محسن برمهانی، معاون سیمای رسانه ملی ضمن اشاره به واکنش این سازمان به موضعگیری برخی فعالان صداوسیما در ناآرامیهای اخیر، درباره برخی از حاشیههای این روزهای تلویزیون با مهر به گفتوگو نشست.
تکیه برمهانی بر کرسی معاونت سیما، بهعنوان یکی از مهمترین و پرچالشترین معاونتهای سازمان صداوسیما قدری غیرمنتظره بود؛ محسن برمهانی که اردیبهشت سال جاری حکم این معاونت را با امضای پیمان جبلی دریافت کرد و جایگزین حمید شاهآبادی شد.
برمهانی شباهتی به تصویر کلیشهای مدیران قبلی صداوسیما نداشت و در کارنامهاش بیش از هر چیز ساخت مستند و کارهای تولیدی و مدیریت بخشهای بینالملل چند جشنواره به چشم میخورد؛ او از دانشگاه صداوسیما و از دل جریان مستندسازی سالهای اخیر برآمده است.
این موقعیت تیغ دو لبهای بود که میتوانست هم بهعنوان ویژگی مثبت او ارزیابی شود و نویدبخش اتفاقاتی تازه باشد و هم در نظر برخی به استناد همین ناهمخوانی با فضای مدیریتی، نگرانیهایی را ایجاد کند.
از آخرین سمتهای برمهانی قبل از معاونت سیما، البته به مدیریت اداره کل تأمین برنامههای خارجی و رسانه بینالملل سیما هم میتوان اشاره کرد. برمهانی از اردیبهشت سال جاری تاکنون در پشت صحنه بسیاری از سریالها و برنامههای تلویزیونی حاضر شده که است. او همچنین بخشی از مواضع و نکات مدنظر خود در مقام معاونت سیما را هم در سخنرانیهایی در مناسبتهای مختلف ارائه کرده است. با این حال طی مراسم خبری و رسانهای در این چند ماه از مصاحبه با خبرنگاران اجتناب داشته است. نکتهای که در فضای قبل از شروع همین مصاحبه کوتاه هم به طور ضمنی به آن اشاره میکند و دلیلش را برنامههایی میداند که ابتدا لازم بوده محقق شوند و بعد دربارهشان صحبت کند.
این اولین گفتگوی رسانهای معاون سیمای جوان رسانه ملی است که در آن، برمهانی به بخش عمدهای از حاشیهها و چالشهای این روزهای صداوسیما پاسخ گفت.
برمهانی موضع خود را در این گفتگو با صراحت و دور از تعارفهای معمول مدیران رسانهای مطرح کرد و درباره ماجراهای مجریهای تلویزیون، رویکردهای ساخت سریال و موضعگیریهای اخیر بعضی چهرههای مشهور سینما و تلویزیون شفاف حرف زد تا بتوان او را یکی از مدیران متفاوت رسانه ملی در سالهای اخیر دانست.
* در این چند وقت چند بار از طرف مسئولان سازمان سینمایی شنیدیم در پی حل مشکل هنرمندان و سینماگرانیاند که در آشوبهای اخیر موضع گرفته بودند و طبعاً با مشکلاتی مواجه شدهاند. در صداوسیما هم نمونههای مشابهی وجود داشته است؛ شما هم در حال مذاکره و رایزنی درباره آنها هستید و نسبت به حل مشکل برخی از افرادی که در فضا موضعگیری کردهاند، اقدامی انجام دادهاید؟
سه هزار و چند صد نفر در صنفهای مختلف سینما و تلویزیون فعالند که در میان اینها تنها چند نفر در حوادث اخیر موضعگیری کردهاند. به نظرم این سوال را این طور میتوان عوض کرد که میخواهید با آن سه هزار و چند نفری که موضعگیری نکردند، چه کنید؟
طبیعی است پاسخ میدهم، کارمان را با همانها ادامه میدهیم.
عدهای هم موضعگیری کردهاند و اگر این موضعگیریها مخل امنیت کشور بوده یا تشویق به اغتشاش و از دست رفتن فرصتها و… در موضعشان بوده، جایی که باید در قبالشان تصمیم بگیرد، سازمان صداوسیما نیست. نهادهایی به این کارها رسیدگی میکنند.
ما دوست نداریم سرمایهها و ظرفیتهای هنری کشور بهراحتی از دست بروند، ولی بالاخره افرادی که معدود هم هستند که چنین موضعگیریهایی داشتهاند. کسانی حرفی میزنند و کاری میکنند تا فضایی ایجاد کنند که البته مؤثر هم هست، یعنی این را قبول دارم که این حرفها متأسفانه در جامعه مؤثر است، اما تعدادشان اندک است.
