آیه مشهور «لا اکراه فی الدین...» بارها مورد تحریف بسیاری افراد قرار گرفته است تا به نفی احکام اسلام بپردازند.
دین یک مسئله اعتقادی است و این آیه هم اشاره به همین دارد و در مقام بیان این نکته است که اجبار افراد به ادای شهادتین باعث دینداری آنها نمیشود و به باطن و قلب و باور او بستگی دارد. ماهیت دین به گونهای است که اجبار را نمیپذیرد، نه اینکه عملاً امکان آن نیست. همچون دوست داشتن دیگری که میتوان کسی را مجبور کرد در حرف بگوید فلانی را دوست دارم، اما در واقع، دوست داشتن افراد اجبارپذیر نیست و باید با احساس درونی همراه باشد.
از سویی، دین اجبارپذیر نیست، ولی اگر کسی دین را از روی اعتقاد قلبی پذیرفت، دیگر در انجام دستورات دین و التزام عملی به آن اجبار وجود دارد و در صورت عدمانجام، مستحق عذاب اخروی است، لذا عقیده از جنس فکر است و اجبارپذیر نیست، ولی احکام از جنس عمل و اجبارپذیر است. نکته دیگر بحث الزام حکومتی است. دیندار بودن اجباربردار نیست، اما ضرر زدن به دین دیگرانی که میخواهند دیندار باشند یا خدشه بر فضای عفت و حیای جامعه اسلامی بزنند، طبعاً وظیفه حکومت اسلامی است. اجبار کردن حجاب هم، نه برای دیندار کردن فرد بیحجاب، بلکه برای محافظت از آسیب زدن او به دینداری باقی افراد جامعه است، البته او در فضای خصوصی خانواده و دوستان میتواند بیحجاب باشد، اما فضای عمومی جامعه متفاوت است.
نویسنده در ادامه به آیاتی دیگر اشاره میکند و آنها را توصیه قرآن به حجاب و نه اجبار آن میداند: «آیه ۵۸احزاب میگوید:ای پیامبر بگو به همسرانت و دخترانت و زنهای مؤمنان که از پوششهای خویش بر خود نزدیک کنند... در آیه ۳۱ نور میفرماید: و به زنان مؤمن بگو چشمهای خود را فرو پوشند و شرمگاههای خود را نگاه دارند و اندام خویش را آشکار نسازند، مگر آنچه از آن پیداست و روسریهای خویش (خمار) را بر گریبانهایشان بیندازند. اندام خویش را آشکار نسازند...» و بعد نویسنده سازندگی مینویسد: «میبینیم که در این دو آیه توصیه به زنان مؤمن است...»، در حالی که چنین چیزی نمیبینیم و اتفاقاً همهاش امر است و نه توصیه!