قدیمترها مردم وقتی پا به سن میگذاشتند از بازار کفنفروشها که آن موقع سر قبر آقا - چهارراه مولوی - قرار داشت، خلعت آخرت را میخریدند. همه جور کفنی موجود بود؛ از کفن قمی و مشهدی تا کفن نجفی و خلعتی که روی آن آیات قرآن نوشته بودند. مردم عقیده داشتند کفنشان باید از وجه پاک خمس داده شده خریده شود.
حالا نه از راسته بازار اثری هست و نه در آن گذر مغازه کفنفروشیای دیده میشود. برای تهیه خلعت بهترین راه رفتن به بازار حرم حضرت عبدالعظیم است. در آنجا انواع لباس آخرت با قیمتهای جور واجور فروخته میشود.
بازار قدیمی حرم حضرت عبدالعظیم (ع) مثل همیشه شلوغ و پر رفت آمد است. از دور جماعتی میآیند، صدای لاالهالااللهشان فضا را پرکرده و تابوتی را روی دست میآورند. میت یکی از قدیمیهای همین گذر است که امروز صبح دارفانی را وداع گفته است. کسبه به حرمت همسایه خود چراغ مغازهشان را خاموش میکنند و دست به سینه منتظر میشوند تا تابوت وارد حرم شود. یکی از کسبه میگوید: «عاقبت کار همه ما همین است.» سرش را تکان میدهد و وارد مغازه خود میشود. سن و سالی از او گذشته و بهنظر میرسد نزدیک ۸۰ سال داشته باشد. ویترین مغازهاش پر از تسبیح و مهر و انگشتر است و داخل تا چشم کار میکند سجادههای رنگی روی هم چیده شدهاند.
خلعت دارید؟
سرش را برمیگرداند و میگوید: «بله. مشهد یا کربلا؟»
چه فرقی میکند؟
خلعت کربلا ۷۰۰ هزار تومان، خلعت مشهد ۲۵۰ هزار تومان. هر دو یک کار میکنند، اما بعضیها دوست دارند به عشق امامحسین (ع) خلعت کربلا ببرند.
برد (پارچه کتان مرغوب) هم دارید؟
بله. برد ابوطالب ۷۰۰ هزار تومان. همان برد یمانی است. از مکه آوردهاند.
برد را روی میز میگذارد. ظاهرا فرقی با دیگر پارچههای سفید ندارد، اما ارزش معنویاش برای خریدار مهم است. روی برد با رنگ سبز نام ۱۲ امام چاپ شده و معلوم نیست این چاپ را کجا انجام دادهاند؟
پیرمرد از بالای سجادهها، ساک زیپ داری را پایین میآورد. روی آن نوشته شده: «خلعت کامل آخرت نوشته شده با تربت کربلا، دعای جوشن، زیارت عاشورا، توبهنامه، عقیق، زیور» خلعت را باز میکند. نوشتههای روی پارچه به رنگ خاک است.
واقعا با تربت کربلا نوشته شده است؟
مرد میگوید: «روی آن نوشته با تربت کربلا. خاک تربت را در دستگاه میریزند و چاپ میکنند. بستهها از مشهد میآید. خلعت مردانه ۲ تکه و زنانه ۳ تکه. یک روسری اضافهتر دارد.» سپس در یک جعبه را باز میکند. داخلش چند تکه خشت به شکل بیضی و مثلث وجود دارد که روی سینه میت میگذارند. یک حلقه گلی هم در انگشت میت میکنند. پیرمرد میگوید: «داخل وسایل یک نگین عقیق با نام پنج تن هم وجود دارد که آن را زیر زبان میت میگذارند. خیلیها اعتقاد دارند از درآمد خمس دادهشان خلعت بگیرند.»
سؤالات ما مانع کسبوکار پیرمرد فروشنده شده و گفتگو را پایان میدهد. اما هنوز سوالات دیگری هست که دانستناش برایمان مهم است. اینکه خلعتها در کجا چاپ میشوند و چطور سر از بازار درمیآورند؟ چند مغازه بالاتر، گذرمان به فروشنده جوانی میافتد که اطلاعات خوبی دارد. او به جنس پارچه خلعت اشاره میکند که چینی است. بعد با کشیدن دست روی پارچهها نشان میدهد، خلعت مشهدی نسبت به خلعت کربلا کیفیت کمتری دارد. میگوید: «برای سفارش کار ویزیتور داریم. هر تعداد بخواهیم میآورد. خلعتها بیشتر شرکتی هستند. چاپ پارچهها در قم انجام میشود و از آنجا میآیند. البته در بهشت زهرا هم خلعت داده میشود. آنجا از وراث متوفی میپرسند کفن دارید یا خیر. اگر نداشته باشید روی فیش کفن و دفن حساب میکنند. منتها با قیمت بیشتر.» نکته جالب اینکه بیشترین مشتریان این فروشنده جوان، اتباع افغانستانی هستند و خلعت کربلا را از اینجا میخرند.
کفنم مهیاست
پیرمرد فروشنده مثل قبل مشتری خلعت آخرت ندارد. میگوید: «از بچگی در این بازار بودم و کار کردم. پیشتر خیلیها برای خرید خلعت به اینجا میآمدند. حساب و کتابشان روشن بود. اما حالا شاید ۵-۴ نفر در ماه برای تهیه لباس آخرت بیایند که البته بیشتر مسن هستند. جوانها هم اگر خلعت بخرند برای پدر و مادر پیر خود میخرند.» از مرگ گفتن برای پیرمرد آسان است. گویی درباره لباس مهمانی تبلیغ میکند. میگوید: «کفن خودم را هم آماده کردهام. هرجا کلنگ بزنند، کفنم هم همانجاست.»
از دور جماعتی میآیند، صدای لاالهالااللهشان فضا را پرکرده و تابوتی را روی دست میآورند. میت یکی از قدیمیهای همین گذر است که امروز صبح دارفانی را وداع گفته است. کسبه به حرمت همسایه خود چراغ مغازهشان را خاموش میکنند.