طبیعی است سازمان صداوسیما با آن سه هزار و چندصد نفر کار میکند و ارتباط خوبی هم دارد مثل گذشته و به فراخور تولیدی که دارد، از آنها کمک میگیرد.
درباره دیگران هم نهادهای مسئول رسیدگی، باید صحبت کنند. اگر هم از ما مشورت بخواهند بنایمان بر حفظ و نگه داشتن این افراد است، مشروط بر اینکه حرف مردم را بزنند.
حرف مردم لزوماً آن چیزی که از آن طرف مرزها دیکته میشود، نیست. اگر مشکل اقتصادی وجود دارد یا هر نکتهای هست، باید بگویند. ما با خیلیها کار میکنیم که نسبت به شرایط اقتصادی امروز کشور معترضند و نسبت به آن واکنش هم دارند اما همین واکنش هم مقدار و میزانی دارد.
* شما چند باری در سخنرانیها و به تناسب موقعیتهای مختلف بر «خطوط سبز» در سریالها تاکید کردهاید. در این باره هم توضیح میدهید که منظور چیست؟ چون بالاخره در این چهار دهه سریالهای مذهبی، دینی و انقلابی هم داشتهایم. این خطوط چه مصادیقی دارند و مفهومیتر و شاخصتر قرار است چه تمایزی با سریالهای قبلی ایجاد کنند.
وقتی از خطوط سبز و قرمز صحبت میکنیم، بیانش کمی مفصل است. چون نیاز به نوعی مباحثه و گفتگو دارد. اما خلاصهاش این است که مثلاً در حوزه خطوط قرمز اگر درباره روابط میگوئیم، روابط باید به گونهای باشد که در شأن مردم ایران باشد و غالب مردم ایران برایشان این روابط پسندیده باشد. اگر درباره پوشش حرف میزنیم این پوشش با قانون و شأن مردم تطابق داشته باشد. اگر درباره مسائل کشور سخن میگوئیم حرفی گفته نشود که به جایی از نظام بربخورد.
در سند تحولی جدید صداوسیما، بحثی که مطرح شد این بود که خطوط قرمز باید باشد و رعایت شود اما ما این همه سال درگیر خطوط قرمز بودهایم. من معتقد نیستم تمام آثاری که طی سی سال گذشته در صداوسیما تولید شده است آثار خطوط قرمزی بوده است، بلکه ما آثار خط سبزی هم داشتهایم اما توجه و تمرکز بر خطوط سبز را بیشتر خواهیم کرد.
* منظورتان از آثار خطوط قرمزی چیست؟
یعنی آثاری که خطوط قرمز را رعایت کردهاند.
* یعنی صرفاً هنجارها و خطوط قرمز در آنها رعایت شده است؟
بله. ولی پرداختن به خطوط سبز، یعنی یک اثر باید برای شما سبک زندگی بسازد و الگو شود. مثالی که میزنم صرفاً برای نزدیکی ذهن است؛ مثلاً سریال «پدر سالار» هیچ خط قرمزی را رد نمیکند، ولی ببینید زن خانواده در این سریال چه کاره است؟ پدر خانواده چه کاره است؟ رابطه اینها چگونه است؟ ما چقدر توانستهایم یک زندگی طراز ایرانی و اسلامی را در قالب این سریال نشان دهیم؟ نمیدانم با این مثال چقدر توانستهام منظورمان از خطوط سبز را تشریح کنم.
* با این نگاه سریالهایی مثل «کیمیا» هم احتمالاً نتوانستهاند چنین الگویی را ارائه دهند!
باید تدقیق کنیم و تأمل جدی روی جزئیات داشته باشیم. ولی چون همه آن دوره سریال «پدر سالار» را در خاطر دارند و به سن و سال ما میخورد، از همان مثال زدم.
* قبول دارید این نگرانی وجود دارد که چنین دستورالعملهایی باعث ساخت سریالهایی صرفاً سفارشی شود و مخاطبی را جذب نکند؟
مجموعه صداوسیما معتقد است تا اثری جذابیت نداشته باشد هیچکس پیام آن را نمیبیند. دوست کارگردانی مثالی زد که فکر میکنم جالب باشد و میگفت هیچ فردی، شب پیچ تلویزیون را باز نمیکند با این هدف که با آرمانهای امام راحل (ره) و شهدا پیمان دوباره ببندد! بلکه میخواهد استراحت کند و یک سریال سرگرمکننده ببیند. ما باید خیلی هنرمند باشیم که مجموعهای را تولید کنیم که این مجموعه هم سرگرمکننده و جذاب باشد و هم در خلال آن بتوانیم پیامی را که میخواهیم ارائه دهیم. آن پیام هم یک پیام سنگین فلسفی نباید باشد همانطور که اشاره کردم مثلاً در «پدر سالار» و توجه به ارتباط زن و مرد.
