علیرضا پناهیان، واعظ پرحاشیه اصولگرا در هفته جاری در مرکز توجه قرار گرفته بود. او مثل همیشه با ادبیاتی تند از بگیر و ببند سخن گفته و خواستار برخورد با رسانه ها شده است. تا اینجای کار حرف پناهیان نه عجیب است و نه دور از ذهن اما وقتی بدانیم مخاطب اظهارات پناهیان روزنامه کیهان بوده، پرونده جدیدی باز می شود.
پناهیان و کیهان نام های پر تکرار در «یک جریان» بودند، از دشمنی دیرین با جریان اصلاحات و منتقدان سرسخت دولت روحانی وظریف و برجام تا مدافعان فیلترینگ و سخت گیری در مورد حجاب.
پناهیان و کیهان همصدا و همپا حرکت می کردند. پناهیان روی منبر شمایل آنتی ظریف بود و برجام گریزی را ترویج می کرد و کیهان در مقاله و سرمقاله صحبت او را با صدای دیگر نقل می کرد. کیهان فریاد واویلا در مورد وضعیت حجاب سر می داد و پناهیان تجمعات علیه «بی حجابی» را هدایت میکرد.
بازی روزگار است یا چرخش پناهیان، حالا ورق برگشته است. علیرضا پناهیانی که در سال ۱۳۹۲ همراه با سعید جلیلی به حوزه محل رای گیری رفت و در ایام انتخابات و قبل از آن، با دست بر سینه مقابل محمدتقی مصباح یزدی می ایستاد، حالا در تابستان ۱۴۰۳ پشت به سعیدجلیلی کرده و به رقیب درون جریانی او یعنی محمدباقر قالیباف چراغ سبز نشان می دهد. برایش ویدئویی ضبط و در حمایتش سخنرانی کرد.
حال و احوال پناهیان بعد از انتخابات و شکست سعیدجلیلی مقابل مسعود پزشکیان نیز دیدنی است؛ مقابل پزشکیان و قالیباف وعظ می کند و از رییس مجلس می خواهد تا با دوقطبی سازی کیهان برخورد کند. با همان لحن و صدایی که بر سر مجلس دهم فریاد زد و گفت شفافیت آراء را تصویب کن، خطاب به قالیباف می خواهد تا با کیهان برخورد کند و « در این روزنامه» را ببندد.
کیهان هم تیغی تیزش را اینبار از روی اصلاح طلبان و رسانه هایشان برداشت و روی پناهیان گذاشت؛ اول یادآوری کرد که زمانی که در تابستان سال ۱۳۹۹ با انتشار اسنادی توسط یاشار سلطانی درباره پناهیان موضوع املاک او در مرکز توجه قرار گرفته بود، از او حمایت کرده و بعد هم با ادله ای خطاب به پناهیان نوشت که دو قطبی سازی را نباید با مطالبه گری اشتباه کرد و در نهایت هم گفت که نظر پناهیان مهم نیست!
فارغ از زد و خورد رسانه ای بین کیهان و پناهیان اما چه شد که چگونه خطیب پرحاشیه اصولگرایان که رفیق شفیق کیهان و جبهه پایداری و جلیلیون بود از آن ها فاصله گرفته و به نقد آن ها زبان گشوده و حالا به زیر تیغ کیهان رفته است؟ وقتی از علیرضا پناهیان یاد می کنیم کدام چهره را باید جدی گرفت؛ پناهیانی که دو دهه بر منبر خود دو قطبی سازی می کرد یا پناهیانی که در هیات آل یاسین به ائتلاف قالیباف-پزشکیان چراغ سبز نشان می دهد؟
مرور اظهارات و ادبیات علیرضا پناهیان در بیش از یک دهه گذشته نشان میدهد او در طیف تندرو اصولگرا قرار داشته است. اگر نام پناهیان را در فضای مجازی و اینترنت جستجو کنید، اظهارنظر درباره هر موضوعی را از او می خوانید؛ از انتخابات و برجام و حجاب تا فیلم و سریال و مباحث خانواده وموضوعات اقتصادی و مدیریتی. بن مایه تمام واکنش ها هم به ریشه های فکری جریان پایداری باز می گردد. اگرچه او تاکید دارد که هرگز عضو هیچ حزب و گروهی نبوده اما نمی توان تطابق اظهاراتش با مواضع جبهه پایداری و ریشه افکارش در دیدگاه های مصباح یزدی را منکر شد.
حمایت بی دریغ اش از سعید جلیلی در سال ۱۳۹۲ که کاندیدای جریان اصولگرا نبود و به عنوان نور دیده مصباح یزدی و گزینه اصلح جبهه پایداری وارد میدان رقابت شد هم که جای خود دارد.
اگرچه او طی سالهای اخیر سمتهای مختلفی از« نایب رییسی قرارگاه عمار تا هیات امنای دانشگاه هنر» را در کارنامه خود ثبت کرده؛ اما رجا نیوز در گزارشی او را در میان «۴۰دانشآموز، محرم و همراه سیاسی» نزدیک به رهبر ایدئولوژیک محمدتقی مصباحیزدی قرار داده است.
