رابطه نامشروع زن شوهردار با راننده تاکسی متاهل لو رفت و...

زن ۲۱ ساله‌ای به اتهام ارتباط غیراخلاقی دستگیر شد.
رابطه نامشروع زن شوهردار با راننده تاکسی متاهل لو رفت و...
کد خبر : ۷۹۵۸۳

زن ۲۱ ساله‌ای که با شکایت یک زن مبنی بر ارتباط غیراخلاقی شوهرش با یک زن جوان دستگیر شده بود، عامل بدبختی‌هایش را عاشق شدن در نوجوانی بیان کرد.

زن ۲۱ ساله‌ای که به اتهام ارتباط غیراخلاقی دستگیر شده بود، درباره سرگذشت خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: حدود ۳ سال قبل، زمانی که سوار یکی از اتوبوس‌های شهری چابهار بودم، با پسر جوانی در اتوبوس آشنا شدم. نادر اهل بجنورد بود. دیدار ما تکرار شد و ادامه یافت تا اینکه مدتی بعد او به همراه مادرش به خواستگاریم آمدند، ولی پدرم به‌شدت مخالفت کرد. از سوی دیگر، من و مادرم به این ازدواج اصرارداشتیم تا جایی که دیگر پدرم نیز نتوانست مقاومت کند و با این شرط که بعد از ازدواج دیگر به منزلش نروم رضایت داد.

من و نادر هم بعد از برگزاری مراسم عقدکنان راهی بجنورد شدیم و در کنار مادرشوهرم به زندگی مشترک ادامه دادیم، اما در همان روز‌های اول فهمیدم شوهرم و خواهرش به مصرف بنگ اعتیاد دارند. خیلی زود آنها مرا نیز پای بساط نشاندند و در مدت یک ماهی که آنجا بودیم، من هم به یک معتاد حرفه‌ای تبدیل شدم. اما بعد از آن به مشهد مهاجرت کردیم و من نه‌تن‌ها به شوهرم کمک می‌کردم، بلکه به نگهداری از سالمندان اشتغال داشتم تا کمک‌خرج خانواده باشم.

ولی شوهرم هر روز بیشتر در گرداب مواد افیونی فرومی‌رفت تا اینکه یک روز فهمیدم مرا به عنوان دوست‌دختر خودش معرفی کرده و به بهانه آشنایی من با یک پسر غریبه مبالغی را از او گرفته است. وقتی آن پسر با شماره تلفن من تماس گرفت تا با من آشنا شود، بی‌محابا پرخاشگری کردم و با توهین و ناسزا از او خواستم دیگر برایم مزاحمت ایجاد نکند، اما او سوگند می‌خورد که از متاهل بودن من اطلاعی نداشته است، به همین خاطرآن شب با نادر به مشاجره پرداختم، ولی از او طلاق نگرفتم.

چند روز، بعد با دیدن آگهی نگهداری از یک زن سالمند، راهی یکی از شهر‌های شمالی کشور شدیم، اما ۳ روز بعد فرزندان آن پیرزن فقط با من قرارداد بستند و شوهرم را طرد کردند. او هم با همان ۸۰۰ هزار تومانی که از صاحبکارم گرفت، دوباره راهی مشهد شد و در یکی از تالار‌های مشهد کاری پیدا کرد.

من هم حدود یک سال آنجا بودم و دوباره به مشهد بازگشتم، ولی اختلافات ما به حدی شدت گرفت که دیگر مرا به خانه راه ندادند. حتی مادر و خواهرشوهرم به تالار می‌آمدند و به من ناسزا می‌گفتند. در این مدت شوهرم حتی لوازمی را که پیرزن خیّر به من داده بود، فروخت و من دیگر حتی نمی‌توانستم مخارج اعتیاد خودم را تامین کنم.

در همین شرایط روزی که قصد داشتم برای دیدار با مادرم به پایانه مسافری بروم، سوار یک دستگاه پراید عبوری شدم و در مسیر با راننده به درددل پرداختم. او هم که با همسرش اختلاف داشت و در کشاکش طلاق بودند، به حرف‌هایم گوش می‌داد تا جایی که وقتی دید من آواره هستم و جا و مکانی برای زندگی ندارم، مرا به خانه خودش برد. اما آن شب همسرش سرزده از راه رسید و آبروریزی به راه انداخت.

پس از آن، من آن مرد مسافرکش را تشویق کردم با همسرش آشتی کند و من هم با انجام اقدامات قانونی از همسرم طلاق بگیرم. او هم پیشنهاد مرا پذیرفت و قرار شد صبح روز بعد به دیدار همسرش برود، ولی آن شب من درون خودرو بودم که ناگهان همسر او به همراه ماموران انتظامی سر رسیدند و ما را به کلانتری انتقال دادند. حالا هم از رفتار‌های گذشته‌ام پشیمانم و می‌دانم که سقوط در مرداب کثیف اعتیاد مرا به این فلاکت انداخته است.

با دستور سرگرد احمدآبکه (رئیس کلانتری طبرسی شمالی) بررسی‌های تخصصی و تحقیقات پلیسی درباره ادعا‌های این زن جوان و همچنین اقدامات مشاوره‌ای برای نجات وی از چنگ اعتیاد در دایره مددکاری اجتماعی آغاز شد.

منبع: اطلاعات

تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان را با نصب اپیلکیشن خبرخوان گردون به سهولت دنبال کنید.
مجله زندگی
ارسال نظر