افزایش ۴۹درصدی مالیاتها با حذف تورم ۳۵درصدی سال آینده، به این معناست که مالیات را ۱۹درصد افزایش میدهیم و قصدی هم برای جلوگیری از فرار مالیاتی وجود ندارد. همانهایی که اکنون مالیات میدهند، آن زمان هم باید بیشتر مالیات بدهند که فشار زیادی روی تولید وارد میشود که با افزایش نرخ مالیات ممکن است این دو سهدرصد هم رشد معکوس داشته باشد و دچار رکود بدتری شویم. علاوه بر اینکه میتواند بستر فرار مالیاتی را افزایش دهد و در آنصورت دولت نیز به هدف خود نخواهد رسید.
در بخش سوم مربوط به منابع که واگذاری دارایی مالی و فروش شرکتها و اوراق بدهی است، باید در نظر داشت که شرکتهای دولتیای که خوب بودند، فروش رفتهاند و شرکت بهدردبخوری نمانده است. راجع به اموال هم، درست است که مجوز فروش گرفتهاند و براساس مصوبه، اختیار تام برای فروش دارند، اما همچنان یکسری مشکلات وجود دارد و دستگاهها سعی میکنند دولت را دور بزنند و بدین ترتیب در کوتاهمدت دولت نمیتواند به این منابع دست پیدا کند.
در بخش مربوط به اوراق بدهی نیز، از زمانیکه درآمدهای نفتی را از دست داده، عامل دوم ترازکننده بودجه دولت شده بود. منتها اوراق بدهی برخلاف نفت، چون تعهد ایجاد میکند، هرچه زمان بگذرد، با بدهی انباشتهشده مواجه میشویم. در حال حاضر دولت اوراق منتشر میکند و میفروشد که بدهی قبلی را تسویه کند که از این محل، عایدی خاصی نصیبش نمیشود.
بهطور کلیتر چون بودجه انقباضی بسته شده، خدماتی که به مردم ارائه میشود نیز کاهش خواهد یافت. بنابراین مردم، هم قدرت خرید خود را از دست میدهند و هم رفاهی که تا اندازهای داشتند را از دست میدهند. به بیانی دیگر، وقتی بودجه انقباضیتر میشود، کیفیت خدمات دولتی هم کمتر میشود. بنابراین در مجموع، تصویر بودجه برای اقتصاد و معیشت مردم، خوب نیست.