* اخیراً بعضی از چهرهها را میبینیم که در چند شبکه حضور دارند و نمونه تازه آن هم که حاشیهساز شده و با آن شوخی میشود، مهران رجبی است. پروتکلی دارید که یک چهره یا حتی مجری چند برنامه در چند شبکه مختلف نداشته باشد؟
گفته میشود سازمان صداوسیما در محدودیت و معذوریت مجری است و چون چند نفر قهر کردهاند، باعث شده است برنامهها با مجری تکراری روی آنتن برود؛ اینها حرفهایی است که اصلاً با منطق سازگاری ندارد. اصلاً اینگونه نیست. اصلاً پروتکل هم نیاز ندارد و خیلی روشن است. ما قبلاً هم مجریانی داشتهایم که یک برنامه صبحگاهی اجرا میکردند و برنامهای هم در شب داشتند. قبلاً هم بازیگری داشتهایم که هم در یک سریال بازی کرده و هم همزمان ۲ برنامه را بهعنوان مجری روی آنتن داشته است.
* به هر حال الان این مورد بیشتر به چشم آمده است.
به خاطر حساس شدن است. این ناشی از حساس شدن جامعه و فضا و حساسیت افرادی است که تریبونهای فضای مجازی را به دست دارند. قبلاً هم این اتفاق افتاده است. آقای مهران رجبی در حال حاضر در یک سریال بازی میکند و اجرای یک برنامه را هم بر عهده دارد. حامد سلطانی هم همینطور است. یعنی در کل مهران رجبی دو برنامه دارد و حامد سلطانی هم دو برنامه اما میگویند وای چه سازمان بی آدمی که مجبور است اینها را بیاورد!
* شاید مساله اصلی واکنشها ناظر به این است که الان مجریهای اصلی سازمان مثل احسان علیخانی روی آنتن حضور ندارند.
احسان علیخانی برنامهساز است نه مجری و دلیل غیبتش هم مشخص است…
* به هر حال مجری هم هست و تعطیلی «عصر جدید» ش با واکنش مواجه شده است.
من خودم شب اختتامیه «عصر جدید» رفتم به او خدا قوت بگویم و درباره برنامه هم صحبت شد. آن زمان خودش گفت شرایط «عصر جدید» به گونهای است که الان نمیتواند ادامهاش بدهد. حرفش هم این بود که یافتن استعدادها ظرفیت انباشتهای داشته که طی سالها بوده و در چند دوره این برنامه سراغ آن ظرفیت رفتهاند و الان باید فضا مجدد بازیابی شود. درباره نمونههای دیگر هم همینطور بوده است. مثل رامبد جوان و برنامه «خندوانه» که شایعه کردند ما تعطیل کردهایم. در حالی که زمانی که من خودم با آقای جوان صحبت کردم، او در کش و قوس طراحی برنامه جدیدی غیر از «خندوانه» بود.
با این حال برخی میخواهند بگویند «عصر جدید» را تعطیل کردهاند، «خندوانه» را هم تعطیل کردهاند! میخواهند اینها را به نام ما بنویسند، در حالی که اصلاً چنین اتفاقی نیفتاده است.
* بالاخره این اتفاقها در دوره شما رقم خورده و طبیعی است که به نام شما هم تمام شود!
(باخنده) ایرادی ندارد، به نام من تمام شود! اصل موضوع که مشخص است. بههیچ عنوان اینگونه نبوده که ما این برنامهها را تعطیل کنیم. از طرف دیگر برخی میخواهند بگویند چون عدهای در کشور ناامنی ایجاد کردهاند، به واسطه این ناامنیها این افراد دیگر نمیخواهند کار کنند، در حالی که واقعاً اینگونه هم نیست. لااقل این دو مورد را خودم با آنها صحبت کردهام و در جریان هستم.
* صحبت شما قبل از ناآرامیها بوده یا بعد از ناآرامیها؟
قبل از ناآرامیها و لااقل درباره این دو مورد میتوانم بگویم خودم صحبت کردهام و خبر دارم. اصلاً از همان زمان قرار نبود «خندوانه» ادامه پیدا کند آن هم نه به این معنا که کلاً تولیدش متوقف شود بلکه به این معنا که لااقل برنامهای برای تولید فصل جدیدش وجود نداشت، اما حالا برخی میخواهند ماجرا را به گونه دیگری جلوه بدهند!