صیغه شدن مدیر شرکت شدن برای زن نظافتچی گران تمام شد! ماجرا لو رفت!

نیلوفر سال‌ها در یک شرکت نظافتچی بود. او که زنی جوان است یک سال قبل شرکت را ترک کرد و حالا به رابطه با یکی از مسئولان شرکت متهم شده است.
صیغه شدن مدیر شرکت شدن برای زن نظافتچی گران تمام شد! ماجرا لو رفت!
کد خبر : ۷۸۶۹۲

زن جوانی که با یکی از مدیران شرکت محل کارش پنهانی ازدواج کرده اتهام رابطه نامشروع را انکار می‌کند.

نیلوفر سال‌ها در یک شرکت نظافتچی بود. او که زنی جوان است یک سال قبل شرکت را ترک کرد و حالا به رابطه با یکی از مسئولان شرکت متهم شده است.

نیلوفر که یک فرزند نوجوان دارد از زندگی‌اش برای سایت جنایی می‌گوید:

شوهرم کتکم می‌زند، از او متنفرم

*چرا تصمیم گرفتی نظافتچی شوی؟

کار دیگری پیدا نکردم. شوهرم ترکم کرده بود، پدر و مادرم هم کمکی به من نکردند. آنها گفتند تو باعث آبروریزی ما شدی و این‌طور شد که تصمیم گرفتم در یک شرکت مشغول به کار شوم. وقتی کارم را شروع کردم ۲۵ ساله بودم و یک پسر ۲ ساله داشتم. مجبور بودم کار کنم.

*چند سال در آن شرکت کار کردی؟

۱۰ سال کار کردم و پارسال مجبور شدم استعفا بدهم.

*چرا مجبور به استعفا شدی؟

چون مدیر شرکت گفت دیگر نمی‌تواند حاشیه‌هایی را که درست شده تحمل کند. همسر یکی از مدیران شرکت یک روز آمد و گفت که من با شوهرش رابطه دارم.
*قبول داری رابطه داشتی؟

من زن صیغه‌ای او بودم. چون خانم همیشه خارج از کشور بود، مدیر شرکت هم به من پیشنهاد ازدواج داد. من سال‌ها تنها زندگی کرده بودم. صیغه او شدم و بعد هم مرد به من دل بست، بیشتر روز‌ها را خانه ما بود.

*هنوز هم صیغه هستید؟

نه جدا شدیم. همسرش که فهمید تهدید کرد که بچه‌ها را با خودش به خارج از کشور می‌برد، او هم کوتاه آمد و جدا شدیم.

*حالا چرا از تو شکایت کرده است؟

چون چند باری شوهرش به خانه من آمد و درد دل کرد. می‌گفت نمی‌تواند دوری من را تحمل کند و رابطه‌اش با همسرش درست نشده است. من هم گفتم موضوعی است که خودش باید حل کند.

*پسرت با حضور مرد دیگری در زندگی‌ات مشکلی نداشت؟

اوایل خیلی ناراحت می‌شد، اما بعد قبول کرد.

*حالا زندگی‌ات را چطور می‌گذرانی؟

مدتی است کاشت ناخن یاد گرفته‌ام. مشتری می‌گیرم و کار می‌کنم، این‌طوری زندگی می‌کنم.

*با مدیر هنوز در ارتباط هستی؟

نه. ما هیچ ارتباطی نداریم، اما هرچه همسرش بیشتر اصرار کند شوهرش از او بیشتر دل می‌کند.

*از شوهر خودت چرا جدا شدی؟

بسیار متعصب بود. با مرد‌ها دعوا می‌کرد و می‌گفت شما به زن من نگاه می‌کنید. عصبی بود و کتک می‌زد. مرد شکاکی هم بود. با سختی از او جدا شدم.

*اگر قاضی حکم زندان در نظر بگیرد چه؟

با خودم وثیقه آورده‌ام. من سال‌ها کار کردم تا خانه خریدم. برای خودم زندگی درست کردم، اجازه نمی‌دهم یک زن متوهم من را نابود کند.

منبع: منیبان

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان را با نصب اپیلکیشن خبرخوان گردون به سهولت دنبال کنید.
مجله زندگی
ارسال نظر