جولیت بوقوسیان، متخصص رفتارهای غذایی بیشتر درباره این موضوع توضیح میدهد. بوقوسیان در ۳۰ سال گذشته رابطه بین عادات غذایی، شخصیت و تمایلات رفتاری را مورد مطالعه قرار داده است. مشاهده عادات مربوط به غذا دریچهای را به لایههای پیچیده شخصیت فرد باز میکند. عادات غذایی ما نیز همگام با رشد شخصیت، رویدادهای عاطفی، بلوغ و تأثیرات محیطی و سلامتی به تکامل خود ادامه میدهد.
چه ارتباطی بین طعم و ژنتیک افراد وجود دارد؟
تحقیقات نشان میدهد که علوم اعصاب ارتباط بین شخصیت و ترجیحات طعم را حمایت میکند و بیشتر مربوط به جوانههای چشایی و جنبههای احساس دهان در مزه غذاست (مثلاً سوزش دهان بخاطر فلفل قرمز).
دکتر جان هیز، استاد علوم غذایی و مدیر مرکز ارزیابی حسی در کالج علوم کشاورزی پن استیت، میگوید: «یک تأثیر ژنتیکی پشت دلیل ترجیح دادن برخی غذاها بر سایرین وجود دارد. هم طبیعت و هم تربیت تعیین میکنند که دوست دارید چه بخورید. این عادات تغذیه ممکن است توسط والدین به شما منتقل شده باشد. این همان چیزی است که شما در کودکی میخوردید؛ بنابراین، ترکیب تجربه و یادگیری قبلی است، اما مستقیماً بیولوژیکی نیز میباشد.»
بنابراین، اگر غذاهای مورد علاقه شما گوشت و سیب زمینی است و در خانهای بزرگ شده اید که گوشت و سیب زمینی سرو میکنند، احتمالاً پیوندی بین آن وجود دارد.
تفاوتهای ژنتیکی نیز در این بین نقش دارند، زیرا ما انواع مختلفی از گیرندههای چشایی داریم. در واقع، انسان حدود ۲۵ ژن مختلف طعم تلخ دارد و در میان آنها انواع مختلفی وجود دارد که تعیین میکند آیا شما نسبت به طعمهای خاص بسیار حساس خواهید بود یا کمتر حساس خواهید بود. یعنی اینکه در بین طعم تلخی نیز افراد طیف مختلفی از طعم تلخ را ترجیح میدهند.
لازم است توضیح بدهیم که گیرندههای چشایی و ژنهای چشایی به هم مرتبط هستند، اما یکی نیستند؛ گیرنده یک پروتئین و ژن رشته DNA است که این پروتئین را کد میکند.
هیز میگوید: «گیرندهها را بهعنوان یک دستگاه و ژن را بهعنوان دستورالعملهایی برای ساخت آن دستگاه خاص در نظر بگیرید. اگر دستورالعملها را تغییر دهم، ممکن است دستگاه را به اندازهای تغییر دهم که عملکرد آن را تغییر دهم و در عین حال شکل کلی را حفظ کنم.»
هیز میگوید تفاوتهای ژنتیکی که بر ادراک طعم و بوی تأثیر میگذارند، مختص برخی از غذاها هستند، مانند تلخی گریپ فروت، یا صابونی بودن گشنیز و همچنین میتوانند مستقل از یکدیگر باشند.
با این حال، باید توجه داشت که یادگیری و قرار گرفتن در معرض این موارد همچنین میتواند بر بیزاری ذاتی از تلخی غلبه کند؛ به همین دلیل است که به گفته هیز، برخی از افراد از نوشیدن قهوه تلخ و یا آب گریپ فروت شیرین نشده لذت میبرند.
داشتن طعم خوب به چه معناست؟
طعم شیرین، شور، ترش، تلخ و خوش طعم معروف به «اومامی» پنج نوع مختلف طعم هستند و به طور گستردهای به این شکل شناخته میشوند و ترجیحات طعم و توانایی حس کردن هر یک، به تعداد جوانههای چشایی روی زبان بستگی دارد.
