این سگها تابهحال در انقراض حداقل ۱۱گونه حیاتوحش در کشورمان نقش داشتهاند، همچنین ۲۱ تا ۲۵ گونه جانوری دیگر نیز از سوی این سگهای بیصاحب درمعرض تهدید قراردارند. این سگها همانهایی هستندکه طبق گزارش مرکزپژوهشهای مجلس تابهحال موجب مرگ ۱۷یوزپلنگ شدهاند، درحالیکه از آهوها و وشقهای(سیاهگوش) اوراسیایی نیز بهعنوان حیواناتی نام برده میشود که هدفاصلی حملات سگهای پرسهزن هستند.
باوجود این خطرات و بهرغم اینکه خطر آمیزش سگها با گرگها و شغالها جدی است و کارشناسان نسبت به ازبینرفتن یکپارچگی ژنی سگسانان وحشی و در نتیجه افزایش احتمال حمله به انسان و دام هشدار میدهند، درکشورمان هنوز قانونی که وظیفه دستگاههای مختلف در قبال سگهای بیصاحب و ولگرد را مشخص کند، وجود ندارد.
جولان سگها در شهرها، روستاها و حاشیهها و پرسهزدنهای آنها در دل زیستگاهها، باعث کاهش حضور پستانداران و پرندگان میشود و چرخه طبیعت عملا خدشه برمیدارد و این اتفاق بهوضوح برای طبیعت و حیاتوحش کشورمان روی داده اما جای تدوین قانون جامع مدیریت سگها همچنان خالی است.
این چالش را باید افزود به جایگاه کمرنگ سازمان دامپزشکی در مدیریت سگهای بیصاحب، نبود آموزش و فرهنگسازی در مورد سگها و تداوم دسترسی آزادانه جانوران ازجمله سگهای بیصاحب به پسماندها و از آن مسألهسازتر، غذارسانیهای دستی که از سگهای ولگرد در کشورمان یک بمب ساعتی ساخته است.
سگها زاد و ولدی انفجاری دارند و اگر شرایط برایشان مساعد باشد طولی نمیکشد که جمعیتشان حتی بیشتر از انسانهایی میشود که در آن حوالی زندگی میکنند. این زاد و ولد انفجاری دستمایهای است برای کسانی همچون دامداران، چوپانان و نگهبانان مجتمعهای صنعتی تا از سگها تولهکشی کنند، اقدامی که سرآغاز چرخه ولگردی سگهای بیصاحب است.
مهدی اسماعیلی، کارشناس حوزه محیطزیست و استاد دانشگاه این چرخه را چنین تشریح میکند: «وقتی که سگ زاد و ولد میکند چندین توله به دنیا میآورد که چند عدد از این تولهها بیشتر به کار تولهکشها نمیآید. بنابراین بقیه تولهها به همراه سگهای مسنتر رها شده و به جمع سگهای بیصاحب اضافه میشوند. از آنجا که این سگها عقیم نشدهاند نیز پس از مدتی شروع به جفتگیری میکنند و چرخه زاد و ولد به این ترتیب ادامه مییابد.»
البته اگر قانون جامع مدیریت سگها در کشورمان وجود داشت این اتفاق رخ نمیداد، همانگونه که در کشوری همچون آلمان، قانون سد محکمی در مقابل رشد تصاعدی سگهاست. در این کشور که سرزمینی بدون سگ ولگرد شناخته میشود مقررات کنترل بر مزارع پرورش سگ بسیار سختگیرانه است به گونهای که پرورشدهندگان فقط میتوانند سالی یکبار و در مجموع فقط سه بار در طول زندگی یک حیوان، از او تولهکشی کنند.اگر چنین قانونی در کشورمان وجود داشت و با این دقت اجرا میشد، یک حلقه اصلی از زنجیره تولید سگهای ولگرد حذف میشد اما چون تولهکشی در کشورمان کاملا بیضابطه است، هر روز سگهای بیشتری به طبیعت تحمیل میشوند.
در دنیای امروز اغلب کشورها به این نتیجه رسیدهاند که راه اصولی حذف سگهای ولگرد، کنترل زاد و ولد آنهاست؛ هرچند هنوز کشورهایی همچون هند وجود دارند که کشتار سگها در ابعاد وسیع را در دستورکار دارند. این کشتار جز این که رفتاری خشن محسوب میشود به گفته سعید پوراسماعیل، رئیس نمایندگی فدراسیون علمی و تحقیقاتی جهانی سگ در ایران «اگر در بهترین حالت باعث ازبینرفتن ۹۰درصد سگها در یک قلمرو شود فقط سبب میشود تا منابع غذایی و شرایط بهتر تکثیر برای ۱۰درصد باقیمانده فراهم شود.»
به همین علت است که کشورهای مختلف جهان از روشهای علمی برای کنترل جمعیت سگهای ولگرد کمک میگیرند. یکی از این روشها جمعآوری، عقیمسازی، واکسیناسیون و سپس رهاسازی سگهاست که باعث کنترل جمعیت این جانوران در کشورهایی همچون یونان، بلغارستان، ایتالیا، صربستان و اسپانیا شده است.
در این میان کشور تایلند که برنامه عقیمسازی سگها را اجرا میکند قوانینی در مورد ممنوعیت غذادادن به حیوانات خیابانی که سگها را شامل میشود نیز دارد. در هلند هم عقیمسازی سگها، معاینه و واکسیناسیون آنها اجباری است بهطوریکه تخطی از این قانون ۱۶هزاردلار جریمه و احتمال زندانی شدن تا سه سال را در پی دارد.
در این کشور مالیات سنگینی نیز از خرید و فروش سگها دریافت میشود که همین موضوع باعث شده تا متقاضیان به نگهداری از سگهای خیابانی تشویق شوند. با مقایسه این وضعیت قانونمند با بیقانونیای که در کشورمان در حوزه سگهای ولگرد وجود دارد هرچه بیشتر به ریشه جولان سگهای بیصاحب پی میبریم؛ چالشی که فقط با حاکمیت قانون و اجرای دقیق آن شانس برطرفشدن دارد.