شنبه، ساعت 22 شــب به وقت ســئول عابران در محله همیشه بیدار ایتاوون تنها شاهدان مرگ 151نفر در شب هالووین بودند. دیروز صبح ابتدا نام یک ایرانی در بین کشته شدهها قرار داشت اما سفارت ایران در این کشور تا عصر در گزارشهای تکمیلی، ایرانیان کشته شده در این حادثه را پنج نفر اعلام کرد. پنج نفر در دو بیمارستان داخل و خارج از سئول که تا روز گذشــته از آنها فقط یک اسم در لیست فوتشدهها باقی ماند.
اینکه در هالووین مرگبار چه اتفاقی افتاد و ازدحام جمعیت چطور چنین فاجعهای را رقم زد به تفصیل در صفحه 14 توضیح داده شده اما آنچه هیچجا به آن اشاره نشده، قصه زندگی آن پنج نفر ایرانی است که بعد از سالها گشتن در تهران، خوزستان، یاسوج و دیگر شهرها به کره رسیدند تا در محله ایتاوون در شب هالووین با مرگ خود روبهرو شوند. در مقاله زیر از روزنامه هفت صبح به معرفی این 5 شهروند ایرانی پرداختهایم:
این پنج نفر آفاق، علی، علیرضا، سمیه و ریحانه نام داشتند که درباره یک نفرشان هیچ اطلاعاتی در شبکههای مجازی وجود نداشت اما جستجوی نامشان به زبانهای مختلف تا حدودی ما را به قصه بقیه نزدیک میکرد. با اینکه قرار بوده چند نفر از آیدلهای معروف کره هم در این محله در جنوب کره حاضر شوند، اما لزوما به این معنی نیست که تماشای آیدلها مرگ این جمعیت را رقم زده چراکه ایتاوون محله معروف و دیدنی در ســئول است که همیشه پاتوق گردش مردم و گردشگران خارجی بوده. حاال آیدل چیست؟ آیدل پاپ کرهای یا آیدل کیپاپ اصطلاحی است که برای معرفی خوانندههــا در کرهجنوبی به کار میرود که شــهرت این خوانندهها درآمد زیادی برایشــان به دنبال داشته است و کرهایها معمولا عاشق و شیفتگانشان هستند.
آفاق: نام یکی از مهاجران ایرانی حاضر در این مراسم آفاق راستمنش اســت. او را در لینکدین میشــود پیدا کرد و فهمید که تحصیلاتش را ســال 1388 در دانشگاه یاسوج شروع کرده، در دانشگاه شیراز ادامه داده و بعد در دانشگاه دولتی صنعت و آموزش کره در مقطع دکتری مهندسی مواد مشغول تحصیل بوده. مهاجری تازه نفس که به نظر میرسد تحصیلاتش را از 9 ماه پیش در این دانشگاه شروع کرده است. به اندازه زبان فارسی به انگلیسی مسلط بوده، تا اندازهای کرهای و مقــدار محدودی هم آلمانی بلد بوده. در همین یک سال گذشته که در کشور جدید مشغول زندگی جدید شــده از او دو مقاله به انتشــار رسیده که با همکاری اساتید، همکلاسی کرهای و یک همکلاسی ایرانی چاپ شده است. هر دو مقاله او را یک مجله شیمی در لندن منتشر کرده. مقالهای که تا امروز شش بار به آن ارجاع شده و میتواند در سالهای آینده در غیبت آفاق، بیشتر از اینهم در مجامع علمی دیده شود.
علی پراکند: علی هــم مانند آفاق در کره دانشــجو بوده؛ دانشــجوی مقطع پیاچدی در دانشــگاه چانــگ انگ. او لیسانساش را از دانشــگاه آزاد دریافت کرده و همین دو ماه پیــش از این دانشــگاه کره هم فارغالتحصیل شــده؛ یک دانشــگاه خصوصی در ســئول کــه از بهترینها در این کشــور اســت. لینکدینش این را میرســاند که علی روز فارغالتحصیلــی وقت زیادی را به پاســخ تبریکهای اطرافیانش گذرانده. او سال 1384 در یکی از زیرشاخههای مهندسی مدرک کارشناســی گرفته، شش سال بعد برای مقطع ارشد دوباره وارد دانشگاه شده و همین شهریور هم از این دانشگاه کرهای فارغ شده است. فاصلههایی که بین ادامه تحصیلش افتاده و از سوی دیگر تجربه کاری زیاد او در شرکتهای متفاوت این فرضیه را تقویت میکند که تمام این سالها تحصیل را همزمان با کار کردن ادامه داده. کار کردن در حوزههای شهرسازی و معماری در شهر تهران.
