وقتی در خلوت خودم به گذشته نظر میافکنم تازه میفهمم که مسیر مهر و عاطفه مادری را به اشتباه رفته ام؛ چراکه همواره به پسرم در ظاهر بی مهری میکردم تا او را ادب کنم، اما نمیدانستم با این کار فرزندم به جست و جوی محبت در خارج از خانه میرود و اکنون قصد دارد با زن مطلقهای ازدواج کند که …
اینها بخشی از اظهارات زن میانسالی است که مدعی بود پسر ۲۱ ساله اش دچار عشقی هوس آلود شده و زندگی را به کام خانواده اش تلخ کرده است. او درباره این ماجرا به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری مصلای مشهد گفت:پسر بزرگم تا مقطع راهنمایی تحصیل کرد و بعد از آن به خوشگذرانی و تفریح با دوستانش پرداخت و درس و مدرسه را کنار گذاشت.
همسرم نیز به حقوق بازنشستگی اکتفا کرد و خانه نشین شد. در این شرایط من فقط به تربیت صحیح دختر نوجوانم متمرکز شده بودم تا خدای ناکرده در فضاهای مجازی به روابط غیراخلاقی روی نیاورد، اما از پسرم غفلت کردم؛ چراکه معتقد بودم او پسر است و درجامعه آسیب نمیبیند. آن قدر در خانه سخت گیری میکردم که حتی حاضر نبودم در برابر فرزندانم به همسرم ابراز علاقه کنم تا مبادا فرزندانم با این صحنههای عاشقانه روبه رو شوند، حتی وقتی متوجه رفتارهای زشت یا غیراخلاقی پسرم میشدم با او قهر میکردم و تا مدتی از ابراز مهر و عاطفه مادری به ظاهر خودداری میکردم به گونهای که نمیفهمیدم پسرم را از محبت مادری دور میکنم! در همین شرایط بود که روزی متوجه ماجرای تلخی شدم و به شدت خودم را سرزنش کردم. پسرم «نوید» هنگامی که پدرش به عنوان نگهبان در یکی از بانکهای مشهد مشغول کار بود، مدام به بانک میرفت تا این که فهمیدم با زنی آشنا شده است که از مشتریان همان بانک بود. «هما» زنی مطلقه بود و ۲ فرزند خردسال داشت، به همین دلیل هم همواره به ابراز علاقههای پسرم بی توجهی میکرد، ولی «نوید» آن قدر به ارتباط با او اصرار داشت که بالاخره با پیامکهای بی شمارش در فضاهای مجازی موجب شد تا آن زن نیز جذب «نوید» شود.
در این وضعیت من با قهر و سرزنش و خشم و بی مهری تلاش میکردم تا فرزندم را از این عشق هوس آلود دور کنم، ولی او هرچه از من فاصله میگرفت بیشتر جذب زنی میشد که ۸ سال از خودش بزرگتر بود. درواقع پسرم به دامان پر مهر مادری پناه میبرد که به او «محبت» هدیه میداد. شوهرم نیز او را رها کرده بود و کاری به کارش نداشت، ولی من از این شرایط بسیار نگران و وحشت زده بودم؛ چراکه او از ۲ سال قبل با «هما» ارتباط داشت و به منزلش رفت وآمد میکرد. خیلی برای جدایی او از «هما» جنگیدم، اما فقط پسرم را از محیط خانه دور کردم! اکنون وقتی پسرم سخن از ازدواج با او را برزبان میراند، همه وجودم میلرزد، چراکه میدانم این ازدواج فقط یک عاشقی هوس آلود است و فرجامی نخواهد داشت، اماای کاش …
با دستور سرهنگ محمد ولیان (رئیس کلانتری مصلای مشهد) بررسیهای روان شناختی و اقدامات مشاورهای درباره این ماجرا، به مشاوران زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.