۹ فروردین بود که نگهبان یکی از پارکهای مشهد به مردی مشکوک شد که یک دستگاه ماینر را باخود حمل میکرد. او بلافاصله موضوع را به نیروهای انتظامی گزارش داد وبدین ترتیب گروهی از افسران گشت نامحسوس با دستور سرگرد احسان سبکبار (رئیس کلانتری شفا) عازم اطراف میدان امام حسین (ع) شدند و مرد ۳۰ ساله را برای انجام تحقیقات به کلانتری هدایت کردند.
این مرد معتاد درباره ماجرای سرقت ماینر به افسران دایره تجسس گفت:آن را از منزلی در خیابان شهید سلامی برداشتم چرا که تصور میکردم متعلق به فردی به نام «ترکه» است که به همراه چند نفر دیگر از اعضای یک باند خرید و فروش نوزاد به منزلم هجوم آورده بودند تا نوزادم را بربایند!...
با این جمله حساس، اظهارات و ادعاهای معتاد ۳۰ ساله اهمیت ویژهای یافت و سرگردسبکبار برای بررسی موضوع وارد عمل شد. افسران دایره تجسس که حیرت زده به یکدیگر مینگریستند با توسل به شگردهای تخصصی از وی خواستند توضیحات بیشتری درباره باند معروف به «ترکه» را بازگو کند.
مردمعتاد که رسول نام دارد، به بیان ماجرای فروش نوزادش پرداخت و ادامه داد:مدتی قبل و درحالی که همسرباردارم درآرزوی تولد فرزندش بود با زنی به نام «آمنه» آشنا شد. آن زن ادعا میکرد با افرادی در ارتباط است و میتواند نوزادم را بعد از تولد به مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان بفروشد! به همین خاطر «آمنه» زنی به نام آرزو را به همسرم معرفی کرد که در منطقه خواجه ربیع مشهد سکونت داشت. هنوز حدود ۱۰ روز به تولد نوزاد باقی مانده بود که «آمنه» به دنبال همسرم آمد و مارا به منزل «آرزو» برد. طولی نکشید که آنها من و همسرم را به تهران انتقال دادند و درآن جا فردی معروف به «ترکه» ما را به یکی از استانهای غرب کشور برد تا همسرم دربیمارستانی زایمان کند که آنها تدارک دیده بودند!
خلاصه همسرم در بیمارستان شهرستان «س» بستری شد و اعضای باند همه هزینهها و مخارج بیمارستان را پرداختند که حدود ۱۳ میلیون تومان شد. آنها قصد داشتند به نام فرد دیگری و به صورت صوری برای نوزاد به دنیا آمده شناسنامه بگیرند و مبلغ ۱۰۰ میلیون تومان هم به ما پرداخت کنند، ولی دریک لحظه وقتی چشم من و همسرم به نوزاد افتاد، مهر او در قلبمان نشست و من از فروش او پشیمان شدم. این بود که اختلافی بین ما پیش آمد و من هم در یک فرصت مناسب به همراه همسر و فرزندم از چنگ آنها گریختیم و به مشهد بازگشتیم.
بیشتر از چند روز ازاین ماجرا سپری نشده بود که «ترکه» به همراه چند نفر دیگر به منزل ما در همت آباد مشهد هجوم آوردند و درحالی که سلاح نیز داشتند به دنبال من و همسرم میگشتند تا نوزادمان را با خودشان ببرند، اما خوشبختانه من و همسرم در منزل نبودیم و آنها به خواسته خودشان نرسیدند. وقتی این ماجرا را شنیدم به دنبال «ترکه» میگشتم که وارد خیابان شهید سلامی شدم و با تصور این که آن جا منزل اوست یک دستگاه ماینر را برداشتم و بیرون آمدم که بعد هم توسط نیروهای انتظامی دستگیر شدم.
با توجه به ادعاهای این مرد معتاد و اهمیت ماجرای خرید و فروش نوزادان با شگردهای فریبنده در مناطق دیگر کشور، بی درنگ سردار سرتیپ دوم احمد نگهبان (جانشین فرمانده انتظامی خراسان رضوی) دستورات ویژهای را برای ریشه یابی و پیگیری ادعاهای مرد معتاد صادر کرد تا این ماجرا زیر ذره بین تحقیقات و رصدهای اطلاعاتی پلیس مشهد قرارگیرد.
این گونه بود که گروه عملیاتی افسران دایره تجسس کلانتری شفا به سرپرستی سروان عمرانی (رئیس دایره تجسس) وبا هدایت و نظارت مستقیم رئیس کلانتری عازم خیابان شهید سلامی شدند، اما کسی در منزل حضور نداشت، اما با توجه به اهمیت موضوع، نیروهای انتظامی مراتب را به قاضی «صالح» (معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) اطلاع دادند و با کسب دستورات قضایی وارد منزل مذکور شدند. آنان در اولین مرحله از این عملیات ۹ دستگاه ماینر به همراه یک قبضه کلت شبه جنگی و دستگاه تقطیر مشروبات الکلی را کشف کردند و سپس در جست و جوی افراد مرتبط با اعضای این باند خرید و فروش نوزاد برآمدند. آنان سپس دریک عملیات دیگر موفق شدند زن جوانی به نام «آرزو» را نیز دستگیر کنند و به مقر انتظامی انتقال دهند.
درپی اعترافات اولیه متهمان، این پرونده با دستور مقام قضایی و برای بررسیهای بیشتر در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرارگرفت تا ادعاهای متهمان مورد کنکاشهای اطلاعاتی قرارگیرد.