در جریان کودتایی که در سال ۱۹۷۶ اتفاق افتاد، یک دیکتاتوری نظامی مورد حمایت آمریکا در کشور آرژانتین بر سر کار آمد که در طی دوران قدرتش سرکوب شدید و وحشیانهای را نسبت به مخالفانش اعمال کرد. کارنامۀ این دیکتاتوری نظامی پر از شکنجه، آدمربایی، قتل و ارعاب بود. بعد از شکست در جنگ با انگلستان بر سر جزایر فالکلند، این دیکتاتوری به تدریج قدرتش را از دست داد و در سال ۱۹۸۳ به کلی فروپاشید. در سال ۱۹۸۵ ژنرالهایی که رهبری این رژیم دیکتاتوری را به عهده داشتند، به عنوان متهم در محضر دادگاه قرار گرفتند. فیلم «آرژانتین ۱۹۸۵» روایتی از ماجرای این دادگاه است.
این فیلم روایتی نسبتا دقیق از ماجرا را ارائه میدهد و البته طبیعتا عناصری دراماتیک نیز به آن اضافه کرده است. شخصیت اصلی فیلم دادستانی به اسم خولیو استراسرا است که وظیفۀ اقامۀ دعوی علیه متهمان را به عهده دارد. خولیو آدم شکاک و خیلی ملاحظهکاری است که دائم از اینکه مبادا برایش پاپوش درست کنند میترسد؛ اما او در عین حال آدم ایدئالگرایی است که میخواهد کار درست را انجام بدهد. ریکاردو دارین با بازی درخشان خودش پیوند باورپذیری بین این دو جنبۀ شخصیت خولیو ایجاد کرده و یک لایۀ ظریف طنز به فیلم اضافه کرده است.
خولیو به همراه دستیار جوانش باید در طی مدت کوتاهی مدارک کافی از جنایات این ۹ افسر ارشد نظامی فراهم کنند تا بتوانند آنها را به زندان بفرستند. اما این اصلا مسیر راحتی نیست. خیلیها به خاطر ارتباطاتی که با دیکتاتوری نظامی داشتهاند نمیخواهند با آنها همکاری کنند و خیلیها از عواقب این کار میترسند. علاوه بر این، دائما تهدیداتی هم علیه دادستان و دستیارش صورت میگیرد. تنها چند جوان بیتجربه حاضر میشوند برای جمع کردن مدارک به آنها کمک کنند؛ مدارکی که پرده از جنایات هولناک رژیم دیکتاتوری برمیدارند.
فیلم «آرژانتین ۱۹۸۵» با وجود زمان بیش از دو ساعتهاش روایت پرکششی دارد که احساسات مختلفی مثل شادی و اضطراب و اندوه را همزمان به مخاطب القا میکند؛ این فیلم با لبخند آغاز میشود و با اشک شوق به پایان میرسد. صحنۀ سخنرانی نهایی خولیو در دادگاه نقطۀ اوج فیلم است؛ بخصوص عبارت پایانی او که میگوید: «عالیجناب! دوباره هرگز!» این لحظهای است که نه فقط حاضران در دادگاه بلکه بیننده را هم به شوق میآورد.
همه چیز در این فیلم درست و به اندازه است. آنچه در یک حکومت سرکوبگر میگذرد به خوبی از لابلای گزارشها و مصاحبههای قربانیان خودش را نشان میدهد؛ از شکنجۀ زنان باردار گرفته تا ربودن جوانانی که خانوادههایشان دیگر هرگز آنها را ندیدند. اما همۀ اینها به شکلی در فیلم ارائه میشود که آزاردهنده و زجرآور نیست.
«آرژانتین ۱۹۸۵» فیلم ساده و سرراستی است و داستان پیچیده و عجیبی ندارد، اما روایت خودش را از یکی از مهمترین دادگاههای تاریخ آرژانتین به شکلی بسیار هنرمندانه و جذاب به مخاطب ارائه کرده است.
آرژانتین 1985 صحنه به صحنه توسط ریکاردو دارین(در نقش خولیو استراسرا دادستان عمومی آرژانتین) پیش میرود که بدون شک بهترین نقشآفرینی او تا اینجا و طی فعالیت حرفهای وی محسوب میشود. او قادر است وضعیت خود را در یک چشم بر هم زدن از کمدی استعاری به تنش دراماتیک تغییر دهد.در نقش خولیو استراسرا او فوقالعاده و چشمگیراست. اما خود استراسرا نیز به شکلی که در این فیلم به نمایش در آمده چشمگیر است. او با سخنرانی میخکوبکننده خود نه تنها به عنوان یک وکیل بلکه به عنوان یک انسان به پتانسل وجودی خود میرسد. بیش از 800 نفر روایتهای خود را طی یک محاکمه پنج ماهه بیان کردند. میتره صحنههای جذابی که این شاهدان را نشان میدهد در محل واقعی دادگاهی که محاکمه در آن انجام گرفته بود فیلمبرداری کرده که حس و حالی ملموس و باورپذیر به فیلم بخشیده است.
اغلب بازیگران و گروه ساخت فیلم و همچنین بسیاری از مخاطبان طی این صحنهها گریه کردند.در عالم واقع این محاکمه از تلویزیون پخش شد و آرژانتینیها هر شب این روایتها را دنبال میکردند. پخش تلویزیونی این محاکمه نظر مردم را عوض کرد. سخنرانی استراسرا نقطه عطفی در فیلم و در تاریخ سیاسی آرژانتین به شمار میرود. این فقط درخواست عدالت برای قربانیان حکومت نظامی نیست، اگرچه قطعاً همینطور است. نه تنها بر روی دیکتاتوری خط بطلان میکشد و خواهان دموکراسی برای آرژانتین است بلکه قطعا همینطور است. در صدر همه اینها یک اعلامیه جسورانه برای حقوق بشر در هر جا و هر مکان است. در عین حال یک سینمای درخشان هم هست.