بسیاری از زنان خانهدار، نگاه مثبت و تایید کنندهای درقبال کارهایی که انجام میدهند، دریافت نمیکنند. اعضای خانواده این اقدامات را جزء جدانشدنی و وظایف زنان خانهدار میدانند. بهگونهای که پس از مدتی این نوع رفتارها و نگاهها به زن خانه، باعث بروز آسیبهای روانی و مشکلات جسمانی برای او میشود.
انتظارات و وظایفی که برای زنان خانهدار بهعنوان یک همسر و مادر نمونه تعریف شده است، بار سنگین روانی را برای آنان بهدنبال دارد. متاسفانه در بین زنان خانهدار، افسردگی شایع شده است. احساس بیارزشی و عدم حمایت خانواده و دولت شاید از عمده دلایل آن باشد. با وجود اینکه زنان در منزل وظایف مهمی برای انجام دادن دارند اما به مرور زمان دچار احساس پوچی، سرخوردگی و بیارزشی میشوند. این زنان معمولا احساس میکنند هیچ علاقهای به انجام کارهای خانه ندارند و هیچ چیزی باعث ایجاد لذت و نشاط در آنها نمیشود. همچنین این افراد در طول روز دچار احساس ناراحتی و اندوه میشوند و بیدلیل شروع به گریه میکنند. یکی از عمدهترین چالشهایی که تولید افسردگی میکند، نداشتن هدف است. معمولا زنان خانهدار هدف خاصی را در زندگی دنبال نمیکنند و همین بیهدف بودن بسیار کسالتبار و ناراحت کننده است. این زنان باید زمان بیشتری را به خود اختصاص دهند و برای رهایی از افسردگی هدفی را برای خود تعیین کنند. آنان میتوانند با یک برنامهریزی دقیق و منظم، مسیر زندگی خود را تغییر دهند و ازحالت رخوت وکسالتآور خارج شوند. البته توجه واهمیت زنان خانهدار به خود، بیش ازهر موضوع دیگری دارای اهمیت است. آنان باید زمانهایی را به خود اختصاص دهند. استراحت، انجام کارهای ورزشی وهنری، گذراندن زمانی با دوستان و اقوام، راهکارهایی است که کمک زیادی به رفع این مسأله در بین زنان خانهدار میکند.