در پایان مقاله نیویورکر درباره پرونده حقوقی سرقت ایده فیلم «قهرمان»، اصغر فرهادی هم به دفاع از خود میپردازد.
این گفتگو در حالی با فرهادی انجام میشود که او چندماهی بوده در آمریکا به سرمیبرده و در حال کار بر روی فیلمی جدید بوده است. فرهادی در طول این گزارش بیشتر اتهاماتی که به او گفته شده را رد میکند.
فرهادی در بخشی از این گزارش درباره اینکه آیا به طور دائم قصد اقامت در آمریکا را دارد گفته: «حقیقت این است که من انگار در یک دوراهی تصمیم گیری درباره اینکه چه کنم گیر افتاده ام. از یک طرف وقتی در ایران فیلم میسازم، آثارم به شدت موثرتر، قدرتمندتر و با اهمیتتر برای مردمم در ایران است. اما از سوی دیگر اگر من بمانم و در ایران فیلم بسازم انگار به نوعی وضعیت سیاسی را پذیرفتهام و این شرایط را نرمال جلوه دادهام، انگار که نسبت به آنها بیتفاوت هستم.»
فرهادی به نویسنده این گزارش میگوید که وقتی در حال نهایی کردن تیتراژ «قهرمان» در فرانسه بوده قصد داشته نام آزاده مسیحزاده را در تیتراژ بیاورد اما به دلیل اشتباهی این اتفاق نیفتاده.
او وقتی درباره وقایع اخیر و شکایات صحبت میکند به نویسنده میگوید:«منظور من از صحبت درباره این اتفاقات نیست که او (آزاده مسیح زاده) آدم خوبی نیست. من تمام فیلمهایم را درباره مبارزه بین خوبی و بدی ساختهام، پس او را میفهمم. وقتی من هم جوان بودم، عاشق فیلم اولم بودم با اینکه خیلی فیلم خوبی نیست. اما در آن زمان باور داشتم این اثر مال من است. پس احساسش را راجع به مستندش درک می کنم.»
فرهادی درباره اینکه خودش هم گرفتار ساختاری شبیه فیلمهایش شده که در آن اشتباه کوچکی سبب یک بحران بزرگتر میشود هم صحبت کرد و گفت:«بله، من درباره این اتفاقات هر روز نت نویسی میکنم. شاید حتی یک روز فیلمنامهای درباره اش نوشتم. از یک طرف من شگفت زده شدم، اما از طرف دیگر خوشحالم چون حالا میتوانم بگویم: بله فیلم های من واقع گرا هستند.»
در این مقاله همچنین اشاره شده که وقتی وزارت ارشاد اعلام کرده که تعدادی از فیلمسازها را در لیست ممنوعالکارها قرار داده و به زودی نامشان را اعلام میکنند، به فرهادی گفته شده که نام او هم در این لیست است. اتفاقی که نتیجه نمایش فیلم «قهرمان» در جشنواره فیلم اورشلیم است.
فرهادی گفته:«بخشهای مختلفی از دولت با دستیاران و افراد نزدیک به من تماس گرفتند تا این پیام را به من برسانند.» فرهادی در مورد رخدادهای اخیر ایران هم با این روزنامهنگار صحبت کرده است و گفته:«من در ماشینم مینشینم و در خیابانهای تهران میچرخم، لازم نیست شما سیاسی باشید، به عنوان یک انسان آن چیزی که میبینیم بسیار تکان دهنده است.»
نویسنده در ادامه به تمسخر فرهادی بعد از واکنشش به اتفاقات اخیر ایران در رسانههای رسمی به خاطر پرونده او با آزاده مسیح زاده اشاره میکند و می نویسد:«داستان مسیح زاده که تا اینجا توسط رسانههای دولتی تا حد زیادی نادیده گرفته شده بود حالا از دست او خارج شده و به بهانه حقوق او، دولت در حال محکوم کردن بزرگترین فیلمساز آن کشور است.»
فرهادی در ادامه میگوید در یکی از سختترین لحظات احساسی زندگیاش است. چون نمیداند که آیا میتواند به ایران برگردد یا نه، آیا هرگز والدینش را دوباره خواهد دید و آیا همسر و فرزندانش میتوانند ایران را برای دیدار با او ترک کنند.
او گفته:«من قبول دارم که مشکلاتی در شخصیتم دارم. من سفید یا سیاه نیستم، بلکه یک انسان خاکستری ام.» فرهادی حالا احساس میکند که بحث در مورد کپیرایت در این لحظه پیش پا افتاده است:«چیزهای مهمتری حالا در ایران هست که باید در موردشان صحبت کنیم.»