این سرقت زمستان سال گذشته رقم خورد. آن روز وقتی مردی میانسال قدم در صرافی خود در خیابان شریعتی گذاشت با صحنه عجیبی روبهرو شد. دست و پای کارکنان صرافی با چسب بسته شده بود و آنها تقلا میکردند تا چسبها را باز کنند و خودشان را نجات بدهند. مغازه صرافی کاملا بههم ریخته و در گاوصندوق بزرگ داخل آن، باز بود.
صاحب صرافی که وحشت کرده بود، دست و پای کارکنانش را باز کرد و از آنها شنید که سارقانی نقابدار به صرافی دستبرد زده و تمام دلارهایی که داخل گاوصندوق بوده را سرقت کردهاند. او وحشتزده پلیس را خبر کرد و گروهی از مأموران برای انجام تحقیقات راهی محل سرقت شدند. هنوز معلوم نبود که چه اتفاقی رخ داده و برای مشخص شدن جزئیات بیشتر از ماجرای این سرقت، تحقیق از کارکنان صرافی آغاز شد.
یکی از آنها به مأموران گفت: صبح بود و تازه صرافی را باز و کارمان را شروع کرده بودیم که ناگهان ۴مرد نقابدار درحالیکه قمه و اسلحه کلاشنیکف بهدست داشتند وارد شدند. یکی از آنها اسلحهاش را به سمت ما نشانه گرفت و دیگری با قمه شروع کرد به تهدید کردن. آنها از ما خواستند سکوت کنیم و حرفی نزنیم. مردان نقابدار که ما را به مرگ تهدید میکردند، با چسب دست و پا و دهانمان را بستند. سپس سراغ من که کلید گاوصندوق را در اختیار داشتم، آمدند و درحالیکه اسلحه را روی شقیقهام گذاشته بودند، تهدید کردند کلید و رمز گاوصندوق را به آنها بدهم.
وی افزود: بهنظرم آنها به صرافی و وجود گاوصندوق پر از دلار اشراف داشتند و از قبل آمار گرفته بودند و خبر داشتند که کلید در اختیار من است. ناچار شدم برای حفظ جانم رمز را به آنها بگویم و کلید را هم در اختیارشان قرار دادم. آنها سپس در گاوصندوق را باز و هرچه دلار داخل آن بود را سرقت کردند و بعد ما را با همان وضعیت یعنی با دست، پا و دهان بسته رها کردند. وی گفت: ما در حال تقلا بودیم تا دستانمان را باز کنیم که همان لحظه صاحب صرافی رسید و با دیدن ما در آن وضعیت شوکه شد و به دادمان رسید.
فرار با کیفهای پر از دلار
در ادامه تحقیقات مشخص شد که سارقان مسلح، دوربینهای مغازه را از کار انداختهاند و این نشان میداد که آنها آشنایی کاملی با صرافی داشتهاند و از قبل آنجا را شناسایی کرده بودند. در ادامه تحقیقات از صاحب صرافی مشخص شد که داخل گاوصندوق معادل ۳۰۰میلیاردتومان دلار بوده است که بهگفته کارکنان صرافی، سارقان پس از باز کردن گاوصندوق، دلارها را داخل چند ساک ریختند و پس از سرقت از صرافی خارج شدند.
آنطور که مشخص بود سرقت این گروه حرفهای حدود ۱۰دقیقه طول کشیده بود و سپس آنها با کیفهای پر از دلار از مغازه خارج و فراری شده بودند. اگرچه سارقان نقابدار دوربین داخل صرافی را از کار انداخته بودند، اما در بازبینی دوربینهای مداربستهای که در اطراف صرافی بود مشخص شد که متهمان پس از سرقت از صرافی خارج و سوار ۲موتورسیکلت شده و فرار کرده بودند، اما نه تصاویر متهمان واضح بود و نه شماره پلاک موتورسیکلت آنها که این موضوع، ماموریت پلیس را برای شناسایی متهمان دشوارتر میکرد.
رازگشایی
ماموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران به دستور قاضی محمد ولدیبیرانوند، بازپرس شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت تحقیقات خود را به شکل ویژه در این پرونده آغاز کردند و چند مظنون نیز دستگیر شدند، اما مدارک و شواهدی علیه آنها بهدست نیامد و مظنونان یکی پس از دیگری آزاد شدند.