سه گروه مختلف وجود دارد:
۱) افرادی با ذائقه شدید: این افراد بیشترین میزان ذائقه را دارند و تمایل دارند که نسبت به غذاهای مختلف علاقه زیادی داشته باشند. این افراد گزارش میدهند که غذاهایی مانند کلم بروکلی، کلم، اسفناج، گریپ فروت و قهوه برای آنها طعم بسیار تلخی دارد. غذاهای تند «بیش از حد قوی» در نظر گرفته میشوند. این افراد طعمهای مختلف و شدیدی را در انواع مختلف غذا احساس میکنند.
۲) افراد بی ذائقه: نقطه مقابل افراد گزینه یک هستند. با کمترین تعداد جوانههای چشایی، غذاهای تند و شور را ترجیح میدهند، زیرا بیشتر غذاها به زبانشان ملایم است.
۳) مزههای متوسط: این افراد همه چیز را در سطح معمولی تجربه میکنند و حد وسط دو گروه بالا هستند.
رفتارهای غذایی و ویژگیهای شخصیتی
در این مرحله است که شخصیت بررسی میشود. بر اساس نظریه پنج ویژگی بزرگ شخصیتی، پنج عامل زیر تعیین کننده شخصیت افراد هستند:
برون گرایی: برون گرا/ پر انرژی
توافق پذیری: دوستانه / دلسوز
آماده برای کسب تجربه: مبتکر/ کنجکاو
وظیفه شناسی: کارآمد/سازمان یافته
روان رنجوری: حساس/عصبی
محققان بر این باورند که چندین مورد از این صفات با جنبههای مختلف رفتار غذایی مرتبط است.
به عنوان مثال، برونگراها بیشتر از درون گراها از غذاهایی که میخورند، احساس بیشتری میگیرند؛ و طبق تحقیقات، کسانی که آمادگی بیشتری برای کسب تجربه دارند، وعدههای بیشتری از میوهها و سبزیجات میخورند و در هفته کمتر به سراغ غذاهای ناسالم میروند. تصور این است که افرادی که مبتکر و کنجکاو هستند به تنوع نیاز دارند، بنابراین آنها برای امتحان کردن میوهها و سبزیجات جدید مشتاقتر هستند یا آنقدر شجاع هستند که غذاهایی را بخورند که قبلا دوست نداشتند.
مطالعات نشان داده است که ترجیحات طعم خاص را میتوان با ویژگیهای شخصیتی خاصی مرتبط کرد. به عنوان مثال، کسانی که جویای تازگی هستند، غذاهای شور را ترجیح میدهند، در حالی که کسانی که وابستگی بالایی به پاداش و تشویق دارند (یک ویژگی افراد برونگرا) تمایل زیادی به طعم شیرینی دارند.
پس منطقی است که افراد دارای سطوح بالای روان رنجوری (مضطرب و حساس) احتمالاً برای خوردن مواد غذایی ماجراجو نیستند و تنوع طلب نمیشوند.
همچنین مطالعات نشان میدهد که افراد احساساتی و ریسک پذیر تمایل به خوردن غذاهای تند بیشتری دارند.
بیزاری از غذا و شخصیتشناسی افراد
بیایید یک طرف دیگر ماجرا را هم بررسی کنیم! غذاهایی که دوست ندارید نیز میتوانند سرنخهایی را در مورد شخصیت شما آشکار کنند.
در واقع اگر از غذایی خاصی نفرت دارید این نشان دهنده این است که در چه مکانهایی سازش نمیکنید و همچنین میزان تعهد شما را زمانی که چیزی را دوست ندارید، نشان میدهد. به عنوان مثال، میتوانید بگویید «من از خردل متنفرم». اما اگر حتی به بطری خردل دست نزنید، یا ظروف خردل را نشویید، در واقع باوری را شکل میدهید که نشان میدهد تسلیم ناپذیر، وفادار و متعهد به یک موضوع هستید. از دیدگاه یک فردی که شما را میبیند، ممکن است سخت و خشک به نظر برسید، اگرچه ممکن است این را به عنوان اشتیاق و تعهد نیز بدانند.
منفورترین غذاها
بنابراین، راز غذاهایی که مردم کمتر دوست دارند چیست؟ بر اساس تحقیقات، خردل در صدر فهرست قرار دارد و به دنبال آن تربچه و پیاز.
هر سه طعم بسیار تند و خاصی دارند کسانی که از این غذاها متنفرند اغلب به دنبال تعادل هستند، از رویارویی با موضوعهای غیرمنتظره دوری میکنند و توسط افرادی با سبک شخصیتی تهاجمی بهم میریزند.