یک سال قبل صاحب ساختمانی در تهران با پلیس تماس گرفت و خبر داد یکی از کارگرانش در اتاقک نگهبانی کشته شده است. با حضور ماموران در محل و آغاز تحقیقات، جسد به دستور بازپرس پرونده به پزشکی قانونی منتقل شد و بررسیهای بعدی ادامه پیدا کرد.
صاحب ساختمان به ماموران گفت: من در حال ساخت این ساختمان نیمهکاره هستم و دو کارگر من همیشه برای نگهبانی در این محل میماندند. صبح امروز برای سرکشی به ساختمان آمدم و دیدم در کانکس نگهبانی بسته است. قفل در را شکستم و وارد شدم و با جسد یکی از کارگران به نام محمد مواجه شدم. از آنجا که میثم کارگر دیگرم که شب در کانکس میماند نیست، فکر میکنم او در جریان مرگ محمد باشد.
به این ترتیب تحقیقات ماموران ادامه پیدا کرد و میثم بازداشت شد. او به پلیس گفت: من و محمد سر موضوعی با هم جروبحث کردیم و من از شدت عصبانیت نتوانستم خودم را کنترل کنم و او را زدم. بعد هم فرار کردم.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
فرزندان مقتول در جلسه رسیدگی برای عامل قتل پدرشان درخواست قصاص کردند. سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من و محمد چند ماه بود که در اتاقک نگهبانی میخوابیدیم. ما هیچ مشکلی با هم نداشتیم. زمان حادثه محمد شوخی نابجایی با من کرد. عصبانی شدم و به او گفتم از اتاقک بیرون برود. سر این موضوع جروبحث کردیم و او را زدم. قصد کشتن محمد را نداشتم. محمد به سمتم حمله کرد تا مرا بزند. من هم برای نجات خودم او را زدم. از فرزندانش به خاطر اتفاقی که افتاده است معذرت میخواهم.
با پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و میثم را به اتهام قتل به قصاص محکوم کردند.