ناسازگاری و اختلافات خانوادگی عروس و داماد نیشابوری روز به روز بیشتر میشد و مهر و عاطفه قلبی بین آنها رنگ میباخت تا حدی که خشم ودرگیری جایگزین عشق و محبت شد و سخن از طلاق و جدایی به میان آمد. حالا دیگر شکایتها در دستگاه قضایی زبرخان زیر ذره بین قضاوت قرار گرفته بود و دادخواستهای قانونی به ثبت میرسید. واسطه گری اطرافیان نیز فایدهای نداشت.
آن روز هم پدر عروس شکایتی را با عنوان ضرب وجرح دخترش، در شعبه دادیاری مطرح کرده بود و ادعا میکرد که داماد جوان عروس را کتک زده است. این در حالی بود که خانواده داماد هم برای حل اختلافات آنها وارد عمل شدند و به منزل پدر «علی-ق» (داماد) رفتند. دراین میان، اما عروس، قصد داشت با حکم قانون تکلیف جهیزیه اش را مشخص کند که ناگهان گفتگوها رنگ مشاجره گرفت و خشم و غضب چهرهها را برافروخت. طولی نکشید که نزاعی خونبار رقم خورد و چاقو و قمه از غلاف بیرون آمد. عدهای جیغ میکشیدند و افرادی قصد جلوگیری از نزاعی وحشتناک را داشتند وتعدادی هم به سوی یکدیگر هجوم بردند به طوری که صحنهای از وحشت و خون را به نمایش گذاشتند.
دراثنای این درگیری هولناک بود که داماد جوان تیغ کشید و به سوی «علی اصغر-م» (عموی عروس) روانه کرد. او دو ضربه وحشتناک بر پیکر وی فرود آورد و سپس به بیرون از حیاط دوید و «ابوالقاسم-م» را نیز هدف خشم خود قرارداد و او را هم به خون آغشته کرد. دقایقی بعد با اشک و صدای ناله و فریادهای زنان، این نزاع خونبار در حالی فروکش کرد که «علی اصغر-م» بر اثر عوارض ناشی از اصابت تیغه چاقو جان سپرد و داماد جوان هم به مشهد گریخت، ولی بستگان او که از جریان نزاع مرگبار مطلع شده بودند، او را به بهانههایی به منزلشان راه ندادند و او شب ۱۴ مرداد سال ۱۳۹۹ را درخیابانهای مشهد سپری کرد، اما داماد جوان درحالی که همچنان با وجدان خود درگیر بود و میدانست که ماجرای طلاق با مُهر خون حکایت وحشتناکی دارد روز بعد به نیشابور بازگشت و خود را تسلیم قانون کرد.
این درحالی بود که تعدادی از عوامل این نزاع مرگبار نیز با دستورات ویژه قضایی دستگیر و روانه بازداشتگاه شده بودند.
با اعتراف «علی-ق» به ارتکاب جنایت، ماجرای این پرونده جنایی در دادسرای عمومی و انقلاب مورد رسیدگی قرارگرفت و با انجام تحقیقات میدانی گستردهای از متهمان، ریشه یابی جنایت مذکور با دقت خاص قضایی آغاز شد. مدتی بعد و پس از تکمیل تحقیقات و همچنین بازسازی صحنه قتل، برخی از متهمان با صدور قرارقانونی آزاد شدند، اما مهر بازداشت موقت بر آخرین برگ پرونده متهم به قتل جا خوش کرد تا این که این پرونده با صدور کیفرخواست به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد.
طولی نکشید که جلسات محاکمه به ریاست قاضی هادی دنیادیده درترازوی عدالت نمایان شد و داماد جوان به اتهام قتل عمدی عموی عروس پای میز قضاوت قرارگرفت. او در تشریح جزئیات این حادثه وحشتناک گفت:۵ نفر از خانواده عروس کسانی بودند که به منزل پدرم حمله کردند. در واقع آنها برای صلح و سازش بین من وهمسرم (پریسا) آمده بودند، ولی تنها هاشم (مردمیان سال) به آشتی ما توجه داشت و بقیه آنها سنگ میزدند. وقتی «هاشم» به خانه پدرم آمد ابتدا مادرم در حیاط را گشود و ما به درون خانه آمدیم که ناگهان «علی اصغر» در را هل داد و دست مادرم را کشید که او را به بیرون ببرد. من هم با چاقو آمدم که «هاشم» جلوی مرا گرفت، ولی من که خشمگین بودم او را به کناری پرت کردم و در بیرون از خانه ضربهای به ابوالقاسم زدم که میلگرد در دست داشت البته ابتدا او با میلگرد ضربهای به پای چپ من زد و زنها هم سنگ پرانی میکردند. در همین حال به سمت در خانه فرارکردم و علی اصغر را دیدم که همچنان قصد داشت مادرم را از خانه بیرون بکشد. با آن که او هم قمه داشت، ولی من دو ضربه چاقو به سینه و شکمش زدم ...
