۲۷سال پیش لورنا رامیرز، دختر ۳سالهاش به نام جوانا را به پارکی در مکزیکوسیتی برده بود، اما یک لحظه غفلت کافی بود تا دختر ۳سالهاش ربوده شود.
آن روز زوج جوانی که در پارک حضور داشتند با مشاهده دختربچه ۳ساله به کمین نشستند و زمانی که متوجه شدند مادر دختربچه برای لحظاتی او را تنها گذاشته او را با خود بردند.
مادر جوانا وقتی متوجه ناپدیدشدن دخترش شد، همهجا را بهدنبال او گشت، اما اثری از وی پیدا نکرد. از آن روز به بعد، مادر جوانا حتی یک لحظه هم از فکر دختر گمشدهاش خارج نشد. با گذشت سالها او همچنان امیدوار بود که روزی دخترش را دوباره ببیند و در همه این سالها در روز تولد دخترش، برایش کیک میگرفت و شمع روشن و دعا میکرد که روزی دوباره دختر گمشدهاش را ببیند.
از سوی دیگر، زوجی که دختربچه ۳ساله را ربوده بودند او را به خانهشان در شهر دیگری بردند، اسم جدیدی برایش انتخاب کردند و همانند فرزند خودشان از او نگهداری میکردند. با این حال جوانا که با گذشت سالها به دختری جوان بدل شده بود، همیشه در دلش احساس میکرد که خانواده واقعیاش افراد دیگری هستند، اما از اینکه وی در کودکی ربوده شده بود، چیزی نمیدانست. درحالیکه جوانا ازدواج کرده و مادر ۲فرزند شده بود تصمیم گرفت برای پیداکردن خانواده واقعیاش تلاش کند. او شروع به جستوجو در سایتهای مربوط به افراد گمشده کرد و در نهایت به عکسی رسید که شگفت زدهاش کرد؛ عکس دختری که در ۳سالگی گم شده بود. عکس شباهت زیادی به یکی از فرزندان جوانا داشت.