سید محمد هاشمی اصفهانی، استاد حوزه علمیه قم طی یاد داشتی که در اختیار جماران قرارداده، به قضیه درمانگاه قم پرداخت و نوشت:
در مورد فیلمی که از آن خانم توسط آن طلبه گرفته شده است، قبل از اظهار نظر شرعی بگویم که بهنظر بنده بهترین نوع پوشش چادر و استتار تمام بدن بهجز وجه و کفین است. این مطلب را عرض کردم تا کسی فکر نکند، سخن ما در دفاع از بدحجابی است.
اما حرکت آقای طلبه فکر میکنم منطبق باهیچیک از موازین شرعی نیست. زیرا:
تنها عنوانی که میتواند منطبق با این حرکت باشد، عنوان «نهی از منکر» است که فقهاء از جمله صاحب جواهر در جلد ٢٢ صفحه ٦٢٤ «جواهر» برای وجوب نهی از منکر و امر بهمعروف چهار شرط ذکر کردهاند که مورد عکاسی طلبه فاقد اکثر آنها (لولا الکل) میباشد:
۱. شناخت معروف و منکر از سوی آمرین بهمعروف و ناهین از منکر و علت آن را «عدم غلط کاری آمرین بهمعروف و منکرین از منکر» ذکر کردهاند. این شرط را مرحومین حلی، علامه، شهیدین، فاضل مقداد و غیرهم تصریح کردهاند.
۲. در انکار منکر احتمال تأثیر وجود داشته باشد (و لو غلب علی ظنه او علم انه لایوثر لم یجب بلا خلاف اجده فیه بل فی ظاهر المنهی الاجماع علیه). جواهر ص۶۲۷ج۲۲،
۳. فاعل منکر و تارک واجب اصرار بر ادامه و استمرار منکر داشته باشند، اما اگر آثار ترک منکر یا فعل واجب از آنان مشاهده و ظاهر بود نهی از منکر و امر به معروف ساقط میشود.
۴. بر نهی از منکر مفسدهای مترتب نباشد.
صاحب جواهر در این مورد اینگونه فرموده است: «فلو علم او ظن توجه الضرر الیه او الی ماله او الی عرضه او الی احد من المسلمین فیالحال او المآل سقط الوجوب بلا خلاف اجده فیه لنفی الضرر و الضرار و الحرج فیالدین وسهولة الملة و سماحتها و ارادةالله الیسر دون العسر» جواهر، ج٢٢ص٦٣٣-٦٣٤.
هرگونه ضرر مظنون و یا معلوم و خسارت و زیان مالی، عرضی به خود یا یکی از مسلمین در حال و آینده را موجب سقوط وجوب نهی از منکر دانسته است و به ادلّه نفی ضرر و ضرار و حرج در دین و سهولة آئین و سماحت آن و اینکه اراده خداوند بر یُسر، نه تنگی و عسر، تعلق گرفته؛ استدلال نموده است.
اگر هیچکدام از شرائط قبل بر فعل آقای طلبه انطباق نداشته باشد، قطعا شرط چهارم منطبق آنان است.
از همه اینها گذشته، برای نهی از منکر مراتب سه گانه قلب، زبان و ید ذکر شده است که با امکان نهی از منکر با مرتبه اول، نوبت به مرتبه دوم نمیرسد؛ و همینطور امکان نهی از منکر با مرتبه دوم نهی با مرتبه سوم جایز نیست. مضافا اینکه خود مراتب هم شدت و ضعف دارند.
صاحب جواهر در این مورد چنین میافزاید.
«وحینئذ فالمتجه الاقتصار فیهما علی اول مراتب الانکار بالقلب علی وجه یظهر للمامور والمنهی ذلک ثم المرتبة الاخری من الایسر فالایسر الی ان تنتهی مراتبه باقسام الهجر و تغیر الوجه ونحوهما فان لم یجد استعمل اللسان ایضا بمراتبه الایسر فالیسر فان لم یجد استعمل الید ایضا بمراتبها»: سزاوار است که در انکار به قلب به اولین مرتبه انکار با آن اکتفا شود؛ بهطوری که برای مأمور و منهی روشن شود، سپس به مرتبه بالاتر انکار قلبی بپردازد تا وقتی همه مراتب انکار با قلب (ازجدائی و تغییر چهره) تمام شود.
اگر این مرتبه نتیجه نداد، نوبت به مرتبه زبانی میرسد. با رعایت مراتب تذکر زبانی، اگر تذکر زبانی هم نتیجه نداشت به مرتبه آخر یدی و عملی میرسد که فعل این طلبه از مصادیق یدی و عملی است که مسبوق به دو مرتبه قلبی و لسانی است. ایشان ابتدا میبایست انکار قلبی را با تغییر چهره نشان میداد و سپس زبانی و در نهایت یدی نهی از منکر میکرد.
همه اینها در وقتی است که شرائط چهارگانه نهی از منکرجمع باشد. در غیر اینصورت وجوب آن ساقط میشود.