سمیه مقیمینژاد: ســمیه مهندســی آب خوانده بود. او خیلی وقت اســت که به لینکدینش ســر نــزده اما همان موسسهای را در لینکدین دنبال میکند که پراکند، همان دانشــجوی کاری ایرانی ما دنبال میکرد؛ صفحهای به نام اپالی برای رشته مهندسی که احتمالا به آنها در مسیر اپالی به این کشــور کمک کننده بوده. از نام او به زبان انگلیسی اطلاعات زیادی یافت نمیشود اما به زبان فارسی چند مقاله در ســایتهای مختلف علمی از او بین سالهای 1394 تا 1396 منتشر شده. سمیه دانشجوی گروه مهندسی آبیاری دانشگاه تهران بوده و فوق لیســانس خود را سال 1394 از همان دانشگاه گرفته است؛ این را میشــود از نام این زن جوان در سایت پایان نامههای استاد راهنمایش در ایران پیدا کرد. به نظر میرسد که او تا حداقل سه سال پیش در ایران بوده و در یک شرکت مهندسی منابع آب در خوزستان کار کرده اما بعد از آن اطلاعات دیگری از خود منتشــر نکرده.
او تنها زن ایرانی بهنام سمیه مقیمینژاد است که براساس پروفایل لینکدینش در کره جنوبی زندگی میکرده است و همین موضوع فرضیه ما برای این همانی پروفایل او با زنی که شنبه در ایتاوون کشته شد تقویت میکند.
ریحانه آتشی و علیرضا اولیایی: پیدا کردن ریحانه کار آسانی نیست. وقتی به شکلهای مختلفی اسم او در توئیتر، اینستاگرام، یوتیوب، لینکدین سرچ کنید هم باز اثری از رد پای او نمیشود دید. مانند او رد علیرضا اولیایی هم در فضای مجازی پیدا نمیشود. تنها علیرضایی که با همین نام فامیلی در کره جنوبی زندگی میکند، کسی است که تحصیلات خود را در دانشگاه تهران در رشته آبخیزداری تا مقطع ارشد ادامه داده و برای ادامه زندگی به سئول آمده اما از آنجایی که فعالیت زیادی در لینکدین ندارد، نمیشود با اطمینان تایید کرد که او همان فردی است که در این حادثه جان خود را از دست داده.
عرفان که در کره جنوبی مشغول به تحصیل است، اطلاعات خوبی از فرهنگ این کشور دارد و درباره اینکه اصال کرهایها از چه زمانی مراسم هالووین در خیابان برگزار میکردند اینطور میگوید: «این جشن تازه چند سالی است که خیلی جدی در کره جنوبی برگزار میشود. تا قبل از این فرهنگ بسته کره جنوبی خیلی روی خوشی به مراسم خارجی نشان نمیداد اما به خاطر دلبستگی و شیفتگی که در سالهای اخیر به فرهنگ آمریکایی پیدا کردهاند، به هالووین هم علاقهمند شدهاند. یکجورهایی شبیه ولنتاین در ایران که تازه در یک دهه گذشته طرفداران دوآتیشه خود را پیدا کرده.«به گفته او قرار بود که در این مراسم هالووین چند آیدل هم شرکت کنند که همین موضوع جمعیت زیادی را به این محله کشاند. به خاطر همین هم کره جنوبی با مرگ این شهروندان امروز (یکشنبه) را روز عزا اعلام کرد و کمپانیهای آیدل به احترام کشته شدهها دیگر مراسمی برگزار نکردهاند. به گفته عرفان این اتفاق در کرهجنوبی تراژدی بزرگی بود. او دلیلش را اینطور شرح میدهد: «در کرهای که در اوج کرونا نهایتا روزانه شش تا هفت نفر فوت میکردند، کشته شدن این جمعیت برای مردم این کشور یک فاجعه بزرگ قلمداد میشود.»