در سال ۲۰۰۷ استیو جابز گوشی آیفون را به عموم مردم معرفی کرد. چند ماه پس از آن روزی که گوشیها به فروش رفت گاردین مقالهای را با عنوان "آیفون در تقلا به سر میبرد" منتشر کرد. در آن مقاله آمده بود:"آیفون اپل یک دستگاه پخش کننده تلفن، موسیقی و ویدئو را با قابلیتهای وب و ایمیل ترکیب میکند، اما محققان دریافتند که تقاضا برای این دستگاههای همگرا در کشورهای ثروتمند کمتر است". با این وجود، علیرغم فراگیر شدن ناگهانی آنها هنوز چیزهای زیادی وجود دارد که ما نمیدانیم چگونه گوشیهای تلفن همراه هوشمند مان بر ما تاثیر میگذارند. آیا آنها مردم را از یکدیگر دور میکنند یا به آنان کمک میکنند تا با دیگران ارتباط برقرار کنند؟ آیا تاثیر آنها بر کودکان متفاوت از بزرگسالان است؟ و اگر تمام زندگی مان بر روی گوشیهای مان مان باشد چگونه خواهیم توانست از گوشیهای مان دور شویم؟ هنوز اجماع نظر گستردهای درباره مسائل مطرح شده وجود ندارد. مطالعات مختلف نتایج متفاوتی به همراه داشته اند. برای بررسی وضعیت کنونی بحث پیرامون گوشیهای تلفن همراه هوشمند با پنج متخصص صحبت کردیم.
به گزارش فرارو به نقل از گاردین، دکتر "آنا لمبکه" استاد روانپزشکی در دانشکده پزشکی استنفورد، دکتر "گلوریا مارک" استاد انفورماتیک دانشگاه کالیفرنیا در ایرواین، دکتر "امی اوربن" روانشناس و رئیس گروه سلامت روان دیجیتال در واحد شناخت و علوم مغز MRC در دانشگاه کمبریج، دکتر "لارنس اشتاینبرگ" استاد روانشناسی و علوم اعصاب لورا اچ کارنل در دانشگاه تمپل و دکتر "زوتانیا سوجون" مدیر برنامه ارتباطات و رسانه در کالج ارتباطات لندن.
در پاسخ به این پرسش که چرا بسیاری از افراد در مورد استفاده از گوشیهای تلفن همراه خود نگران هستند؟ آنا لمبکه میگوید:"زیرا بسیاری از افراد احساس میکنند که در گرداب استفاده بیش از حد اجباری گرفتار شده اند. برخی از افراد حتی از گوشیهای تلفن همراه خود متنفر هستند، اما همچنان در حال تلاش برای کاهش استفاده از آن میباشند. بزرگسالان آمریکایی در سال ۲۰۲۱ میلادی به طور میانگین هر روز هشت ساعت را با رسانههای دیجیتال سپری کردند. تعداد فزایندهای از شواهد نشان میدهند که هر چه فرد زمان بیش تری را صرف مصرف رسانههای دیجیتال در روز کند احتمال بیش تری وجود دارد که با افسردگی و اضطراب دست و پنجه نرم کند. ما از نظر بالینی میبینیم که وقتی بیماران افسرده و مضطرب زمان کمتری را در فضای مجازی میگذرانند خلق و خو و اضطراب بدون این که ما هیچ مداخله دیگری انجام داده باشیم بهبود مییابد".
در پاسخ به این پرسش که استفاده از گوشی هوشمند چه تاثیر متفاوتی بر کودکان و نوجوانان نسبت به بزرگسالان دارد؟ لمبکه میگوید:"مغز کودکان در حال گذراندن یک فرآیند سریع رشد است و مدارهایی که اغلب استفاده میکنند از طریق فرآیندی به نام میلیناسیون کارآمدتر میشوند. از این رو دوران کودکی و نوجوانی زمان حیاتی برای ساختن مدارهای عصبی است که داربستی را برای مغز بزرگسالان فراهم میکند. اگر کودکان تمام وقت خود را به صورت آنلاین و در فضای مجازی سپری کنند دارای داربست عصبی پیچیدهای برای آن خواهند بود، اما نه برای سایر فعالیتهای مهم مانند یادگیری، تحمل ناامیدی، اجتماعی شدن حضوری و یا ارتباط ذهن و بدن. هم چنین، نوجوانان به نشانههای اجتماعی بسیار حساس هستند و بنابراین بیشتر تحت تاثیر سرایت اجتماعی اینترنت قرار میگیرند".