تنها راهی که ممکن بود به شناسایی سارقان منجر شود بهدست آوردن شماره پلاک موتورسیکلت متهمان بود. اگرچه شمارهها ناخوانا بود، اما مأموران با بررسیهای تخصصی و قرار دادن شمارهها کنار هم موفق شدند به نتایج خوبی دست یابند و یکی از متهمان را شناسایی کنند. تحقیقات نشان میداد که صاحب یکی از موتورها با تصویر بهدست آمده از یکی از متهمان مطابقت دارد و با این سرنخ بود که ماموران به سارقان نقابدار رسیدند. در این شرایط با دستور بازپرس پرونده، متهم دستگیر شد و گرچه در بازجوییهای اولیه مدعی بود که در سرقت نقشی ندارد، اما در مواجهه با تصاویر ثبت شدهاش در دوربینها و مدارک دیگری که علیه او وجود داشت، ناچار شد به سرقت اقرار کند.
صراف ورشکسته؛ طراح نقشه سرقت بزرگ
متهم دستگیر شده در بازجوییها اقرار کرد که طراح نقشه سرقت و مغز متفکر گروه، یک صراف بوده است. وی گفت: میلاد یک مغازه صرافی در جنوب تهران داشت، اما مدتها بود که دچار بحران مالی و ورشکست شده بود. او را از مدتها قبل میشناختم تا اینکه یک روز نزد من آمد و پیشنهاد سرقت را مطرح کرد. میلاد میگفت که یک صرافی در خیابان شریعتی وجود دارد که صاحب آن ثروتمند است. میلاد مدعی شد که اگر به آنجا دستبرد بزنیم زندگیمان از اینرو به آن رو میشود. ابتدا قبول نکردم؛ چون میترسیدم ریسک کنم اما هرچه بیشتر به پیشنهاد وسوسهانگیز میلاد فکر میکردم، بیشتر مصمم میشدم تا دست به سرقت بزنم. سرانجام به او زنگ زدم و گفتم که حاضرم با او همکاری کنم و به این ترتیب بود که میلاد موضوع سرقت را با ۲نفر دیگر در میان گذاشت و یک گروه ۴نفره برای اجرای نقشه سرقت تشکیل دادیم.
متهم در ادامه گفت: اطلاعات صرافی را میلاد در اختیارمان قرار داد و یک هفتهای طول کشید تا اطلاعاتمان را تکمیل کنیم و آمار از آنجا بهدست بیاوریم. وی افزود: حدود ۷شبانهروز به مقابل صرافی میرفتیم و آنجا را زیرنظر میگرفتیم و ساعت رفتوآمدهای کارکنان و صاحب صرافی را یادداشت میکردیم. در این ۷روز متوجه شدیم که کارکنان صرافی و فردی که این اواخر کلید گاوصندوق همراهش بود، صبح اول وقت بین ساعت ۹تا ۱۰به مغازه صرافی میرود و بعد از او کارکنان دیگر وارد آنجا میشوند. علاوه بر این فهمیدم که صاحب صرافی حدود ساعت ۱۱به مغازهاش میرود و با این اطلاعات، فرصت طلایی ما بین ساعت ۹تا ۱۰صبح بود که تعداد کمتری در مغازه بودند.
متهم در ادامه گفت: سرانجام روز اجرای نقشه سرقت رسید و ما ۴نفر که از قبل سلاح کلاشنیکف و قمه تهیه کرده و صورتهایمان را پوشانده بودیم، وارد مغازه صرافی شدیم و با تهدید، دلارهایی را که داخل گاوصندوق بود، سرقت کردیم.
پس از اعترافات متهم، صراف ورشکسته که در باغ ویلایی پنهان شده بود، همراه ۲متهم دیگر این باند دستگیر شدند. درحالیکه مدارک، شواهد و تصاویری که از دوربینهای مداربسته بهدست آمده با مرد صراف مطابقت دارد، اما او سرقت را انکار میکند و میگوید به اشتباه دستگیر شده است. با وجود این صراف ورشکسته و همدستانش برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره یکم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتهاند.