او گفت که مدتی را دور از مردم گذرانده، زیرا یکی از بزرگترین اولویتهایش پیدا کردن راه درست برای گفتن چنین موضوعی به فرزندان بوده است.
خانم میدلتون که حالا باید با مراحل شیمیدرمانی را شروع کند، در بیانیهای ویدیویی گفت: «مهمتر از همه زمان زیادی از ما گرفته شد تا همه چیز را به جورج، شارلوت و لوئیس به روشی مناسب سن آنها توضیح دهیم و به آنها اطمینان دهیم که حالم خوب است.»
همانگونه که همسر ولیعهد بریتانیا گفته است، آگاه کردن کودکان از بیماریهای جدی والدینشان کاری مهم و دشوار است. اما کارشناسان در این باره چه میگویند؟
دکتر کلودیا گلد، متخصص اطفال در بیمارستان ماساچوست، در این باره میگوید: «هرچند خانوادهها ممکن است بخواهند به طور غریزی از کودک خود در برابر احساسات ترسناک ناشی از اطلاع یافتن از چنین مسائلی محافظت کنند، اما ارتباط واضح برای بچهها مفید است.»
این صحبت، ولی چگونه باید باشد؟ هدلی مایا، مددکار اجتماعی بالینی در مرکز سرطان مموریال اسلون کترینگ، در این باره میگوید: «نحوه دقیق گفتگو در مورد سرطان بسته به هر کودک و خانواده متفاوت است، اما دستورالعملهایی وجود دارد که میتواند به بزرگسالان کمک کند.»
خانم مایا که همچنین یکی از هماهنگکنندگان گفتگو با کودکان در مورد سرطان است، اضافه میکند: «در خانوادههایی که با تشخیص سرطان مواجه هستند، این یکی از سختترین مکالماتی است که والدین و بزرگسالان در زندگی خود باید با کودکان داشته باشند.»
کارشناسان میگویند هنگام صحبت با یک کودک یا نوجوان در مورد تشخیص سرطان والدین، نخست باید سن او را در نظر گرفت.
پیشدبستانی و کوچکتر
به گفته انجمن سرطان آمریکا، کودکان سهساله و کمتر بیشتر نگران جدایی، رها شدن و تغییر در زندگی روزمره خود خواهند بود.
این انجمن در وبسایت خود آورده است: «اگر تغییری در روال معمول زندگی آنها ایجاد شود، نوزادان و کودکان نوپا ممکن است به راحتی گیج شوند، بیشتر به والدین خود بچسبند و ممکن است تغییراتی نیز در خواب، غذا خوردن یا سایر عادات روزانه خود پیدا کنند.»
کارشناسان میگویند نوازش و آغوش مکرر و همینطور نزدیک بودن فردی که کودک با او احساس راحتی میکند مهم است. رعایت این نکات اجازه میدهد تا ریتم زندگی کودک تا حد امکان عادی باشد. اجازه دادن به او برای دیدن والدین در بیمارستان از طریق ویدئو، تلفن یا سایر ابزارهای فناوری همچنین از روشهایی است که میتواند کودکان این سنی را آرام کند.
کودکان در سنین زیر ۳ سال ممکن است پس از اطلاع از بیماری والدین، نگران جدایی شوند.
رده سنی مهدکودک و اوایل دبستان
برای کودکان بین ۴ تا ۶ سال (همچون شاهزاده لوئیس که ۵ سال دارد)، بیمار بودن اغلب معادل سرماخوردگی یا سایر بیماریهای مسری است. به گفته انجمن سرطان آمریکا، کودک ممکن است نگران شود که «سرطان بگیرد.» کودکان در این سن همچنین ممکن است حس کنند که غم و اندوه خانواده به نوعی تقصیر آنها است.
برای کودکانی در این رده سنی روال عادی زندگی همچنان بسیار مهم است و داشتن یک مراقب آشنا و قابل اعتماد نقشی مثبت ایفا میکند.
هنگام برقراری ارتباط با کودکان در این محدوده سنی، همیشه از زبانی واضح و ساده استفاده کنید. استفاده از زمان بازی و نقاشی را برای کمک به انتقال مفهوم سرطان به آنها در نظر داشته باشید. برای پرداختن به تصورات نادرست و برطرف کردن سوءتفاهمها، به هنگام بازی و از زبان اسباببازیها حرف بزنید.
کودکان در سنین ابتدایی
کودکان بین ۷ تا ۱۲ سال (شاهزاده شارلوت ۸ ساله و شاهزاده جورج ۱۰ ساله هستند) احتمال بیشتری دارد که مفهوم سرطان را درک کنند و بتوانند آینده را پیشبینی کنند. با این حال، آنها ممکن است احساسات خود را پنهان کنند تا باعث ناراحتی بیشتر عزیزانشان نشوند.
برای کودکان بزرگتر در صورت لزوم میتوان جزئیات بیشتری در مورد سرطان ارائه کرد. سعی کنید آنها را با اطلاعات زیاد بمباران نکنید، اما در پاسخ به هر سؤالی که ممکن است داشته باشند صادق و باز باشید.
انجمن سرطان آمریکا در این باره میگوید: «به سلامت و رفاه خود کودک توجه کنید. اگر کودک فهم آن را پیدا کرده که خود را برای بیماری والدیناش سرزنش نمیکند، مسئلهای نیست اگر گریه یا عصبانیت آنها را ببیند. سعی کنید به کودکان کمک کنید درک کنند که داشتن احساسات قوی طبیعی است و ابراز آنها خوب است.»
این انجمن همچنین توصیه میکند که در صورت امکان بگذارید کودک به مدرسه رفتن و انجام فعالیتهای فوق برنامه ادامه دهد و به معلمان، مربیان و کادر آموزشی مدرسه در مورد بیماری اطلاع دهید. این خبر را به خانواده دوستان خود بگویید و به کودک اطمینان دهید که خوشگذرانی هیچ مشکلی ندارد.
کودکان ممکن است تصور کنند که بیماری والدینشان تقصیر آنهاست
نوجوانان به اندازه کافی بزرگ هستند که اهمیت تشخیص سرطان و احتمالات آینده را درک کنند، ممکن است نوجوانان بیشتر نگران باشند و از این رو باید به آنها فهماند که کاری نکردهاند یا حرفی نزدهاند که باعث این بیماری شده باشد.
مانند کودکان کوچکتر آنها نیز ممکن است سعی کنند غم، عصبانیت یا ترس خود را پنهان کنند تا باعث درد بیشتر دیگران نشوند. حفظ روال عادی همچنان مفید است، همانطور که بهروزرسانیهای صادقانه و آشکار درباره بیماری والدین نیز مفید است.
انجمن سرطان ایالات متحده میگوید: «اطلاعات دقیقی در مورد وضعیت والدین، علائم، عوارض جانبی احتمالی درمان و آنچه که ممکن است انتظار داشته باشند به آنها ارائه دهید و اگر علاقهمند بودند اطلاعات بیشتری در اختیارشان بگذارید. خطوط ارتباطی را باز نگه دارید و به آنها بگویید که میتوانند در هر زمان با شما صحبت کنند و هر سوالی میخواهند بپرسند.»
در این سن دوستان و تأثیرات اجتماعی عواملی کلیدی هستند، بنابراین یک نوجوان ممکن است به اینترنت روی بیاورد یا از دوستانش کمک بخواهد. از یکی از دوستان یا خویشاوندان خود بخواهید که به نوجوان خانواده توجه ویژهای داشته باشند و به کودک اطمینان دهند که خوشگذرانی اشکالی ندارد و در مورد آن احساس گناه نکند.»
به گفته آژانس سلامت سرطان آمریکا، «نوجوانانی که احساس پریشانی میکنند ممکن است بدرفتاری نشان دهند، از دوستان و خانواده کنارهگیری کنند و احساس غمگین بودن کنند. به آنها اطمینان دهید که داشتن این احساسات اشکالی ندارد و آنها را تشویق کنید تا یاد بگیرند که چگونه با روشهای سالم واکنش نشان دهند و با موضوع کنار بیایند.»
در مواقع ابتلای یکی از والدین به سرطان، نگه داشتن ریتم عادی زندگی کودکان توصیه میشود
یکی از سختترین و شاید فوریترین سؤالات یک کودک، وقتی متوجه میشود که عزیزش سرطان دارد، این جمله است که «حالت خوب میشه؟»
حتی در بزرگسالی نیز ممکن است پاسخ این سوال را ندانید، اما به گفته دکتر مایا «همیشه میتوانید بگویید: میدانی، من حالا آماده پاسخگویی به این سؤال نیستم، یا فعلاً نمیدانم، اما قول میدهم به محض دانستن در اولین فرصت تو را در جریان بگذارم.»
خانم مایا اضافه میکند: «مهمترین چیزهایی که باید در پاسخ به فرزندتان به او بگویید این است که مستقل از هر اتفاقی که خواهد افتاد، مورد محبت و محافظت قرار میگیرد؛ و اینکه اشکالی ندارد که او درگیر احساسات دشواری باشد. در واقع این مهمترین چیز است: اذعان به اینکه مواجهه با وضعیت نامعلوم واقعا سخت است و اینکه داشتن چنین احساسی ترسناک است.»
در این میان، اما والدین اغلب دنبال یک سناریو برای انجام کار درست هستند. حقیقت، ولی این است که فقط یک راه درست و کامل برای صحبت درباره چنین موضوعی وجود ندارد.
خانم مایا میگوید: «اغلب بهتر همین است که شما دقیقاً ندانید چه میخواهید بگویید و در عوض به دغدغههای فرزندتان گوش دهید و به آن پاسخ دهید. نگران این نباشید که در اولین گفتگو با کودک همه پاسخها را داشته باشید یا به هر احساسی بپردازید، زیرا این اولین مورد از شمار زیادی از مکالمهها است.»
او اضافه کرد: «نکته مهم این است که دغدغه اصلی فرزندتان را متوجه شوید و یک روی باز داشته باشید تا بدانند که همچنان میتوانند برای دریافت حمایت و محبت نزد شما بیایند.»