مارک در پاسخ به این پرسش میگوید:"کودکان ذهنهای در حال رشدی دارند و بخشی از ذهن وجود دارد که به آن عملکرد اجرایی میگویند و تا زمانی که بچهها به سن نوجوانی نرسند واقعا بالغ نمیشود. این بخش واقعا مهمی از مغز است، زیرا به ما کمک میکند عوامل حواس پرتی را فیلتر کنیم، اما برای کودکان این بخش از مغز به طور کامل رشد نکرده است، بنابراین، آنان به اندازه افراد مسنتر توانایی کنترل عوامل حواس پرتی را ندارند. کودکان هم چنین رفتارهای عادتی پیدا میکنند. با استفاده از گوشیهای تلفن همراه هوشمند وقتی این عادات را در خود ایجاد کنند ترک کردن آن واقعا برای شان دشوار خواهد بود. اگر کودکان به جای گذراندن وقت خود در بیرون از خانه با کودکان دیگر عادت به گذراندن وقت با گوشی تلفن همراه را پیدا کنند حس رفتاری خود یا در واقع درکی از حرکت بدن شان در فضا را از دست میدهند. برای کودکان بیرون رفتن، دویدن، بازی کردن و ایجاد هماهنگی مهم است، اما استفاده از گوشی تلفن همراه هوشمند و رایانه به آنان فرصتی برای توسعه آن فعالیتها نمیدهد".
در پاسخ به این پرسش که در این باره که گوشیهای تلفن همراه هوشمند چگونه بر تعاملات اجتماعی روزمره ما تاثیر میگذارند چه میدانیم؟ لمبکه میگوید:"رسانههای اجتماعی ما را به مقایسه بین خود و سایر افراد دعوت میکنند و بسیاری از ما احساس میکنیم که هرگز نمیتوانیم استانداردهای توهمی موفقیت، زیبایی یا شادی را که به صورت آنلاین به تصویر کشیده میشوند اندازه بگیریم. این به نوبه خود میتواند به درماندگی، افسردگی و اضطراب دامن بزند. الگوریتمهای هوش مصنوعی که ما را ردیابی میکنند به سمت محتوای افراطیتر سوق مییابند که میتواند به قطبی سازی و مصرف محتوای افراطیتر دامن بزند که هیچ کدام برای تقویت گفتمان مدنی یا برای رفاه عاطفی و ذهنی خوب نیستند.
اشتاینبرگ میگوید: در مورد نوجوانان نتیجه بررسیها نشان میدهند که اگر نوجوانان از رسانههای اجتماعی عمدتا برای برقراری ارتباط با دوستانی استفاده میکنند که آنان را به طور منظم به صورت چهره به چهره میبینند مشکل ساز نیست. اما زمانی که استفاده از گوشیهای تلفن همراه هوشمند جایگزین تعامل چهره به چهره شود ممکن است مشکل ساز باشد. بنابراین، این عدم وجود تعامل چهره به چهره و حضوری و نه استفاده خود به خود از گوشی تلفن همراه هوشمند است که میتواند مشکل ساز باشد".
در پاسخ به این پرسش که آیا در استفاده از گوشی تلفن همراه هوشمند باید نظارت بیش تری وجود داشته باشد؟ لمبکه میگوید:" بله، این یک مشکل اشتراکی است. همه شاخههای جوامع از افراد گرفته تا خانواده ها، مدارس، شرکتها و دولتها باید برای کمک به حل این مشکل دور هم جمع شوند به ویژه وقتی صحبت از قرار دادن کودکان در معرض استفاده مضر باشد. مدارس باید از بالا به پایین گوشیهای تلفن همراه هوشمند را از مدارس نه فقط در کلاس درس بلکه در هر زمان و مکانی از ساعات مدرسه ممنوع کنند تا دانش آموزان در یادگیری و معاشرت آزادتر باشند. اگر نگرانیهای مرتبط با مسائل ایمنی وجود داشته باشد دانش آموز میتواند یک گوشی تلفن همراه ساده داشته باشد که ظرفیت تماس برای مواقع اضطراری را دارد. ما هم چنین باید زیرساختی در حوزه پزشکی ایجاد کنیم تا به کسانی که به اینترنت معتاد میشوند کمک کنیم از پورنوگرافی گرفته تا شرط بندیهای ورزشی، بازیهای ویدئویی و رسانههای اجتماعی".