پناهیان از چهره های«گردان حبیب» است که در سال های بعد از جنگ از مریدان مصباح یزدی شد. او در آن سال ها روحانی کم سن و سالی بود که بعدها در گفت و گویی درباره حضورش در این گردان گفته است که «در ابتدا جرئت و جسارت روضه خواندن در جمع هم گردانیهایش را نداشته است» اگرچه بعدها صدای بلندی روی منبر داشت. خودش مدعی است که در همان ایام جوانی و با ۱۶ سال سن به همراه احمد متوسلیان نقش مهمی در تاسیس حلقه اولیه «حزب الله لبنان» داشته است، اگرچه وقتی در سال ۱۳۹۲ این ادعا را مطرح کرد، عابدین وحیدزاده یکی از اعضای سپاه پاسداران با ارسال مطلبی به پایگاه خبری انتخاب موضوع را رد و در نوشتاری تاکید کرد:« تعبیر «من با احمد متوسلیان ....» انصافا دور از حقیقت است. احتمال دارد این تعابیر سهوا توسط خبرنگار به کار رفته و ایشان به این غلظت از حضورشان در سوریه سخن نگفته باشند. ولی پیش از این هم متاسفانه مسئولیتهای غیر واقعی به ایشان منتسب شده و ایشان سکوت کرده و در اصلاح آن اقدامی نکردهاند».
دهه ۷۰ برای پناهیان سال های منبرهای تند و آتشین بود، سال های تاختن بر دولت اصلاحات و چهره های نزدیک به این جریان. همین سخنرانی ها بود که پناهیان را در زمره منبری های محبوب مصباح یزدی و جریان پایداری قرار داد.
در سال های اخیر یکی از چهره های حاضر در جریان حمله به بیت آیت الله منتظری مدعی شد که پناهیان بر روی منبر با سخنرانی و تحریک مستعمین، نقش مهمی در ساماندهی فکری برای این حمله داشته است. این اظهارات و ادعاها البته هرگز با هیچ واکنشی اعم از تایید و تکذیب از جانب پناهیان همراه و در عین حال مستندی نیز در اینباره ارائه نشد.
پناهیان نیز همانند بسیاری از وعاظ اصولگرا در سال ۱۳۸۸ روی منبر خودی نشان داد و اوج گرفت. وقتی فریاد برآورد که به حکم اسلام، سران فتنه مفسد فیالارض هستند و حکم قیام علیه حکومت اسلامی اعدام است و این حکم باید اجرا شود.
بعدها هم بارها به دلیل سخنرانی هایش در مرکز توجه قرار گرفت؛ در شهریور ۹۸ مجلس دهم را ۹۸ خطاب قرار داد که «آی مجلس شورای اسلامی آدم باش! کی به شما حق داده شفاف رای ندهی؟».
شهریور سال ۱۳۹۹ انتشار خبری مبنی بر ملک میلیاردی علیرضا پناهیان با واکنشهای گسترده همراه شد. عدهای بر او تاختند و متهمش کردند به شراکت با فلان سوپر میلیاردر معروف و سند ملکش در سعادتآباد را منتشر کردند و ...؛ خود پناهیان نیز در مقام دفاع برآمد و گفت که چنان وضع مالی بدی دارد که اگر شرح دهد، برایش اعانه جمع خواهد شد و مدعی شد که با هدایای دوستانش روزگار میگذراند.
در انتخابات سال ۱۴۰۰ هم برای ابراهیم رئیسی سنگ تمام گذاشت و حمایت تمام قدش تا پایان عمر این دولت برقر بود حتی در دفاع از همسر رییسی با طعنه خطاب به همسر روحانی گفت:«آیا همسر حسن روحانی این تعداد کتاب که همسر رئیسی نوشته را تاکنون خوانده است؟».
در یک دهه گذشته تعداد سخنرانی های پناهیان در حمله به حسن روحانی، محمدجواد ظریف و برجام از شمارش خارج است. او صدای رسای پایداری ها و طیف سخت جریان راست بود که چرخش اش در انتخابات چهاردهم نشان می دهد پناهیان علاوه بر توان فریاد زدن بر منبر ، همزمان با چرخش روزگار قدرت چرخش قابل توجهی دارد.
وقتی در تیرماه سال جاری از سعیدجلیلی فاصله گرفت و حامی قالیباف شد، مشخص بود که تصمیم دارد راهش را از جلیلون پایداری ها جدا کند. در باطن پناهیان چه می گذرد برای هیچ کس مشخص نیست ، در ظاهر اما او دیگر نمی خواهد منبری حامی جلیلیون و پایداری ها باشد و در طی این مسیر هراسی از تاختن بر کیهان هم ندارد.
پناهیان شاید مثل بسیاری دیگر از چهره ها بر اساس هزار و یک دلیل میخواهد ارتباط خوبی با روسای فعلی دولت و مجلس برقرار کند. در کنار این مساله نیز شاید سربرآوردن نئوپایداری ها نیز در منتهاالیه راست جریان اصولگرایی او را به فکر کوچ از این زاویه اردوگاه اصولگرایان انداخته است.
هر نیتی پشت این ماجرا است، علیرضا پناهیان در حال یک پوست اندازی و شورش علیه نسخه قدیمی خود است. بحث منفعت در میان است یا آش پایداری ها و جلیلیون این اندازه شور شده که پناهیان از منتقدان کابینه پزشکیان گله می کند؟
پاسخ به این سوال روشن نیست، برخلاف گذشته پناهیان که به اندازه ای مملو از اظهارات و حرف ها و عملکردهای عجیب است که با یک چراغ راهنما برای چرخیدن به سمت دیگر نه فراموش می شود و نه پاک.