شامگاه ۱۷ بهمن سال ۹۶ پیکر خونین یک زن میانسال به نام ژاله به درمانگاه مرکزی قلعه میر در شهرستان بهارستان منتقل شد. آثار ضربه شدید به سر وی نمایان بود که پزشکان مرگ وی را تایید کردند.
همسر ۴۶ ساله این زن به نام حمید مدعی شد در غیابش نردبان بر سر همسرش سقوط کرده و موجب مرگ وی شده است.
اظهارات ضد و نقیض این مرد و آثار کبودی روی بدن این زن شک پزشکان را برانگیخت و پلیس در جریان مرگ مشکوک ژاله قرار گرفت.
به این ترتیب پلیس در نخستین گام از تحقیقات به پرس و جو از همسر قربانی پرداخت.
حمید گفت: طبق هر روز ساعت ۲ به محل کارم رفتم و حدود ساعت ۹ شب به خانه برگشتم، اما با پیکر خونین همسرم در حیاط روبه رو شدم که نردبان آهنی روی سرش افتاده بود. من گمان میکنم هنگام کار نردبان روی سر همسرم سقوط کرده و موجب مرگش شده است. به همین خاطر از کسی شکایتی ندارم.
وی ادامه داد: من وقتی بالای سر همسرم رسیدم هنوز بدنش گرم بود. به همین خاطر بلافاصله با دختر و دامادم تماس گرفتم و با کمک آنها و همسایهها همسرم را به درمانگاه رساندیم، اما کار از کار گذشته بود.
شکستگیهای متعدد در جمجمه
وقتی پزشکی قانونی علت مرگ را شکستگیهای جمجمه ناشی از ضربات متعدد جسم سخت به سر اعلام کرد پرونده رنگ و بوی جنایی به خود گرفت.
داماد ژاله به ماموران گفت: پدر و مادر همسرم همیشه با هم اختلاف داشتند. آخرین بار پدر زنم با من تماس گرفت و گفت نردبان روی سر مادر زنم سقوط کرده است. من و همسرم به آنجا رفتیم و مادر زنم را به بیمارستان رساندیم، اما او جان سپرده بود.
دختر قربانی نیز گفت: وقتی پدرم و همسرم مادرم را به بیمارستان رساندند چند دستمال خونی را در آشپزخانه پیدا کردم. پدرم سالهاست به مواد مخدر معتاد است و سر همین موضوع همیشه با مادرم اختلاف داشت. من به پدر مشکوک هستم.
در حالی که فرضیه جنایت خانوادگی قوت گرفته بود حمید بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و لب به اعتراف گشود.
اعتراف به همسرکشی
این مرد به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت: من از محل کار به خانه برگشتم و از همسرم خواستم برایم چای بریزد، اما حرفم را گوش نکرد میخواستم تریاک بکشم که همسرم اجازه نداد. او همیشه سر این موضوع با من درگیر بود. من که عصبانی شده بودم با چکش منبت کاری دو ضربه به سر همسرم زدم و سپس او را به سمت نردبان آهنی هل دادم. همان موقع از پشت سر همسرم خون جاری شد. من برای اینکه از مرگ او مطمئن شوم با سنگ چند ضربه به سرش زدم. چند دقیقه بعد پیکر همسرم را به حیاط بردم و نردبان آهنی را روی سر او قرار دادم تا همه فکر کنند نردبان روی سر همسرم سقوط کرده و موجب مرگ او شده است.
در دادگاه
به دنبال بازسازی صحنه جرم حمید در شعبه ۱۳ دادگاه کیفری یک استان تهران از خود دفاع کرد.
در جلسه دادگاه ۳ فرزند قربانی از قصاص گذشتند، اما برای پدرشان دیه خواستند.
یکی از آنها گفت: پدرمان بیرحمانه مادرمان را کشت. او با دروغگویی ما و پلیس را گمراه کرد، اما راضی به قصاص پدرمان نیستیم. به همین خاطر تقاضای دیه داریم و میخواهیم پدرمان به زندان محکوم شود.
وقتی متهم روبه روی قضات ایستاد گفت: قتل همسرم را قبول دارم. من به مواد مخدر معتاد بودم و همسرم مخالف مصرف مواد مخدر بود. آن روز میخواستم تریاک بکشم. اما همسرم به من اجازه نداد و سر این موضوع با هم درگیر شدیم. من که عصبانی شده بودم با چکش به سرش ضربه زدم و سپس او را به سمت نردهها هل دادم. بعد از مرگ همسرم او را به حیاط بردم و نردبان آهنی را روی سرش قرار دادم تا همه فکر کنند نردبان روی سر همسرم سقوط کرده و موجب مرگش شده است. من حالا از مرگ همسرم پشیمان هستم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به درخواست اولیای دم، وی را به پرداخت دیه و ۸ سال زندان محکوم کردند.