مرد افغان که با وسوسه آزار دختر جوان به خانه وی رفته و او را به قتل رسانده بود به خاطر ناتوانی اولیای دم در پرداخت تفاضل دیه ۹ سال در زندان بلاتکلیف ماند.
وی از قضات دادگاه خواست تا با قرار وثیقه از زندان آزاد شود.
قتل دختر جوان در غیاب خانواده اش
رسیدگی به این پرونده از زمستان سال ۹۳ به دنبال کشته شدن دختر ۳۳ سالهای به نام سحر در خانه شان در جنوب تهران آغاز شد. با گزارش این قتل ماموران به خانه دختر جوان در خیابان فلاح رفتند و جسد که آثار کبودی روی آن نمایان بود و شواهد نشان میداد با پیچیده شدن شال دور گردنش خفه شده با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
برادر وی که شوکه بود به ماموران گفت: سالهاست من به همراه خواهر و مادرم در خانه مان زندگی میکنیم. روز چهارشنبه من و مادرم با هم به شهرستان رفتیم و خواهرم در خانه تنها ماند. اما وقتی صبح روز یکشنبه به خانه برگشتیم با جسد خواهرم روبه رو شدیم.
ردیابی شیطان
ماموران برای رازگشایی جنایت به تکاپو افتادند و در نخستین گام از تحقیقات به بررسی دوربین مداربسته ساختمان مجاور پرداختند. به این ترتیب فاش شد، مرد جوانی به نام رحمان که نگهبان خانهای نیمه ساز در مجاورت خانه قربانی بود همزمان با قتل سحر ناپدید شده است.
به این ترتیب ماموران به ردیابی وی پرداختند و او را که قصد داشت غیرقانونی از مرز تایباد از کشور خارج شود ردیابی و بازداشت کردند.
ادعای دروغین
وی پس از دستگیری به قتل سحر اعتراف کرد و گفت: من مدتی بود نگهبان یک ساختمان نیمه سازبودم. اتاق نگهبانی من به خانه سحر اشراف داشت و من همیشه آنها را میدیدم. آخرین بار وقتی متوجه شدم مادر و برادرش به مسافرت رفته اند فکر سرقت به سرم زد. من نیمه شب به آنجا رفتم تا سرقت کنم. اما دختر جوان مرا دید و من از ترس اینکه او مرا شناسایی کرده و به زودی مرا لو میدهد او را کشتم و فرار کردم.
وقتی پزشکی قانونی در گزارشی آثار کبودی روی بدن وی را تایید و اعلام کرد دختر جوان قبل از مرگ به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفته است احتمال آزار وی از سوی متهم قوت گرفت.
اعتراف به جنایت شیطانی
به این ترتیب رحمان بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و حقیقت را فاش کرد.
وی گفت: وقتی فهمیدم دختر جوان در خانه تنهاست، فکر شیطانی به ذهنم رسید. من به آنجا رفته بودم تا او را آزار دهم، اما او مقاومت کرد و من از ترسم او را کشتم.
به دنبال اعترافات نگهبان جوان، برای وی کیفرخواست صادر و پرونده اش به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
نخستین دادگاه
در آن جلسه اولیای دم درخواست قصاص را مطرح کردند و مادر سحر که اشک میریخت با اشاره به متهم گفت: او مردبی رحمانه دخترم را کشت. ۳ شبانه روز جسد دخترم در خانه مانده بود. او فکر شومی در سر داشت و، چون به نیت شومش نرسید دخترم را قربانی کرد. من به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستم و برای متهم درخواست قصاص دارم.
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من با قصد قبلی به خانه آنها نرفته بودم. به محض اینکه فهمیدم دختر جوان در خانه تنهاست فکر شیطانی به سرم زد و به آنجا رفتم. اما وقتی او مقاومت کرد از ترسم او را با ضربههای چاقو کشتم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و وی را به قصاص با پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم محکوم کردند.
بلاتکلیفی در زندان.
چون اولیای دم توان پرداخت تفاضل دیه را نداشتند دیگر پیگیر پرونده نشدند و رحمان بلاتکلیف در زندان ماند.
وی طی نامهای از قضات دادگاه کیفری یک استان تهران درخواست کمک کرد. وی در نامه اش نوشت: چند سال است در زندان مانده ام و از این وضعیت خسته شده ام. تقاضا دارم یا اولیای دم تفاضل دیه را پرداخت کنند و اعدام شوم و یا آزاد شوم. چون دیگر تحمل این وضعیت را ندارم.
در حالی که قضات دادگاه تقاضای تعیین تکلیف وی را پذیرفته بودند او در شعبه دهم دادگاه کیفری بار دیگر از خود دفاع کرد.
درخواست مادر قربانی از دادگاه
در ابتدای جلسه مادر قربانی روبه روی قضات ایستاد و گفت: تنها با قصاص قاتل دخترم آرام میشوم. از وقتی دخترم کشته شده یک شب آرام نخوابیده ام. زندگی ام نابود شده و فقط قصاص میخواهم، اما وضع مالی ما خوب نیست. شوهرم فوت شده و من به تنهایی توان پرداخت تفاضل دیه را ندارم. به همین خاطر از قضات میخواهم با پرداخت تفاضل دیه از صندوق بیت المال موافقت کنند تا قاتل دخترم قصاص شود.
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: قبول دارم مرتکب قتل شده ام، اما از این وضعیت خسته شده ام یا زودتر اعدامم کنید یا اجازه دهید از زندان آزاد شوم و به زندگی عادی ام برگردم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند وخواستند تا کارشناسان پزشکی قانونی درباره اینکه دختر جوان قبل از قتل مورد آزار قرار گرفته یا نه، اظهارنظر کنند. تا در این صورت متهم افغان علاوه بر قصاص به خاطر قتل، به خاطر آزار شیطانی به اعدام نیز محکوم شود.
اما کارشناسان پزشکی قانونی اعلام کردند، چون سه روز از قتل دختر جوان گذشته و جسد دچار فساد شده بود امکان اظهارنظر درباره این موضوع ممکن نیست. به این ترتیب و با این اظهارنظر قضات دادگاه مرد افغان را علاوه برقصاص به ۹۹ ضربه شلاق نیز محکوم کردند.
درخواست آزادی
در حالی که ۹ سال از این جنایت گذشته و رحمان دوره محکومیتش از جنبه عمومی جرم را پشت سر گذاشته بود بار دیگر نامهای به دادگاه نوشت و خواست تا با قرار وثیقه از زندان آزاد شود.
وی در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران حاضر شد و گفت: ۹ سال است که بلاتکلیف در زندان مانده ام. یکبار پای چوبه دار رفتم. اما اولیای دم یک ماه مهلت گرفتند تا تفاضل دیه را بپردازند. اما نتوانستند آن را بپردازد و من بلاتکلیف در زندان مانده ام. حالا که ۹ سال است در زندانم تقاضا دارم تا با قرار وثیقه آزاد شوم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا درباره این پرونده تصمیم گیری کنند.