اجرا، طناب دار را به گردن او انداختند و از اولیای دم خواستند تا خودشان حکم را اجرا کنند. اولیای دم با دیدن مجرم روی چهارپایه، درحالیکه دستها و چشمانش بسته و طناب دار به دور گردنش حلقه بسته بود، کمی دچار تردید شدند. پسر جوان اشک میریخت و برای بخشیدهشدن التماس میکرد. در این شرایط کاظم شاهرخنیا، عضو شورای حل اختلاف زندان، مسئولان قضایی حاضر در زندان از جمله سیدعلی بیداردل معاون دادستان نظامی هرمزگان، مهران کرمی قاضی صادرکننده رأی و مدیران زندان به گفتگو با اولیای دم پرداختند و آنها را به صلح و سازش دعوت کردند تا اینکه در تصمیمی بزرگ اولیای دم هر ۳ شهید اعلام کردند که از مجازات قاتل صرفنظر کرده و برای رضای خدا قاتل را بخشیدهاند.
سیدنصرالله حسینی، برادر شهید سیدمحمدباقر حسینی در اینباره میگوید: برادرم سیدمحمدباقر ۲۵ ساله و فرمانده پاسگاه بود. او کوچکترین برادرم و کمکحال پدر و مادرم بود و شهادتش کمرمان را شکست.
او ادامه میدهد: ما برای اجرای حکم به زندان رفته بودیم و مصمم بودیم. همه چیز برای اجرای حکم آماده بود و به ما گفته شد حکم را خودتان اجرا کنید. اما ما هیچکدام دل این کار را نداشتیم. مادرم با دیدن پسر جوان بالای چوبه دار گریهاش گرفت و از آنجا بیرون رفت. اولیای دم ۲ شهید دیگر هم گفتند نمیتوانند این کار را انجام دهند و در یک لحظه متوجه نشدیم که چه اتفاقی افتاد و هر سه خانواده گفتیم که قاتل را بخشیدیم. وقتی او را پایین آوردند همه حاضران ما را تشویق کردند و صلوات میفرستادند. قاتل که از شوق گریه میکرد از ما تشکر کرد و حالا هم از تصمیمی که گرفتیم، رضایت داریم.