فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
ای که مهجوری عشاق روا میداری
عاشقان را ز بر خویش جدا میداری
تشنه بادیه را هم به زلالی دریاب
به امیدی که در این ره به خدا میداری
دل ببردی و بحل کردمتای جان لیکن
به از این دار نگاهش که مرا میداری
ساغر ما که حریفان دگر مینوشند
ما تحمل نکنیم ار تو روا میداری
ای مگس حضرت سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود میبری و زحمت ما میداری
تو به تقصیر خود افتادی از این در محروم
از که مینالی و فریاد چرا میداری
حافظ از پادشهان پایه به خدمت طلبند
سعی نابرده چه امید عطا میداری
شرح لغت: مهجوری: جدایی و دوری و مبتلاشدن به فراق.
۱- در رفتار و کردار خود متعادل باش و از این کار صرف نظر کن. زیرا از عواقب آن آگاه نمیباشی و بی جهت، عجله و شتاب داری. در حالی که هنوز مقدمات آن را فراهم نساخته ای. زیرا تا پایان راه، مسافتی طولانی وجود دارد. پس بهتر است از این فکر فعلاً صرف نظر کنی و آن را به موقعیت، زمان و مکان بهتر بسپاری که به نفع شماست.
۲- همه فکر میکنند که شما خیلی زرنگید و قصد فریب آنها را دارید و از ناراحتی آنها خرسند میشوید، علتش این است که مغرورانه باد در بادبان کشتی سخن خود میاندازید و حرف خود را گاهی توام با اغراق بیان میدارید. پس لازم است نسبت به این موضوع تجدید نظر کنید که زیان فراوانی خواهید دید.
مشکلی که برایت پیش آمده تقصیرش به گردن خودت است. بیهوده به دنبال مقصر نگرد و تقصیر را به گردن دیگران نینداز. آنچنان که باید تلاش نکردی، در نتیجه به مقصود مطلوب نرسیدی. پس شکوه و ناله بیهوده نکن و به جای آن به تلاشت اضافه کن، زیرا رنج نابرده گنج نخواهد برد.