مردی که متهم است هنگام مصرف مشروب دو نفر را کشته است، در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت.
سال ۹۸ درگیری شدید و خونینی در ورامین به ماموران گزارش داده شد. آنها متوجه شدند مهمانی شبانهای در اطراف چاههای وارمین برقرار بوده که درگیری خونین به دلیل همان مهمانی اتفاق افتاده است. دو مردی که در این درگیری مجروح شده بودند به بیمارستان منتقل شدند و ساعاتی بعد جان خود را از دست دادند.
پلیس کسانی را که در آن درگیری حضور داشتند بازداشت کرد و متوجه شد عامل قتل مرد جوانی است که بعد از وارد آوردن ضربات چاقو از محل فرار کرده است.
ماموران ۱۴ ماه بعد از واقعه موفق شدند متهم را که حمید نام دارد و در استان فارس مخفی شده بود، شناسایی و بازداشت کنند.
حمید به قتل اعتراف کرد و گفت: بهمن و بهروز دو برادر بودند که با هر دوی آنها دوست بودم. آنها در محل چاههای سازمان آب پیشوا نگهبان بوند. آن شب مهمانی ترتیب دادند و من و سایر دوستانمان را به آنجا دعوت کردند. ما همگی مشروب خوردیم، اما بر سر گفتن "بهسلامتی" من و یکی از مهمانان به نام مهرداد با هم درگیر شدیم. مست بودیم و درگیری میان ما بالا گرفت. بهمن، مهرداد را سوار موتور کرد و او را به خانهشان رساند تا درگیری تمام شود. عصبانی بودم، با عموی مهرداد به نام مجید تماس گرفتم و به او فحش دادم. گفتم همین امشب برادرزادهاش را ادب میکنم. آنقدر حالم بد بود که بهروز من را سوار ماشین کرد تا یک وقت کار دست کسی ندهم. به خانه مجید رفتم و درگیری بین ما دوباره بالا گرفت. بعد مهرداد با چوب به من حمله کرد و من با چاقو او و مجید را زدم. بعد هم بلافاصله فرار کردم؛ من اصلاً فکر نمیکردم چنین اتفاقی بیفتد.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
محاکمه عامل ۲ قتل
در جلسه رسیدگی بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند، اولیای دم در جایگاه حاضر شدند و درخواست قصاص کردند.
سپس متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من اتهام یک فقره قتل را قبول دارم. ما آن شب مست بودیم. سر بهسلامتی گفتن دعوا به راه افتاد، اما من مهرداد را نکشتم و فقط مجید را به قتل رساندم.
متهم ادامه داد: حتی قبول دارم چند نفر را با چاقو زدم. آنقدر مست بودم که جسارت هر کاری را داشتم و اشتباه بزرگی کردم، اما قبول ندارم که مهرداد را کشتهام. این قتل کار من نبود.
در ادامه بهروز متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من اصلاً خبر ندارم چه شد. زمان حادثه آنقدر شوکه بودم که نمیتوانستم حرکتی بکنم و کاملاً بدنم قفل کرده بود. من در هیچ قتلی شرکت نداشتم.