پسر جوان که در جریان یک درگیری به شدت مجروح شده بود پس از ترخیص از بیمارستان جوان ضارب را به گلوله بست.
متهم که مردی جوان است وقتی در بیمارستان بود به پلیس گفت از کسی شکایت ندارد و نمیداند ضارب کیست. او این ادعا را در حالی مطرح کرد که نقشه انتقام را کشیده بود و خودش اقدام به قتل کرد.
یک سال قبل صدای شلیک گلوله در یکی از خیابانهای جنوب تهران پیچید و پسر جوانی به نام هادی در خون غلتید. او که هدف شلیک گلوله قرار گرفته بود قبل از رسیدن به بیمارستان جان سپرد و ماموران پلیس برای رازگشایی از قتل او دست به کار شدند.
شواهد نشان میداد هادی از سوی سرنشین یک دستگاه پژو هدف شلیک گلوله قرار گرفته است. ماموران به ردیابی پژوی سفید پرداختند و با اطلاعاتی که از شاهدان گرفته بودند صاحب خودرو را که زنی میانسال بود ردیابی و بازداشت کردند؛ اما زن میانسال گفت خودرو در اختیار پسرش بود.
با افشای این ماجرا پسر جوان به نام سعید بازداشت شد و راز جنایت را برملا کرد.
او گفت: باور کنید من دستی در این قتل نداشتم. یکی از دوستانم به نام عارف یک ماه قبل چاقو خورده و در بیمارستان بستری بود. عارف به تازگی از بیمارستان مرخص شده بود که او را در خیابان دیدم. او میگفت حالش خوب نیست و از من خواست او را سوار ماشین کنم و به خانهشان برسانم. او روی صندلی عقب نشست اما وقتی در خیابان دوست صمیمیاش هادی را دید یکباره کلاشینکفی را که در لباسش جاسازی کرده بود بیرون آورد و به سمت او شلیک کرد. من شوکه شده بودم اما عارف با فریاد از من خواست تا به سرعت از آنجا فرار کنم. من هم از ترسم فرار کردم و عارف را مقابل خانهشان رساندم.
با اطلاعاتی که این پسر به پلیس داده بود عارف ۳۲ساله ردیابی و بازداشت شد و به شلیک خونین اعتراف کرد.
متهم در تشریح جزئیات ماجرا گفت: من و هادی سالها با هم دوست بودیم؛ اما مدتی بود اختلاف پیدا کرده بودیم. آخرین بار وقتی با هم درگیر شدیم او با چاقو به جانم افتاد و به قصد کشت مرا زد. تمام بدنم چاقو خورده بود. حتی دو بریدگی عمیق در ناحیه سینه داشتم اما معجزهآسا زنده ماندم. بعد از یک ماه از بیمارستان مرخص شدم. وقتی در بیمارستان بودم از هادی هیچ شکایتی نکردم. حتی وقتی پلیس به سراغم آمد و از من بازجویی کرد سکوت کردم و گفتم ضارب را نمیشناسم تا خودم از او انتقام بگیرم.
او ادامه دارد: به تازگی از بیمارستان مرخص شده بودم که کلاشینکف را به مبلغ ۲۰ میلیون تومان از یک مرد افغان خریدم. وقتی سعید را در خیابان دیدم به دروغ گفتم حالم خوب نیست و از او خواستم تا مرا مقابل خانهمان برساند. در بین راه به سمت خانه هادی رفتیم و وقتی او را مقابل خانه دیدم به سمتش شلیک کردم. سعید اصلاً در جریان نبود و هیچ دستی در این ماجرا نداشت. من قتل هادی را قبول دارم و برای انتقامگیری دست به این کار زدم.
پسر جوان به دنبال این اعترافها به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پروندهاش با صدور کیفرخواست به شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به جرم او رسیدگی شود. این در حالی است که اولیای دم برای وی حکم قصاص خواستهاند.