دراین هنگام رئیس دادگاه پرسید:علی اصغر (مقتول) با چه هدفی دست مادرت را گرفته و او را بیرون میکشید؟ که متهم پاسخ داد:نمی دانم!
سپس قاضی دنیا دیده سوال کرد:بعد ازآن که ضرباتی رابه علی اصغر و ابوالقاسم زدی چه کردی؟ متهم گفت:پدرم مرا با خودروی نیسان به جاده رساند و از آن جا به مشهد گریختم، ولی چون پلیس در تعقیبم بود عموهایم مرا به خانه راه ندادند. شب را درخیابانهای مشهد خوابیدم و روز بعد به شهرستان بازگشتم!
برادر متهم نیز در شرح این ماجرا به قضات با تجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی گفت:برادرم با خانواده همسرش مشکل داشت. آن روز به دادگستری آمده بودیم تا آنها را آشتی بدهیم که نتیجهای نداشت، ولی خانواده همسر برادرم به منزل پدرم رفته بودند که دعوا شد. دراین هنگام قاضی دادگاه پرسید شما که نقشی در نزاع نداشتید چرا فرارکردید؟ برادر متهم پاسخ داد:چون ترسیده بودم!
درادامه جلسات رسیدگی به این پرونده جنایی، پدر متهم به قتل نیز در جایگاه متهمان قرارگرفت و در تشریح این جنایت هولناک به قضات دادگاه گفت:۳ روز بود که التماس میکردم آشتی کنید و دعوا را کنار بگذارید. همان روز حادثه پسرم به خاطر شکایت پدر زنش جلسه دادگاه داشتند که پدر زنش با او درگیر شد. البته از قبل هم با یکدیگر دعوا کرده بودند. ما هم رفتیم که موضوع را حل وفصل کنیم. از کلانتری که خارج شدیم به آنها گفتم به خانه من بیایید که آشتی کنیم. چندبار به یکی از عموهای عروس گفتم که برادرانت را از این جا ببر! دردسر میشود. خلاصه بعد از چند بار درگیری بالاخره آنها به خانه ما آمدند که درگیری با چوب و قمه شروع شد...
پس از آن که همه متهمان این پرونده یک به یک از اتهامات خود دفاع کردند و متهم به قتل هم مدعی بود که از خود در برابر هجوم طرفهای مقابل دفاع کرده است، قضات دادگاه به شور نشستند و سپس رای خود را درباره این پرونده جنایی درحالی صادر کردند که مستندات دقیق حقوقی و قضایی پشتوانه رای قاطع آنان بود. بنابر حکم قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی که به امضای قاضی هادی دنیا دیده (رئیس) وقاضی علی روحانی نژاد (مستشار) رسیده است: «علی-ق» به اتهام قتل «علی اصغر-م» و ایراد جرح عمدی نسبت به «ابوالقاسم-م» به قصاص نفس، پرداخت دیه وتحمل ۴ سال زندان و دیگر متهمان پرونده نیز به دلیل شرکت در نزاع دسته جمعی منجر به قتل، به تحمل زندانهای طولانی محکوم شدند.
این گزارش حاکی است با اعتراض متهمان به رای صادرشده از سوی دادگاه، این پرونده به شعبه هفتم دیوان عالی کشور ارسال شد و دوباره مورد بررسیهای دقیق قضایی قرارگرفت، اما قضات سپید موی دیوان عالی کشور که کوله باری از تجربه قضایی را به دوش میکشند پس از انجام بررسیهای موشکافانه و مطالعه سطر به سطر اوراق این پرونده جنایی، بر حکم بی نقص قضات شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی مهر تایید زدند و بدین ترتیب داماد قاتل در حالی دریک قدمی چوبه دار قرارگرفت که ماجرای طلاق با خون مُهر شد.