اشتاینبرگ نیز میگوید:" من فکر میکنم والدین باید استفاده فرزندان شان از گوشیهای تلفن همراه هوشمند را تنظیم کنند. با این وجود، من فکر نمیکنم شواهد به اندازه کافی قوی یا قطعی باشند که نشان دهند مداخله دولت لزوما باید صورت گیرد. من هم چنین فکر میکنم که شرکتهای رسانههای اجتماعی باید راهنمایی و توصیههایی را برای والدین و نوجوانان در مورد استفاده سالم و ناسالم از گوشی تلفن همراه هوشمند ارائه دهند".
سوجون میگوید:" این مشکل است. شما به مدارس و حتی برخی از دانشگاهها نگاه میکنید که میگویند تلفن نیست و من فکر میکنم در محیطی که ما در آن زندگی میکنیم این کمی خطرناک است. اگر کسی نیاز دارد با یکی از اعضای خانواده صحبت کند و نمیتواند یا مجازات میشود فکر نمیکنم لزوما فضایی سالم باشد. جایی که ما به مقررات نیاز داریم در مورد ارائه دهندگان محتوا و خدمات پخش است. بین سیستمهای توصیه YouTube که اغلب محتوای منفی را برای نگهداشتن افراد در آنجا و هیجان انگیز کردن فضا حفظ میکنند و چیزهایی مانند TikTok تنظیم محتوایی که مناسب سن کودکان، نوجوانان و بزرگسالان باشد واقعا دشوار است. این پلتفرمها نیاز به تنظیم بیش تری دارند و این بر نحوه و مکان استفاده از گوشیهای تلفن هوشمند تاثیر میگذارد، زیرا آنان مجرایی به سمت آن سیستمها هستند".
در پاسخ به این پرسش که چگونه میتوانیم مردم را وادار کنیم که گوشیهای تلفن همراه هوشمند خود را کنار بگذارند در حالی که احساس میشود تمام زندگی فردی، اجتماعی، حرفهای و شخصی در آنجاست؟ لمبکه میگوید:"خیلی سخت است. نوجوانان را تشویق کنید تا در محافل دوستی دور هم جمع شوند و با هم به مدت چهار هفته از تلفنهای شان دوری کنند، اما بسیاری از افرادی که موفق میشوند احساس بسیار بهتری خواهند داشت".
مارک میگوید:"کارهایی وجود دارد که افراد میتوانند انجام دهند، اما مدیران و سازمانها واقعا باید گامهایی را در این راستا بردارند و نقش ایفا کنند. ما باید شاهد تغییر فرهنگ باشیم. مدیران باید به تیمها اطلاع دهند که مکاتبات الکترونیکی بعد از ساعات کاری مجاز نیست. باید یک راه حل جمعی وجود داشته باشد". اوربن با تشبیه گوشیهای مان به غذا میگوید:"همه ما باید غذا بخوریم، اما نحوه تنظیم سیستم غذایی ما عالی نیست. راههایی وجود دارند که توسط شرکتها طراحی و شکل دهی میشوند و حتی اگر همه ما یک اکوسیستم را تجربه میکنیم افراد مختلف آن را به روشهای متفاوتی تجربه میکنند. به طور مشابه در مورد گوشیهای تلفن همراه هوشمند این به انگیزههای ما مربوط میشود و به بازتاب و این که چه چیزی برای مان کار میکند و چه چیزی کار نمیکند".
سوجون میگوید:"این یک سوال پیچیده است، زیرا فقط به استفاده از گوشیهای تلفن همراه هوشمند مربوط نمیشود بلکه به این موضوع میپردازد که در زندگی خود چه میکنید و تمرکز شما کجاست. این در مورد عدم استفاده از گوشی و کسب اطمینان از وجود تعادل بین نیازهایی است که در زندگی خود دارید چه نیازهای اجتماعی یا حرفه ای. هم چنین این فناوریها به گونهای طراحی شده اند که چسبناک باشند؛ بنابراین استفاده بیش از حد از آن فقط یک شکست شخصی نیست و به این دلیل نیست که شما، من یا فرزندان مان قادر به تنظیم خود نیستیم. آن فناوریها برای جذب ما طراحی شده اند".
