انگیزه این کار در ۱۳ سالگی و زمانی که در تایلند بزرگ میشد در او شکل گرفت. پدرش به او یک اسکلت موش داد و این اسکلت به جای اینکه برای او ترسناک،عجیب یا ناخوشایند باشد، اشتیاق او را برانگیخت و با گذشت زمان او شروع به جمعآوری اسکلت حیوانات کرد.
او در ۱۸ سالگی به نیویورک نقل مکان کرد و در پارسونز رشته طراحی محصول را خواند و شرکت JonsBones را به عنوان شرکتی برای تجارت اسکلت حیوانات راهاندازی کرد. تا اینکه یکبار به مغازه عجیب و غریب Obscura Antiques and Oddities(عتیقهجات و چیزهای مبهم و عجیب و غریب) رفت و در یکی از قفسههای آنجا جمجمه یک انسان را دید، و از آنجا به جمعآوری استخوانهای انسان علاقهمند شد. مایک زون، مالک آن مغازه توضیح داد که این استخوان از بقایای بخش استخوانشناسی مربوط به رشتههای پزشکی آمده است.
شرکت جونز بونز اکنون هشت کارمند، نیم میلیون دنبال کننده و بیش از ۲۲ میلیون لایک در تیکتاک، جایی که فری ویدئوهای مربوط به موضوع مورد علاقه خود یعنی تجارت استخوانهای پزشکی را پست میکند، دارد. او در جواب به سوالات فالوئرهایش در ویدئویی به منبع تامین این استخوان میپردازد و میگوید که دانشجویان پزشکی آنها را از شرکتهای تامین وسایل پزشکی خریدهاند و در این ویدئو به جعبهای چوبی پر از استخوان اشاره میکند که بر روی آن برچسب “Millikin & Lawley” خورده است. تا دهه ۱۹۸۰ این امری رایج بود که دانشجویان برای مطالعه آناتومی بدن، اسکلت خریداری کنند.