کارشناسان به پرسش "گاردین" مبنی بر این که چگونه رابطه خود را با گوشی تلفن همراه هوشمندتان توصیف میکنید؟ نیز پاسخ دادند. لمبکه میگوید:"من تا حدود پنج سال پیش گوشی تلفن همراه هوشمند نداشتم تا زمانی که بیمارستان از من خواست تا برای تجویز داروها گوشی تهیه کنم. من یکی از معدود افرادی بودم که میشناختم که گوشی نداشتند. در حدود دو دهه اول قرن حاضر من زندگی خود را حول محور گوشی تلفن بنا نکردم؛ بنابراین امروز مستقل از آن باقی مانده ام. من گوشی را برای کار با خودم به همراه دارم، اما بیشتر اوقات آن را در کیف ام خاموش امی کنم". مارک میگوید:" من به اندازه دیگران از گوشی تلفن همراه هوشمندم استفاده نمیکنم. من یک همکار دارم که از خودم کوچکتر است و به او گفتم وقتی وارد اتاق دیگری میشوم گوشی ام را با خودم نمیبرم و او شگفت زده شد. من هر روز هنگام دویدن از گوشی تلفن همراه هوشمند استفاده میکنم و از آن برای گوش دادن به کتابهای صوتی استفاده میکنم".
اوربن میگوید:"این بخش اصلی زندگی من است. من وارد این حوزه تحقیقاتی شدم، زیرا بخشی از اولین نسلی بودم که از رسانههای اجتماعی استفاده میکرد. در سالهای مدرسه مثل هر بخش دیگری از زندگی ام گوشی تلفن همراه هوشمند زندگی ام را شکل داد. این برای حرفه من بسیار مهم بوده است. هم چنین از جهات دیگر استرس زا و مضر بوده است. من احساسات مختلطی دارم فکر میکنم چیزی باید تغییر کند، اما هم چنین نمیخواهم به دورهای بازگردم که امکان نداشت از طریق فیس تایم با مادربزرگ ام تماس برقرار کنم".
اشتاینبرگ میگوید:"من استفاده از رسانههای اجتماعی را متوقف کرده ام (زمانی که کتابی را تبلیغ میکردم از توئیتر استفاده میکردم، اما این تنها استفاده از آن بود و به دلیل موثر نبودن آن را متوقف کردم). من از آن عمدتا برای ارسال ایمیل کاری و پیام کوتاه با اعضای خانواده استفاده میکنم".
در پاسخ به این پرسش که به نظر شما مهمترین چیزی که افراد باید در مورد گوشیهای تلفن همراه هوشمند بدانند چیست؟ لمبکه میگوید:"گوشیهای هوشمند ابزارهای قدرتمندی خستند. استفاده از آنها به عنوان ابزار عملی هوشمندانه است". مارک میگوید:"این گوشیها جایگزینی برای تماس انسانی و حضوری نیستند". اوربن میگوید:" آنها یکپارچه نیستند. آنها فناوریهای بسیار پیچیدهای هستند که فعالیتهای مختلف، برنامهها و طرحهای مختلف را با یکدیگر ترکیب میکنند".
اشتاینبرگ میگوید:" آنها ابزار هستند و میتوان از آنها به خوبی و بد استفاده کرد. هم چنین فکر میکنم آن چه میبینیم داستانی کاملا آشناست: هرگاه کودکان شروع به استفاده از یک فناوری جدید یا شکلی از سرگرمی میکنند بزرگ ترها انگشت خود را به عنوان ریشه همه چیزهای شیطانی به سوی آن فناوری تازه نشانه میگیرند. این اتفاق در مورد رادیو، کتابهای کمیک، تلویزیون، موسیقی هیپهاپ و اینترنت رخ داده است. هر بار منتقدان فناوری یا رسانه میگویند "این بار متفاوت است" و هر بار معلوم شد که افراد اندکی نگران بودند".
سوجون میگوید:"گوشیهای هوشمند بخشی از یک اکوسیستم رسانهای بسیار بزرگتر هستند. آنها رابط آن سیستم رسانهای هستند بنابراین جدا کردن این دو از یکدیگر دشوار است. آگاهی نسبت به آن واقعا مهم است".